مشکل فرعون با ربوبیت خدا بود، نه خالقیت او + صوت
کد خبر: 4173752
تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۲
حجت‌الاسلام عباسی خراسانی بیان کرد:

مشکل فرعون با ربوبیت خدا بود، نه خالقیت او + صوت

استاد حوزه علمیه قم ضمن تفسیر آیه نخست سوره مائده تصریح کرد: مشکل فرعون این بود که کمال قدرت را به خودش منتسب می‌کرد و الا او مشکلی در خالقیت نداشت، مشکل در ربوبیت داشت و خود این بزرگترین رهزن تقوا است.

به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر قرآن حجت‌الاسلام والمسلمین هادی عباسی خراسانی؛ استاد حوزه علمیه صبح امروز 16 مهر با محوریت آیات ابتدایی سوره نساء در حوزه علمیه قم برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

بسم الله در هر سوره معنای خاص خودش را دارد و اگر قرار باشد در سوره نساء با توجه به تفسیر انفسی آیات که جامع‌ترین روش تفسیر قرآن است و در آن آیات بر جان انسان می‌نشیند، معنا کنیم باید عرض کنیم تفصیل بسم الله در این سوره بیان مسائل خانوادگی و حتی مسائل اقتصادی و حکومتی است. اولین وصف آیه بسم الله با خطاب شروع می‌شود و آیه می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً» یعنی ای مردم، بترسید از پروردگار خود، آن خدایی که همه شما را از یک تن بیافرید و هم از آن، جفت او را خلق کرد و از آن دو تن خلقی بسیار در اطراف عالم از مرد و زن پراکند.

تخاطب خدا با انسان در سوره نساء

خطاب آیه خطاب عام است و با «یا ایها الناس» شروع می‌شود و اولین بسط بسم الله در این سوره با خطاب شروع می‌شود. اولین حالتی که از این بسم الله به دست می‌آید بیان تخاطب حضرت حق با مردمان است یعنی از غیاب خارج شده و به خطاب رسیده است و به تعبیر استاد ما، علامه حسن‌زاده آملی که در مورد ذکر «یا حی و یا قیوم یا من لااله الا انت» می‌گفتند این ذکر، سراسر خطاب است، آیه بسم الله در این سوره هم خطاب است و حضرت حق مخاطبی به نام انسان دارد و با همین انسان تخاطب می‌کند.

امری که بعد از این خطاب هست هم امر مهمی است و آن دستور به تقوا است. تقوا یعنی مراقبت در تمام امور. تقوا در این آیه متعلق به دو صفت باری تعالی گرفته شده است؛ یکی صفت رب و دیگری صفت خلق. در اینجا می‌توانیم این حرف را بزنیم از آنجا که برهان، پیش‌نیاز  عرفان است و عرفان و برهان پیش‌نیاز قرآن و مقدمه رسیدن به آن هستند، می‌توانیم از این آیه نیز دو برهان استفاده کنیم؛ یک برهان واسطه ربوبیت می‌خورد، یک برهان واسطه خالقیت. از آنجا که استعمال کلمات قرآن را استعمال در موضوع‌له حقیقی می‌دانیم وقتی چنین باشد می‌توانیم این حرف را بزنیم که تقوا به ربوبیت و به خالقیت ترسیم می‌شود و تحقق پیدا می‌کند و برهان تقوا این است. وقتی چنین شد متعلق تقوا ربوبیت و خالقیت است.

اینجا یک نکته مهم وجود دارد و آن اینکه آیه می‌فرماید: «رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ». به حسب ظاهر اول آفرینش است، بعد آموزش است، بعد از آموزش، پرورش است. آفرینش مقدم است، بعد از آفرینش، آموزش است و بعد از اینکه آموزش دید، صفاتی را واجد می‌شود. این در حالی است که در آیه ابتدا صفت ربوبیت بیان می‌شود. سرّ این مطلب چیست؟ سرّش با توجه به تفسیر انفسی قرآن این است که ما یک وقت از عالم جسم می‌خواهیم به عالم ارواح و عالم نفوس برویم تا به اسماء و صفات برسیم، اگر بخواهیم از این طرف برویم اول خلقت و آفرینش است سپس آموزش و پرورش؛ اما یکبار افاضه از مقام فیض اقدس است یعنی چون از آنجا امر تقوا صادر شده و امر تقوا متعلقش پرورش انسان است، دیگر مرحله خلقت بعد از پرورش قرار می‌گیرد. در سیر جسمانی، خلقت مقدم است و ربوبیت بر خلقت می‌نشیند ولی در علوم الهی و علوم انفسی اول پرورش است، بعد آموزش.

چینش قرآن توقیفی است

همین نسبت بین تزکیه و تعلیم هم وجود دارد. یکجا پرورشی است که آموزش دارد، یکجا آموزشی است که پرورش دارد. اگر پرورش آمد و آموزش آمد معرکه می‌کند چون شخص مراحل مقدماتی را گذرانده است. اساسا چینش آیات الهی امری توقیفی است و حتی کوچک‌ترین حرفی از حروف قرآن زائد نیست.

بحث بعدی نفس است. نفس چیست؟ آن چیزی که موجود را متشخص کند نفس است؛ اعم از مادی و غیر مادی. ما با این تعبیر، نفسی که ذات شی است را اعم از مادی و غیر مادی گرفتیم. بنابراین می‌توانیم کلمه نفس را بر خداوند هم اطلاق کنیم کما اینکه در قرآن نیز کلمه نفس بر خدا اطلاق شده است. پس نفس، تشخص شی است چه مادی و چه غیر مادی، چه خالق و چه مخلوق.

یکبار دیگر سیر آیه را مرور کنیم؛ ابتدا خطاب عام، خطاب بعد از خطاب عام ناظر به بحث تقوا است. ما عمومی‌ترین امر بعد از ایمان را امر به تقوا می‌دانیم. بعد از این، متعلق تقوا ربوبیت و خالقیت است. بر اساس این چینش می‌توانیم بگوییم کسی که توجهش به ربوبیت و خالقیت خداوند باشد می‌تواند تحصیل تقوا کند. همچنین می‌توانیم بگوییم مشرکین و منافقین و کافرینی که در مقابل آیات الهی تسلیم نشدند مشکل ربوبیتی داشتند. اگر از فرعون هم سوال می‌شد خالقی یا مخلوق، می‌گفت من مخلوقم ولی او ادعای ربوبیت داشت. اساسا در مقام سیر و سلوک نیز اگر انسان تمام جزئیات را منتسب به حضرت حق کرد موحد و باتقوا می‌شود والا موحد نیست. اتفاقا مشکل فرعون هم همین بود که کمال قدرت را به خودش منتسب می‌کرد و الا او مشکلی در خالقیت نداشت، مشکل در ربوبیت داشت و خود این بزرگترین رهزن تقوا است.

کد
انتهای پیام
captcha