به گزارش ایکنا، از زمان ظهور اسلام، فلسفه اسلامی با الهام از فلسفه یونان باستان و از طریق ترجمه آثار متکلمان و فیلسوفان بزرگ یونان باستان خود را به عنوان یکی از مکاتب فلسفه در تاریخ بشری معرفی کرد. در واقع با رشد و گسترش اسلام در جزیرهالعرب و گسترش نفوذ آن توسط خلفا، قلمرو حکومت اسلامی بهسرعت گسترش یافت. سپس به تدریج ترجمهٔ آثار برجستهٔ علمی و فلسفی به زبان عربی، به عنوان زبان مشترک تمدن جدید، آغاز شد و کتابهای بسیاری از فیلسوفان یونان و اسکندریه و دیگر مراکز علمی معتبر آن زمان، به عربی برگردانده شد.
در دنیای امروز از فلسفه اسلامی به عنوان یکی از مکاتبی نام برده میشود که میتواند در حوزههای مختلفی از جمله علوم جدید خود را به عنوان یک اصل فکری معرفی کند.
بخش دوم گفتوگوی ایکنا با صافی قصقص(Safi Kaskas)، اندیشمند مسلمان لبنانیتبار و مقیم آمریکا در مورد تأثیر فلسفه اسلامی بر جهان امروز را در ادامه بخوانید.
بخش اول را اینجا بخوانید.
بله، تحقیقاتی از این دست در دانشگاههای کشورهای اسلامی در حال انجام است، هرچند که به اندازه غرب زیاد و برجسته نیست. برخی از نمونه های این تحقیقات عبارتند از:
مطالعهای توسط دکتر مظفر اقبال، موسس-رئیس مرکز اسلام و علم در شروود پارک کانادا، و استاد مدعو دانشگاه بینالمللی اسلامی مالزی، در مورد احیاء و اصلاح فلسفه اسلامی در عصر مدرن. این پژوهش به بررسی آثار و اندیشههای برخی از فیلسوفان برجسته مسلمان قرن 19 و 20 مانند محمد عبده، محمد اقبال، سید حسین نصر و اسماعیل فاروقی میپردازد و پاسخها و چالشهای آنان را در برابر علوم پایه فلسفه غرب ارزیابی میکند.
مطالعهای توسط دکتر ابراهیم کالین، مشاور ارشد رئیس جمهور ترکیه و استاد مطالعات اسلامی در دانشگاه جورج تاون، در مورد مفهوم حکمت در فلسفه اسلامی و ارتباط آن با جهان معاصر. این تحقیق تحولات تاریخی و معانی و ابعاد مختلف حکمت را در فلسفه اسلامی ردیابی و استدلال میکند که حکمت یک مفهوم کلیدی است که میتواند شکاف بین ایمان و عقل، سنت و مدرنیته و نظریه و عمل را پر کند.
پژوهشی توسط دکتر محمدعلی شمالی، رئیس مؤسسه بینالمللی مطالعات اسلامی قم، در مورد دیدگاههای فلسفی امام علی(ع)، پسر عمو و داماد پیامبر اسلام و امام اول شیعیان. این پژوهش نهجالبلاغه را که مجموعهای از خطبهها، نامهها و سخنان امام علی(ع) است، تحلیل میکند و مشارکتهای ایشان در زمینههای مختلف فلسفه اسلامی مانند متافیزیک، معرفتشناسی، اخلاق، سیاست و عرفان را بررسی میکند.
جایگاه فلسفه اسلامی در آموزش دانشگاهی کشورهای غربی چندان برجسته و گسترده نیست، اما به تدریج در حال افزایش و ارتقاء است. فلسفه اسلامی سنت فکری اندیشمندان و عالمان مسلمانی است که از منظر و جهان بینی اسلامی با حوزهها و رشتههای گوناگونی چون کلام، حقوق، اخلاق، عرفان، علم، هنر، ادبیات، سیاست و معارف سر و کار داشتهاند. فلسفه اسلامی پیشینهای طولانی و غنی دارد که به قرن هشتم میلادی باز میگردد و تمدنها و فرهنگهای دیگر به ویژه یونانی، ایرانی، هندی، چینی، آفریقایی و اروپایی را تحت تأثیر قرار داده و با آنها تعامل داشته است.
با این حال، به دلیل عوامل مختلف از جمله کشمکشها و تنشهای تاریخی و سیاسی بین جهان اسلام و غرب، تعصبات در حوزه شرق شناسی و استعماری علیه جهان اسلام، فرهنگ و تمدن اسلامی، عدم دسترسی به منابع اولیه و ثانویه فلسفه اسلامی و به حاشیه رانده شدن و حذف دیدگاه و پارادایم اسلامی از گفتمانها و برنامههای درسی اصلی و غالب آموزش غرب باعث شده که در آموزش آکادمیک کشورهای غربی فلسفه اسلامی چندان مورد توجه و شناسایی قرار نگرفته باشد.
با این وجود، نشانهها و تلاشهایی برای تغییر و ارتقای جایگاه فلسفه اسلامی در آموزش دانشگاهی کشورهای غربی دیده میشود، از جمله:
تأسیس و توسعه مراکز و مؤسسات آکادمیک که در مطالعه و تحقیق فلسفه اسلامی تخصص دارند، مانند مؤسسه مطالعات اسماعیلی در لندن، مؤسسه بینالمللی اندیشه اسلامی در ویرجینیا، مرکز اسلام و علم در کانادا و مرکز تحقیقات فلسفه و کلام اسلامی ایران.
انتشار و انتشار مجلات و کتب دانشگاهی که به موضوعات و مسائل فلسفه اسلامی و الهیات اسلامی کلاسیک میپردازند، مانند مجله فلسفه اسلامی، مجموعه فلسفه اسلامی و پدیدارشناسی غرب در گفتوگو، مجموعه تاریخ فلسفههای جهان راتلج، و کمبریج کامپیون.
سازماندهی و شرکت در کنفرانسها و کارگاههای آموزشی دانشگاهی که موضوعات و پرسشهای فلسفه اسلامی را بررسی و بحث میکنند، مانند کنگره جهانی مطالعات خاورمیانه، نشست سالانه آکادمی دین آمریکا، انجمن بینالمللی فلسفه و علم اسلامی، و انجمن بینالمللی ایرانشناسی.
معرفی و گنجاندن دورهها و برنامههایی که فلسفه اسلامی را هم بهعنوان موضوعی مجزا و مستقل و هم بهعنوان بخشی از مطالعات تطبیقی و بینفرهنگی، در مقاطع و مؤسسات مختلف آموزش و پرورش غرب، مانند مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد را از طریق آموزش حرفهای و مداوم و آنلاین و از راه دور آموزش میدهند.
اینها نمونههایی از جایگاه فلسفه اسلامی در آموزش دانشگاهی کشورهای غربی است که در این زمان به ذهن متبادر میشود.
آینده فلسفه اسلامی موضوعی است که بسیاری از متفکران و دانشمندان مسلمان و همچنین سایر علاقهمندان به میراث فکری و معنوی اسلام در مورد آن به بحث و مناقشه پرداختهاند. درباره آینده فلسفه اسلامی شایعات و نظرات مختلفی وجود دارد که برخی خوشبینانه و امیدوارانه و برخی بدبینانه و ناامیدکننده است.
چالشها و فرصتهای دنیای مدرن و پسامدرن: فلسفه اسلامی در دنیای مدرن و پست مدرن با چالشها و فرصتهای بسیاری مانند ظهور سکولاریسم، ماتریالیسم، نسبی گرایی و جهانی شدن مواجه است. فیلسوفان اسلامی باید با شجاعت به این واقعیتهای جدید پاسخ دهند، بدون اینکه هویت و اصالت خود را به خطر بیندازند یا از دست بدهند. فلسفه اسلامی نیز با ارائه دیدگاه و پارادایم خود و نیز مشارکت و همکاری در حوزهها و فعالیتهای گوناگون نیازمند مشارکت و تأثیرگذاری بر جهان مدرن و پست مدرن است.
تنوع و پیچیدگی جهان اسلام: فلسفه اسلامی منعکس کننده و نشان دهنده تنوع و پیچیدگی جهان اسلام است که از مناطق، فرهنگها، زبانها، فرقهها، مکاتب و جنبشهای گوناگون تشکیل شده است. فلسفه اسلامی نیاز دارد که این تنوع و پیچیدگی را بدون ایجاد یا افزایش تفرقه و تعارض بپذیرد و بداند. فلسفه اسلامی نیازمند تقویت و ترویج وحدت و وفاق میان فرقهها و اقشار و بیانهای مختلف جهان اسلام با تأکید بر اصول و ارزشهای مشترک و تعامل و گفتگو با یکدیگر است.
احیاء و اصلاح سنت اسلامی: فلسفه اسلامی بخشی از سنت اسلامی است که بیان تاریخی و فرهنگی ایمان اسلامی و مظاهر گوناگون آن است. فلسفه اسلامی نیازمند احیاء و اصلاح سنت اسلامی با بازیابی و انتقال میراث کلاسیک و قرون وسطایی فلسفه اسلامی و نیز خلق و اشاعه آثار و اندیشههای جدید و معاصر است. فلسفه اسلامی نیازمند تجدید و غنای سنت اسلامی با پرداختن به مشکلات و چالشهای معاصر و نیز با الهام بخشیدن و هدایت نسلهای آینده مسلمانان است.
من فکر میکنم که فلسفه میتواند به جهان اسلام برای ساختن تمدنی جدید کمک کند، اما تنها و یا عامل اصلی آن نیست. فلسفه عشق به حکمت است و میتواند مسلمانان را در تأمل، پرسش، تحلیل و درک جنبههای مختلف زندگی و دانش، مانند دین، اخلاق، سیاست، علم، فرهنگ و جامعه یاری دهد. فلسفه همچنین میتواند به مسلمانان کمک کند تا با تمدنها و فرهنگهای دیگر تعامل و گفتوگو کنند و از دستاوردها و چالشهای آنها درس بگیرند. فلسفه همچنین میتواند به مسلمانان کمک کند تا خلاقیت و نوآوری خود را توسعه داده و با عرضه کردن آن به پیشرفت و ارتقای تمدن و فرهنگ بشری کمک کنند.
با این حال، فلسفه به تنهایی برای ساختن یک تمدن جدید کافی نیست. عوامل دیگری نیز ضروری و تأثیرگذار هستند، مانند:
ثبات و توسعه سیاسی و اقتصادی کشورها و مناطق مسلمان که میتواند امنیت، منابع و فرصتهای رشد و شکوفایی مردم و جامعه مسلمان را فراهم کند.
انسجام و تنوع اجتماعی و فرهنگی مسلمانان که میتواند باعث ایجاد وحدت، هماهنگی و همکاری میان اقشار و مظاهر مختلف جهان اسلام و احترام، قدردانی و مدارا نسبت به تفاوتها و کثرتگرایی در داخل و خارج جهان اسلام شود.
تجدید و اصلاح دینی و معنوی ایمان و عمل مسلمانان بر اساس قرائت و فهم معاصر از قرآن که میتواند آموزهها و ارزشهای اصیل اسلام را احیا و زنده کند و آنها را با تغییر شرایط و نیازهای دنیای مدرن و معاصر تطبیق دهد.
سرمایهگذاری در دانشگاههای جدید و همچنین در تحقیق و توسعه مؤسسات و افراد مسلمان که بتوانند دانش، مهارت و حکمت مفید برای مسلمانان و تمدن و فرهنگ بشری را تولید و منتشر کند.
اینها برخی از عواملی است که به نظر من برای جهان اسلام برای ساختن یک تمدن جدید ضروری و تأثیرگذار است، اما موارد بسیار دیگری نیز وجود دارد که قابل بررسی و بحث است.
در مورد ویژگیهای جدید فلسفه جدید که میتواند به جهان اسلام برای ساختن تمدن جدید کمک کند، فکر میکنم اینها عبارتند از:
ادغام و تلفیق منابع و دیدگاههای کلاسیک و مدرن، سنتی و معاصر و اسلامی و جهانی که میتواند دامنه و عمق تحقیق و گفتمان فلسفی را غنی و بسط دهد.
تعادل و هماهنگی بین جنبههای عقلانی و معنوی، نظری و عملی، کلی و جزئی و فردی و جمعی فلسفه که میتواند بازتاب و بازنمایی بینش و ارزشهای اسلامی و تنوع و پیچیدگی تجربه و بیان انسان باشد.
تناسب و کاربردی بودن فلسفه با مسائل مختلفی که جهان اسلام و جهان بشری با آن مواجه هستند، مانند چالشها و فرصتهای اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، علمی و معنوی که میتواند فلسفه را برای مسلمانان و تمدن و فرهنگ بشری معنادارتر و مفیدتر کند.
خلاقیت و ابداع فلسفه که میتواند ایدهها، مفاهیم، نظریهها، اکتشافات، اختراعات و ابداعات جدید و بدیع را ایجاد و الهامبخش کند که این میتواند در توسعه و پیشرفت تمدن و فرهنگ مسلمان و بشری سهیم باشد و تأثیرگذار باشد.
انتهای پیام