اندیشههای سیاسی امام خمینی(ره) متأثر از ابعاد مختلف اندیشه ایشان در حوزههای عرفان، فلسفه، کلام و فقه است؛ به گونهای که میتوان در آثار گوناگون ایشان، نظام اندیشهای یا منظومه فکری منسجم یافت که اجزای آن با هم مرتبطند؛ از همین رو برای فهم اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)، باید مبانی و مؤلفههای اصلی اندیشه ایشان را دریافت.
بنیادهای اندیشه فکری امام خمینی (ره)، بر محور توحید قرار دارد و ارزشهای معنوی و اخلاق متعالی از مسائل اساسی حیات آدمی است. در این نظام فکری، حاکمیت مطلق از آن خداوند است و نظام هستی، عدالت محور و هدفمند است و بیهوده آفریده نشده است. به منظور بررسی اندیشه سیاسی امام و بررسی محورهای آن خبرنگار ایکنا از همدان با محمود قاسمی، تحلیلگر مسائل سیاسی در همدان، گفتوگویی کرده است، که مشروح آن را در زیر میخوانیم:
اساس اندیشه سیاسی امام(ره) حول محور دین است، امام جزء مراجع و علمایی بود که بر این باور بود که دین و سیاست هر دو با هم عجین شدهاند این درحالی است که افراد زیادی در طول تاریخ آمدند و ابراز کردند که دین از سیاست جداست اما اندیشه سیاسی امام(ره) بر این متکی بود که اگر ما بخواهیم حکومت انبیا و امامان معصوم را ملاک قرار دهیم و از آنجایی که الگوهای ما پیامبران و امامان هستند، و طبق آیه صریح قرآن «حضرت محمد اسوه حسنه است» بنابراین باید طبق شیوه حکومتی آنها پیش برویم.
حکومت معادل سیاست است و محال ممکن است که در نقطهای از کره زمین شخصی حکومت کند و این عمل وی سیاسی نباشد بنابراین حکومت برابر با سیاست است.
اگر سیاست چیز بدی است چگونه پیامبر اکرم(ص) ۲۳ سال حاکم جامعه اسلامی بوده؟! این به این مفهوم است که پیامبر(ص) نیز یک فعالیت و کار سیاسی کرده است، یا امیرالمؤمنین(ع) در شجاعت، عدالت، قضاوت و تمامی این فاکتورها الگو است و حدود ۵ سال هم حاکم جامعه اسلامی بوده است، وظایف یک حاکم هم به اجرای حد، صلح، جنگ و... برمیگردد بنابراین حاکم یک فعالیت کاملا سیاسی انجام میدهد، بر این اساس آیا امام علی(ع) که یک شخصیت دینی است آیا کار غلطی انجام داده است؟!
یک معصوم ذیل دین فعالیت سیاسی انجام میدهد و از این رو دین با سیاست عجین شده است، امام خمینی(ره) نیز همین اندیشه را قبل از انقلاب و پس از انقلاب داشتند، قبل از انقلاب به صورت تئوری در کتاب ولایت فقیه ایشان بود و پس از انقلاب نیز در حکومتداری ایشان جلوه کرد تفاوت اندیشه سیاسی امام(ره) قبل و بعد از انقلاب این بود که آن تئوری بعد از انقلاب عملی و در جامعه اجرا شد. در حال حاضر پس از گذشت ۴۶ سال از انقلاب هم این تئوری جواب داده است.
دلیل تمام دشمنیهای بیگانگان با کشور ایران هم همین است که یک الگوی دینی در جامعه جواب داده است و اصل ۱۱۰ قانون اساسی که ولایت فقیه است در کشور پیادهسازی و موفق بوده است. اندیشه سیاسی امام در موضوع سیاست و دین کاملا مطابق با عقل بشر نیز هست این همان خرد جمعی است که اکنون برخی از این روشنفکران مدعی آن هستند.
اینکه گاهی میفرمود ولی فقیه در جامعه همان اختیاراتی را دارد که امام معصوم داشت و برخی نیز تعجب میکردند این گفته کاملا پشتوانه عقلی دارد. همه ما ایرانیهای معتقد شیعه هستیم و بر دوازده امام معصوم معتقدیم و اعتقاد داریم که امام دوازدهم در غیبت به سر میبرد ایشان با جسم و نه با روح در جامعه حضور دارد همانگونه که اصحاب کهف و حضرت نوح را چندین سال زنده نگه داشت.
همان خداوند اراده کرده که این امام معصوم زنده بماند ایشان در جامعه حضور دارد ولی دیده نمیشود حال سوال این است که ما در قرآن داریم دین خدا کاملترین دین است، به ویژه در آیات مربوط به غدیر خم، که خداوند فرمود «امروز دین شما را کامل کردم» و حضرت محمد(ص) علی(ع) را به عنوان جانشین خود انتخاب کرد بنابراین دین خداوند کاملترین دین است. حال سوال اینجاست که آیا کاملترین دین میتواند بیش از هزار سال جامعه را به حال خود واگذار کند؟! چرا که حضرت ولی عصر(عج) اکنون 1180 سال است که در دوران غیبت به سر میبرد.
آیا با عقل میتوان پذیرفت دینی که مدعی کامل بودن دارد اکنون هزار سال باشد که مردم را رها کرده است؟! این غیر ممکن است و حتما باید برنامه داشته باشد. امام بر این معتقد بود که کاملترین دین خدا برای عصر غیبت برنامه دارد. برای همین منظور هم آیات قرآن وجود دارد، هم از امام حسن عسکری(ع) حدیث داریم که میفرماید «اگر فرزندم مهدی غایب شد مردم به علمای دین مراجعه کنند.» هم از خود حضرت ولی عصر(عج) روایت داریم که ایشان میفرمایند «وقتی که من غایب شدم و مردم به من دسترسی نداشتند، به راویان حدیث مراجعه کنید» که این راویان حدیث همان علمای مراجع هستند.
اندیشه امام این است که از مردم درباره افرادی که به آنها اعتماد دارند و آنها دینشناس هستند، از میان آنها رای گیری شود که این افراد ۸۸ نفر خبرگان رهبری و دین شناسان هستند.
این افراد هم سالیان زیادی در حوزه درس خواندهاند و اکنون متخصص علوم دینی هستند. بنابراین مردم در یک رفراندم آزاد به ۸۸ نفر اعضای مجلس خبرگان رأی میدهند و این دین شناسان در بین خود فرد اصلح را انتخاب میکنند. بنابراین در اندیشه سیاسی امام با ادله عقلی و خرد جمعی و بر اساس آموزههای دینی به این جریان میرسیم که ولی فقیه باید حاکم و حکومت دینی باید تشکیل شود و در این حکومت هم دین از سیاست جدا نیست.
اساس سیاست در اندیشه سیاسی امام تقوا، عدالت و استقلال بوده است. عدم جدایی دین از سیاست و مبارزه با استبداد نیز در این اندیشه حرف اول را میزند.
امام بر این باور بود که همه گرفتاریهای مردم مسلمان از آمریکاست که البته سیستم کمونیستی و لیبرالیسمی هر دو حقوق ملت مظلوم را ضایع میکنند.
عدالت، استقلال و آزادی اهداف سیاست از منظر امام(ره) است. پایبندی به حقوق مردم در اندیشه ایشان است. روشنترین اندیشه سیاسی امام(ره) که برای دشمنان عجیب و برای دوستان بسیار خوشحال کننده بود این بود که امام اصل ولایت فقیه را که اکثر علما آن را در کتب خود به صورت تئوری آورده بودند، ایشان به صورت عملی اجرا کرد. این همه دشمن و نظام سلطه اصل دین رهبری و مردم حفظ شود هیچ شخصی حریف آن نخواهد بود.
و بزرگترین خطر برای جمهوری اسلامی نیز زمانی رخ میدهد که رسانههای دشمن بین دین، رهبری و مردم فاصله بیاندازند.
انتهای پیام