کد خبر: 4236020
تاریخ انتشار : ۲۳ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۶:۱۳
در گفت‌و‌گو با ایکنا مطرح شد

جایگاه و مسئولیت امام زمان(عج) براساس قرآن

یک پژوهشگر حوزه مهدویت با تفسیر سوره قدر و آیاتی از قرآن کریم به جایگاه و مسئولیت امام زمان(عج) پرداخت.

امام زمان(عج)حجت‌الاسلام والمسلمین سعدالله مرادی، پژوهشگر حوزه مهدویت و عضو هسته علمی مؤسسه کلامی احیاء همدان، در گفت‌وگو با ایکنا از همدان، اظهار کرد: عظمت امام زمان(عج) آن‌گاه روشن‌تر می‌شود که در تعبیر «مِن کلِّ أمر» در سوره قدر دقت کنیم. به بیان رسول گرامی اسلام(ص) «بعد از این تعبیر، آیا چیزی باقی می‌ماند که تحت آن قرار نگیرد؟!» 

انکار این حقیقت و این عقیده که با رحلت رسول اسلام(ص) شب قدر هم، از بین رفت، مصداق همان فتنه‌ای است که قرآن کریم، به شدت امت اسلامی را از آن بر حذر داشته است. به بیان امام سجاد(ع) فتنه‌ای که دامن‌گیر اهل خلاف شد، همین بود که عده‌ای از آنان، شب قدر را انکار کرده و به سبب آن به دوران جاهلیت بازگشتند؛ چرا که اگر می‌گفتند شب قدر هست، باید می‌پذیرفتند که خداوند در این شب امری دارد «تنزّل الملائکة...» و اگر این مسئله را اقرار می‌کردند، طبعاً شب قدر صاحب می‌خواهد؛ بنابراین از اساس، منکر شب قدر شدند.


بیشتر بخوانید:


علاوه بر روایات متعددی که در تبیین آیه ۴ سوره «قدر» وارد شده و بر وجود شب قدر از ابتدای جهان ارضی تا روز قیامت تأکید می‌کند و در تفاسیر اهل سنت نیز ذیل سوره قدر، روایاتی در این رابطه ذکر شده است، فعل مضارع «تنزّلُ» نیز بر استمرار این حقیقت دلالت دارد. 

اگر شب قدر هر سال وجود دارد، نزول امر الهی نیز طبق این آیه و آیات ابتدای سوره «دخان» وجود خواهد داشت؛ به عبارت دیگر، با اثبات موضوع، یعنی وجود شب قدر، محمول، یعنی نزول امر سال، نیز براساس این آیه ثابت خواهد بود. 

لزوم نزول روح و فرشتگان

اگر کسی بگوید لازم نیست این فرشتگان بر کسی نازل شوند، بلکه فرود آمده و برمی‌گردند، پاسخ این است که آیا نزول چیزی بر هیچ چیز معنا دارد؟! یعنی اگر بر کسی نازل نشوند، در این صورت تعبیر «تنزّل» صحیح نیست، بلکه تعابیری مثل «تردّد» و امثال آن گفته می‌شد؛ همان‌گونه که درباره ابتدای این سوره نیز که سخن از نزول قرآن به میان آمده است، معقول نیست کسی بگوید قرآن در این شب نازل شد، ولی لازم نیست برکسی نازل شده باشد.

از سوی دیگر، همه پذیرفته‌اند که در زمان حضرت رسول(ص) جبرئیل و فرشتگان بر ایشان نازل می‌شدند. شایان ذکر است، دقت در آیه دوم سوره «نحل» نیز مطلب را روشن‌تر می‌کند. آیا هر کسی می‌تواند میزبان این میهمانان الهی باشد؟ آیا خوبان عالم، علمای ربانی و امثال آنان می‌توانند این مسؤلیت را برعهده بگیرند؟ ممکن است در پاسخ گفته شود: بله، چراکه در آیه ۳۰ سوره فصلت آمده است «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند.» 

با کمی دقت و تأمل در سوره «قدر» درمی‌یابیم آنچه در این‌جا مطرح است، با آنچه در آیه ۳۰ سوره فصلت آمده، بسیار متفاوت است، چراکه اولاً اینجا سخن از نزول جبرئیل یا موجودی باعظمت‌تر از جبرئیل است و به اتفاق نظر علمای فریقین، هر کسی نمی‌تواند محل نزول فرشته عظیم‌الشأنی همانند او باشد؛ چراکه سعه وجودی او بسیار قوی‌‍‌تر و بالاتر از سعه وجودی ماست؛ از این‌رو، فقط شخصی مانند رسول گرامی اسلام(ص) و کسانی که در رتبه و منزلت او باشند، چنین ظرفیت و توانی را دارند. دوما این «تنزّل» برای صرف ملاقات یا برای امری جزئی نیست، بلکه برای تمامی امور و مسائل مربوط به عالَم است «... مِن کلِّ أمر.»

بنابراین، باید بین میهمان و میزبان، تناسب وجود داشته باشد و این میزبان از سوی حق تعالی، حائز مسئولیت در این عالم باشد و به عبارت بهتر، خلیفه خدا در زمین باشد، چنین امر و مسئولیتی جز از معصوم، از شخص دیگری ساخته نیست و با توجه به مطالب پیش گفته، لازم است در هر زمان انسان معصومی، ولی و خلیفه خدا باشد تا علاوه بر انجام وظایف الهی، صاحب شب قدر نیز باشد.

فرشتگان در شب قدر برای ارائه برنامه همه امور، خدمت حضرت می‌رسند؛ بنابراین، همه امور مادی و معنوی به اذن خداوند، به دست مبارک ایشان است؛ در واقع، ایشان واسطه فیض الهی‌اند. به عبارت دیگر، ولایت کلی عالم به اذن خداوند بر عهده امام زمان(عج) است. زمانی به عظمت امام پی می‌بریم که بدانیم خداوند متعال به «آصف بن برخیا» که در کمتر از ثانیه‌ای عرش عظیم بلقیس را از فاصله صدها کیلومتر حاضر کرد، فقط یک حرف از اسم اعظم را به او داده بود؛ در قرآن کریم آمده «قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتاب»؛ در حالی که چهارده معصوم، به ۷۲ حرف از ۷۳ حرف اسم اعظم علم دارند؛ از این روست که تعبیر قرآن کریم درباره ایشان «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب» است.

خداوند در آیه ۷ سوره رعد می‌فرماید: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هاد [ای پیامبر! ] تو فقط هشداردهنده‌ای و برای هر قومی، راهنمایی هست.» «انذار» برای به راه آوردن گمراه و «هدایت» برای پیمودن درست این راه و پیش بردن صحیح او در این مسیر است، تا درجات رشد و تعالی را یکی پس از دیگری به خوبی طی کند. رسول خدا(ص)، منذر و مؤسس شریعت است؛ کسی که گمراهان و بت‌پرستان را به راه آورد. اما این کافی نیست؛ باید شخصی، نگهبان و تداوم‌بخش راه او باشد و او «هادی» یعنی امام معصوم(ع) است.

گرچه در آیات دیگر به خود پیامبر(ص) «هادی» نیز اطلاق شده است، اما در این‌جا به قرینه سیاق کلام که فرمود «تو منذر هستی و برای هر قومی، هدایت‌گری هست»، می‌فهمیم فراز دوم آیه، به تداوم‌بخش راه امام اشاره دارد. از سوی دیگر، فراز دوم آیه به صورت کلی بیان شده است؛ گرچه مصداق «هادی» قبل از رحلت پیامبر(ص) خود ایشان است، اما پس از آن نیز طبق این آیه نیاز به هادی وجود دارد.

وجود حجت خداوند در هر زمان

هم اکنون بیش از شش میلیارد انسان در کره زمین زندگی می‌کنند. قرآن می‌فرماید برای هر قومی «هادی» وجود دارد، هادی مردم این زمان کیست؟ در قرآن معنای لغوی واژه «هادی» و «یهدون» مراد نیست، بلکه مراد، شخصی است که به فرمان و امرالهی هدایت می‌کند و به اصطلاح، جزء «یهْدُونَ بِأَمْرِنا»  است. چنین کسانی، به بیان علامه طباطبائی در تفسیر المیزان، دارای مقام عصمت هستند و لحظه‌ای در ضلالت و گمراهی نبوده و پیوسته با غیب مرتبط بوده‌اند.

مؤید این سخن، مفرد بودن «هادٍ» است؛ اگر مراد، معنای لغوی آن بود و طبعاً شامل علماء و سایر هدایت‌کنندگان می‌شد، لازم بود تعبیر «هادون» یا «هُداة» آورده شود. اگر هیچ روایتی ذیل آیه هفتم سوره رعد نداشتیم، دلالت آیه بر لزوم وجود حجت خداوند در هر زمان با بیانی که گذشت کافی بود، اما خوشبختانه روایاتی در این‌باره وجود دارد که هم شیعه و هم غیرشیعه آن‌ها را نقل کرده‌اند؛ برای مثال، حضرت رسول(ص) دست خودشان را به سینه مبارکشان نهاده و فرمودند «من منذر هستم»، و به شانه حضرت علی(ع) اشاره کرده و فرمودند «تو هادی هستی؛ به واسطه تو بعد از من، هدایت‌یافتگان هدایت می‌شوند.»

حموینی در «فرائدالسمطین» از ابوهریره نقل کرده است «إنَّ المُرادَ بِالهادی علیٌّ کَرَّمَ اللّٰه وَجْهَه.» نکته جالب این‌جاست که اهل سنت هنگام یاد کردن «صحابه» می‌گویند «رضی اللّٰه عنه»، اما بعد از نام مبارک حضرت علی(ع) می‌گویند «کرَّم اللّٰه وجهه» وقتی علت این تفاوت را سؤال می‌کنیم، می‌گویند چون حضرت علی(ع)، لحظه‌ای بت نپرستید؛ یعنی بر پاکی حضرت علی(ع) از شرک و بت‌پرستی گواهی می‌دهند، که طبعاً لیاقت ایشان را برای امامت و عدم لیاقت کسانی که به گواهی خودشان زمانی بت‌پرست بوده‌اند، نتیجه می‌دهد. 

بر این اساس طبق آیه شریفه مورد بحث، در هر زمان لازم است «هادی» وجود داشته باشد که با ویژگی عصمت، تداوم‌بخش راه رسول گرامی اسلام(ص) باشد. قرآن در موارد گوناگونی به این موضوع اشاره می‌کند؛ از جمله در آیه ۲۷ سوره حج آمده است: با پایان یافتن ساخت کعبه، حضرت ابراهیم(ع) از سوی حق تعالی مأمور شد تا همه را به این سرزمین دعوت کند، «وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَىٰ كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ و مردم را دعوت عمومی به حج کن، تا پیاده و سواره بر مرکب‌های لاغر، از هر راه دوری به سوی تو بیایند.» گفتنی است، تعبیر به سوی تو بیایند (یأْتُوکَ) قابل دقت است؛ چرا که نفرمود ندا بده تا مردم به سوی کعبه بیایند.

اگر بر تمام انسان‌هایی که توانایی رفتن به مکه را دارند، اجابت این ندا واجب است، پس لازم است کسی مانند ابراهیم خلیل(ع) در جایگاه حجت و ولی خداوند وجود داشته باشد، تا تعبیر «یأْتُوکَ» صادق باشد. اگر در برخی زمان‌ها، در اثر قدرنشناسی مردم حجت خداوند غایب بوده است، خود مردم مقصرند؛ مکه و ایام حج منافاتی ندارد، همان‌گونه که براساس روایات متعدد، امام زمان(عج) هر سال ایام حج در مکه حضور دارند. روایاتی که ذیل آیه ۱۹۶ سوره «بقره» آمده است، بر همین امر تأکید می‌کنند.

خداوند متعال در ابتدای سوره «ابراهیم» می‌فرماید: «[این] کتابی است که آن‌را به سوی تو فرو فرستادیم، تا تو مردم را به خواست و فرمان پروردگارشان، از تاریکی‌ها[ی گمراهی]، به روشنایی [هدایت] بیرون آری؛ به راه آن توانای بی همتا و ستوده.» اگر قرآن، کافی بود و نیازی به حجّت حی نبود، تعبیر «لِتُخْرِج» جایی نداشت. 

در آیه 64 سوره نساء آمده است: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا و اگر آنان هنگامی که بر خود ستم کردند، نزد تو می‌آمدند و از خدا آمرزش می‌خواستند و پیامبر برای آنان آمرزش می‌خواست، هر آینه خدای را توبه‌پذیر و مهربان می‌یافتند.» تعبیر «جاؤُک» تمام مطلب را بیان کرده است؛ اگر خداوند متعال می‌فرماید «ادْعُوا اللّٰه»، شیوه و نحوه دعاکردن را هم در این آیه و آیات دیگر بیان کرده است. سنت خداوند بر این است که انسان با مراجعه به حجت حی و درخواست از او برای طلب آمرزش، غفران خود را شامل بنده‌اش کند و بدیهی است که غیبت، هرگز مانع از توسل به ایشان نیست.

یادآور می‌شود، آیات متعددی ناظر به حجت حی است؛ از جمله آیه ۴ سوره «قدر» و آیه ۷ سوره «رعد.» در شب قدر هر سال، امر آن سال نازل می‌شود. در زمان حیات نبی مکرم اسلام(ص)، جبرئیل و فرشتگان از سوی خداوند، این امر را محضر ایشان ابلاغ می‌کردند. هم اکنون نیز لازم است، کسی در حد و لیاقت این امر، صاحب شب قدر باشد.

قرآن می‌فرماید: «برای هر قومی هادی وجود دارد» با توجه به معنای خاص این اصطلاح در قرآن، هادی امت با ویژگی عصمت پیوسته باید وجود داشته باشد.

انتهای پیام
captcha