طی روزهای اخیر و در حالی که نگاه رسانهها بیشتر به ایام اربعین و برگزاری با شکوه این ابررویداد بود، یک تصمیم مهم در حوزه فعالیتهای قرآنی کشور به ناگاه نگاههای فعالان این حوزه را به سمت خود کشاند.
انتقال دبیرخانه شورای توسعه فرهنگ قرآنی، که هماکنون در شورای عالی انقلاب فرهنگی مستقر است، به سازمان تبلیغات اسلامی طی روزهای اخیر پربحثترین خبر حوزه فعالیتهای قرآنی کشور بوده و باعث شکلگیری اظهارات زیادی در رسانههای مجازی رسمی و غیر رسمی شده است.
طی روزهای گذشته گفتوگوهایی با تعدادی از اعضای شورای توسعه فرهنگ قرآنی و نیز مدیران دستگاههای امور قرآنی کشورمان صورت گرفته است و سیدعلی سرابی نیز در مطلب ذیل دیدگاه و نظراتش را مطرح میکند.
او از نخستین افراد عضو شورای توسعه فرهنگ قرآنی بوده است. سرابی در گروه طراح تعیین مشخصات و مختصات شورای توسعه فرهنگ قرآنی عضویت داشته و در استقرار و فعالیت کمیسیونهای تعریف شده در ذیل شورا، نقش ایفا کرده است. سرابی که به گفته خود در هیچ یک از جلسات شورا غیبت نداشته است، اعتقاد دارد که اگر دبیرخانه منتقل شود، یک نگرانی جدی ایجاد خواهد شد. نگرانیای که در مصاحبه خود بارها به آن اشاره کرده است. مشروح این گفتوگو در ادامه آمده است.
از سال حدود ۷۸ در کمیته امور قرآنی که با همت معاون اجرایی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی شکل گرفته بود، عضویت داشتم. در تهیه طرح تأسیس شورای توسعه فرهنگ قرآنی فعال بودم. به طور مشخص در یکی از پژوهشهایی که منجر به تأسیس شورا شد، نقش جدی داشتم.
بعد از تصویب و تأسیس شورا به نمایندگی از طرف نهادهای قرآنی وابسته به دفتر مقام معظم رهبری، عضو ثابت شورای توسعه و برخی کمیسیونهای آن بودم. شاید تنها عضوی باشم، که در هیچ یک از جلسات این شورا غیبت نداشتهام.
بله؛ به عنوان عضو شاید اینگونه باشد. البته دوستان و کارشناسانی در دبیرخانه شورای عالی و بعد هم در دبیرخانه شورای توسعه حضور داشته و دارند که اگرچه عضو شورا نبودند، اما در شکلگیری آن و تحولات آن نقش کلیدی داشتهاند.
اهداف مختلفی در طرح تشکیل شورای توسعه فرهنگ قرآنی مطرح بوده است. شاید مهمترین آن، اهتمام ویژه برای توسعه فرهنگ قرآنی اعم از آموزشهای قرآنی، ترویج فرهنگ قرآنی برای بسترسازی فهم و عمل به قرآن و در یک کلام، تلاش برای قرآنی کردن جامعه بوده است. البته تا قبل از تشکیل شورای توسعه فرهنگ قرآنی هم تلاشهای زیادی از سوی دستگاههای فرهنگی و حتی عمومی برای توسعه فرهنگ قرآنی انجام میشد، اما چون یک مرکزیت برای سیاستگذاری و تدوین برنامههای کلان و درازمدت وجود نداشت، این تلاشها بهرهوری کاملی نداشت. حتی در بعضی اوقات تداخل برنامهای که بعضاً باعث تعارض هم بود اتفاق میافتاد و در بخشهایی هم خلأ از جهت اقدامات و اجرای برنامههای ضروری دیده میشد. لذا شاید دومین دلیل مهم و شاید مهمترین هدف از تشکیل شورای توسعه فرهنگ قرآنی، همین ایجاد هماهنگی، همافزایی و رفع موازیکاریها و شناسایی و جبران خلأهای برنامهای بوده است. همانطور که عرض شد، اهداف دیگری هم مطرح بود که به نظر حقیر مهمترین آنها همین دو هدف بود.
با توجه به توضیحاتی که در جواب سوال دوم عرض کردم، پاسخ این سوال اجمالاً معلوم است. وقتی هدف ما از تشکیل این شورا سیاستگذاری کلان است، وقتی هدف جبران خلأهای قانونی است، وقتی هدف رفع تعارضات مأموریتی دستگاههاست، وقتی هدف ایجاد هماهنگی و همافزایی است، این اهداف باید از سوی نهادی تحقق یابد که از لحاظ قانونی و مأموریتی، چنین جایگاه و قابلیتی داشته باشد و این قابلیت فقط در دو نهاد در ساختار نظام وجود دارد یا مجلس شورای اسلامی یا در شورای عالی انقلاب فرهنگی که شاید به تناسب مأموریتی مناسبتر هم باشد.
از اوایل دهه هفتاد، با درک هوشمندانه رهبر معظم انقلاب از این ضرورتها، معظمله نهادهایی را ذیل دفتر خودشان شکل داده بودند که تا زمان تشکیل شورای توسعه فرهنگ قرآنی، همان مأموریتها و سیاستگذاریها را با سازوکاری سادهتر انجام میداد و قرار بود شورای توسعه فرهنگ قرآنی همان وظایف را از جایگاهی فراتر و با مشارکت گستردهتر دستگاهها و نهادهای مرتبط انجام دهد، در دهه گذشته نیز بنا بر همین بود و برخی کارها همچون تهیه و تصویب اسناد راهبردی حوزههای سه یا چهارگانه توسعه فرهنگ قرآنی نیز در همین راستا بود. آیا با این تصمیم جدید، این اهداف فراسازمانی میتواند از سوی یک سازمان که خود جزئی از ساختار اجرایی جریان قرآنی است محقق شود؟
چطور یک سازمان که از لحاظ سازمانی پایینتر یا همطراز با سه وزارتخانه و معاونت بینالمللی دفتر مقام معظم رهبری است، میتواند در رأس یک ساختار قرار گیرد که سه وزیر رؤسای کمیسیونهای ذیل آن باشند؟ این مشکل در مورد هر یک از اعضای دیگر شورای توسعه، از جمله وزارتخانههای عضو هم میشود و مختص سازمان تبلیغات اسلامی نیست.
اشکال دیگر که در مصاحبه بعضی از کارشناسان دیدم و وارد هم هست، خطر شانه خالی کردن دولت و وزارتخانههای مرتبط با امور قرآنی از تکالیف قانونی خود در ارتباط با قرآن است که بعضی از دوستان با تعبیر سکولاریزه کردن ساختار اجرایی کشور از آن یاد کردهاند. یعنی دولت که عده و عُدّه اصلی کشور را در اختیار دارد، نسبت به مسائل و وظایف قرآنی خود شانه خالی کند.
جالب است بدانید که در آغاز تشکیل شورای توسعه فرهنگ قرآنی، برای جلوگیری از چنین اتفاقی، وزارت ارشاد به عنوان نایبرئیس شورا و مسئول هماهنگی اجزای دولت در امور قرآنی در ساختار شورای توسعه فرهنگ قرآنی دیده شد و علتش هم آن بود که مجلس امکان مطالبه و پرسش از وزارت ارشاد را دارد و میتواند حتی وزیر را احضار یا در مورد وظایفش استیضاح کند. حالا چه شده که تمام این استدلالها فراموش شده است. واقعاً نمیدانم!
به نظرم در پاسخ سوال قبل پاسخ این سوال معلوم شد. با توجه به ماهیت شورا که کار آن سیاستگذاری کلان در حوزه فرهنگ قرآنی است، همان قرآنی که رهبر کبیر انقلاب میفرمایند، «قرآن، کتاب انقلاب ماست» و در وصیتنامه سیاسی الهی خود، تکلیف خود را در پیاده کردن دستورات قرآن میدانند و رهبر معظم انقلاب عمل به آن را تنها راه نجات امت اسلام از مشکلات میدانند. تنها نهادی که این قابلیت را دارد، یا بهتر بگویم، باید داشته باشد، شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
در خاطر دارم یکی از نمایندگان محترم مجلس و از اعضای فراکسیون قرآن و عترت مجلس شورای شورای اسلامی، در زمان تشکیل شورای توسعه فرهنگ قرآنی، در دیداری خدمت مقام معظم رهبری، خدمت ایشان عرض کرده بودند که ما در مجلس درصدد هستیم ساختار قرآنی کشور را ساماندهی کنیم و البته شورای عالی انقلاب فرهنگی هم در این موضوع ورود کرده است، آن نماینده محترم سوال کرده بودند که تکلیف چیست؟ حضرت آقا با این مضمون فرموده بودند، بگذارید شورای عالی انقلاب فرهنگی کار را انجام دهد.
اگر به هر حال و تحت هر شرایطی تصمیم به سلب مسئولیت از خود کرده است، باید مراقب باشد که واگذاری شورا به هر دستگاه و نهادی، تبعاتی همچون فارغ شدن یا بیانگیزه شدن دولت را در انجام وظایف قانونی خود در رابطه با قرآن به همراه نداشته باشد و آن دستگاه، دستگاهی باشد که مجلس به عنوان نماینده مردم بتواند از آن مطالبه و سوال کند. یا اینکه این مسئولیت را به نهادی واگذار کند که ماهیت فراسازمانی داشته باشد.
ریاست محترم شورای توسعه فرهنگ قرآنی در تنها جلسهای که شورا در ۱۴ فروردین سال جاری داشت، قول دادند این موضوع به عنوان دستور کار جلسات بعدی مطرح شود و نظر جمع را ملاک قرار خواهند داد. اما از آن تاریخ شورا جلسهای نداشته و فقط چند جلسه مجمع مشورتی تشکیل شده است. تا آنجا که اطلاع دارم، این موضوع در آن جلسات هم به بحث گذاشته نشد. بنده که قابل نیستم، ولی فکر نمیکنم با دیگر فعالان و صاحبنظران و مدیران قرآنی هم مشورت و نظرخواهی شده باشد.
سمیه عیادی
انتهای پیام