به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر قرآن حجتالاسلام والمسلمین هادی عباسی خراسانی؛ استاد حوزه علمیه، صبح امروز با محوریت آیات سوره نساء در حوزه علمیه قم برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا»
ترجمه: ای اهل ایمان! از خدا اطاعت کنید و [نیز] از پیامبر و صاحبان امر خودتان [که امامان از اهل بیتاند و چون پیامبر دارای مقام عصمت میباشند] اطاعت کنید. و اگر درباره چیزی [از احکام و امور مادی و معنوی و حکومت و جانشینی پس از پیامبر] نزاع داشتید، آن را [برای فیصله یافتنش] اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، به خدا و پیامبر ارجاع دهید؛ این [ارجاع دادن] برای شما بهتر واز نظر عاقبت نیکوتر است.
همانطور که گفتیم خطاب «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» در آیه، خطاب تغلیبی است، نه خطاب تخصیصی. اگر خطاب تغلیبی باشد معنایش این است که امر الهی صادر شده است، مومنین و مومنات آن را امتثال کردند و حق مطلب را هم ادا کردند ولی خطاب آیه دیگران را هم شامل میشود. اگر خطاب، خطاب تخصیصی باشد معنایش این است که خاص مومنین و مومنات است. طبق مبنای فقهی که ما انتخاب کردیم در هر لحظهای که اوامر الهی صادر شود تمام مکلفین عالم مأمور به انجام آن فعل هستند و به عنوان مثال وقتی ماه مبارک رمضان میآید اگر کفار اطاعتی نداشته باشند باید عقاب شوند و کفاره دهند و ثبوت کفاره برای آنها هم هست.
مطلب دیگر اینکه کلمه «اطاعت» در آیه نسبت به خدا و رسول تکرار شده است. برخی گفتند این تکرار از جهت تاکید است ولی ما میگوییم اطاعت دو نوع است؛ اطاعت حضرت حق اطاعتی است که در تشریع است، در صدور اوامر است و منشأ اوامر است و به عبارت دیگر اطاعت باری تعالی یک اطاعت حقیقیه در صدور همه اوامر است و این اوامر اعم از طلب ترکی و طلب ایجادی است.
اطاعت رسول دو صورت دارد؛ یک اطاعت تشریعی است که پیامبر(ص) اوامر الهی را بیان میکند و ما باید از آن اطاعت کنیم. نکته مهم این است که اطاعت دوم رسول، اطاعت حکومتی و اطاعت ولایتی است یعنی شما رسول را به عنوان ولی، به عنوان حاکم، به عنوان کسی که منصوب از جانب حضرت حق است اطاعت کنید. اینکه این دو اطاعت با هم تفاوت دارد علتش همین است که اطاعت حضرت حق در تشریع است، اطاعت حضرت رسول(ص) اطاعت حاکمیتی است. به همین دلیل است که وقتی به اولوالامر میرسد اطاعت تکرار نمیشود و معلوم میشود جایگاه اولوالامر در تداوم حضرت رسول(ص) است.
مصداق این اولوالامر کیست؟ برخی گفتند مصداقش علما است، برخی گفتند امرا، برخی گفتند نخبگان یک ملت است، برخی گفتند صاحبنظران و اندیشمندان هستند، برخی نیز گفتند خلفا هستند. عرض من این است که اولو الامر تخصیصا نه علما هستند، نه امرا و نه خلفا، بلکه اولوالامر مقام اهل بیت عصمت است. همان عصمتی که در نبی شرط است در اولوالامر هم شرط است. البته در اولوالامر به عنوان جانشینان ایشان، مقام ولایت فقیه هم نهفته است. ولی فقیه و ولایت فقیه جایگاه علمیاش در اصول عقاید است نه اینکه در فروع و احکام باشد. به عبارت بهتر ولی فقیه نائب اولوالامر است چون نائب است همان دلیل جعل اولوالامر دلیل بر جعل ولایت فقیه است.
اگر طبق این نظر پیش برویم هیچ یک از کسانی که معتقد به اسلام و حکومت اسلامی هستند منکر ولایت فقیه نیستند. بله، در اطلاق و غیر اطلاق، اینکه ولایت در امور حسبیه است یا غیر حسبیه علما اخلتاف دارند و هر کس نظر خاص خودش را دارد.
پس اولوالامر نه علما است، نه امرا، نه خلفا بلکه اولوالامر باید معصوم باشد یعنی عصمت از گناه و اشتباه داشته باشد. بزرگترین دلیل اطاعت از رسول و اولوالامر نیز همین عصمت است.
این «فی شی» در عبارت «تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ» مطلق است یعنی چه مسائل حکومتی باشد، چه مسائل خانوادگی باشد و چه مسائل قضایی باشد، اگر ایمان به مبدا و معاد دارید مرجع اختلافتان رسول(ص) و حضرت حق است. این آیه از جامعترین آیاتی است که روش حکومتی و ولایت اسلام را بیان میکند. این خیر و احسن تاویل که در عبارت «ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا» آمده است افضل تفضیلی نیست بلکه افضل تعیینی است یعنی جز این چیز دیگری نیست و این بهترین مرجعها برای حل اختلافات است.
انتهای پیام