اسپانیا که در قدیم اندلس نامیده میشد در سال 711 میلادی توسط مسلمین فتح شد. مسلمانان حدود 800 سال بر آن حکومت کردند که هنوز هم آثار اسلامی و بناهای معماری اسلامی در جای جای آن به چشم میخورد. بارها مسیحیان بر این کشور تاختند، اما مسلمانان مقاومت کردند و آنها را شکست میدادند.
بعد از شکستهای پیدرپی مسیحیان برای غلبه بر اندلس، آنها به یک حیله فرهنگی متوسل شدند و دختران بیپوشش اروپایی را روانه اسپانیا کردند. این دختران، جوانان مسلمان را فاسد کرده و کمکم آنها را گرفتار فحشا کردند و این معصیت چنان سریع رواج یافت که دامن سردمداران را هم آلوده کرد و آنگاه که درخت از داخل تهی شد یک حمله نظامی در سال 1492 میلادی مسلمین را از پای در آورد.
به منظور بررسی ارتباط این سرزمین با مسلمانان، چگونگی فتح این سرزمین و سپس سقوط آن و بررسی برخی وقایع تاریخی این ماجرا، خبرنگار ایکنا از همدان با حجتالاسلام والمسلمین سجاد جمشیدی، عضو هسته علمی مؤسسه کلامی احیا همدان گفتوگویی کرده است که مشروح آن را در زیر میخوانیم:
یکی از سرزمینهایی که چندین قرن در حاکمیت مسلمین قرار داشت و مردم آن از منظر صنعت و تجارت ترقی کردند و در علوم به مدارج بالایی رسیدند اَندُلس است حتی در زمانی مدارس زیادی در آن تأسیس میشود و یا ۶۰۰ مسجد در قرطبه که یکی از شهرهای اندلس است ساخته میشود که اکنون بقایای آن موجود است. اندلس یک قطعه از خاک اسپانیاست، اما مسلمانان همه جای اسپانیا را اندلس مینامیدند.
مسلمانان تقریبا هشت قرن در اندلس زندگی و در این مدت پایههای تمدنی درخشانی را پایهریزی کردند و در زمینههای علمی، فلسفی و فکری پیشرفتهای چشمگیری دست یافتند و بسیاری از دانشمندان بزرگ را پرورش دادند. دانشمندانی از جمله ابن رشد قرطبی و ابن عربی اندلسی هستند که اینها پایه ریزان علوم عقلی و عرفان نظری هستند.
براق ابن عمار از سرداران عرب است، متأسفانه به مسلمانان پشت میکند و با بزرگان مسیحیت جلسه میگذارد و براق پیشنهاد خیانتآمیز خود را به آنها ارائه میکند که اگر میخواهید بر مسلمانان مسلط شوید در سه موضوع با آنها معاهده ببندید و موافقت آنها را به دست آوردید یک در آزادی در دین، دوم تجارت و سوم در آزادی تعلیمات که اگر این سه امتیاز را از مسلمین بهدست آورید راهی برای کشیشها و مبلغان شما باز میشود تا بتوانید تعلیمات خود را برای کودکان آنها ارائه و اگر آنها نتوانند آیین خود را در دل مسلمانان پرورش دهند حداقل جوانان مسلمان را در اعتقادات خود سست میکنند و در نتیجه تعصب و حمیت دینی آنها به جنگ و جهاد با شما کم خواهد شد.
تجارت هم بهترین وسیله برای اختلاط و آمیزش با مسلمانان است که بر اثر آن مسلمانان از تعصب آن بر لباس و سایر خصوصیات ملی و مذهبی خود منحرف میشوند و با همین آمیزش و اختلاط، استعمال مسکرات را در بین آنها شایع کنید و اگر مشغول شرب مسکرات شوند شرم و حیا در بین آنها از بین میرود و به سایر منکرات عادت پیدا میکنند و قومی لاابالی خواهند شد و عزت نفس و غرور ملی را از دست میدهند و ضعف و سستی بر روح و جسم آنها مستولی خواهد شد و به این ترتیب کارهای لشکری و کشوری آنها درهم خواهد شکست و آنگاه میتوانید آنها را مانند گوسفندان برانید و مانند خرگوش شکار کنید. فراموش نکنید ناز و نعمت فراوان و تنپروری در لباسهای رنگارنگ و اسراف و خوشگذرانی مسلمانان را از سیره پدران خود باز میدارد و روح سلحشوری آنها را نابود خواهد کرد و این به تنهایی برای انحطاط و سقوط قوم کافی است.
بعد از این جلسه انجمن دیگری تشکیل میشود که دوک ونیز و بارونهای مسیحی و براق ابن عمار در این جلسه شرکت و قراردادی با همان شرایط پیشنهادی براق نوشتند و به مالک ابن عباد که فرمانروای اندلس بود فرستادند و آنها هم شرایط صلح را پذیرفتند.
کشیشان و مبلغان مسیحی در شهرهای مسلمان پراکنده شدند و مدارسی را به پا کردند که در آنها به تبلیغ مسیحیت پرداختند و از اولین اقدامات کشیشان این بود که در کنار رودخانه قرطبه یک باغ و بستانی را ایجاد کردند که تفرجگاهی عمومی برای بزرگان مسلمین بود بهویژه در روزهای یکشنبه امرا و اعیان به این تفرجگاه میرفتند و علاوه بر گردش در باغ از دیدن دختران مسیحی هم استفاده میکردند یک نفر از کشیشان قرطبه هم تمام انگور تاکستانهای آن منطقه را پیشخرید کرد و از آن شراب انداخت و قسم خورد که آن شراب را جز به دانشجویان دختر نفروشد.
حتی کار به جایی رسید که میخوارگی و شرابخواری مد روز حساب شد و اگر کسی از این عمل اجتناب میکرد مورد تمسخر واقع میشد هرکس خمارآلود و مست بود شیک و متجدد بود.
دختران مسیحی هم مخصوصاً برای همین امر استفاده میشدند و آنها برای جوانان مسلمان دلربایی میکردند و حتی بیناموسی بالا میگیرد و یکی از امرای مسلمان هم پردهدری کرده و عاشق دختری مسیحی میشود و آن را از پدرش میدزدد. جالب آنجاست که ما میبینیم در اندلس تعداد مبلغان مسیحی به هزار نفر میرسد و تعداد معلمان مدارسی که پاپ خرج آنها را میدهد به ۴۸۵ نفر رسیده بود، اینکه فکر مسیحی را در بین مسلمانان ترویج و آنها را در عقیده خود نسبت به مسلمانان کمرنگ و همین عاملی شود که در مقابل حمله مسیحیت واکنشی نشان ندهند و مقاومتی نداشته باشند.
سه عامل ترویج فساد، شرابخواری و بیاخلاقی و همچنین نفوذ فکری و فرهنگی مسیحیت در بین مسلمانان و همچنین خیانت برخی از امرا و صاحبنفوذان و درباریان مسلمان باعث شد که کمکم این حکومت اندلس از دست مسلمانان خارج شود، بهعنوان نمونه ابن ذوالنون یکی از وزرا به مسلمانان خیانت میکند و قلعههای والانس را به سپاه مسیحیها تسلیم میکند. ابن زیاده میگوید در آن تاریخ در شهر والانس مسیحیان ۱۳ هزار نفر از مردان مسلمان را به گناه دفاع از شرف و ناموس به خاک و خون کشیدند و ۳۰ هزار نفر از مرد و زن را به جرم آنکه نخواستند دین مسیحیت را قبول کنند شهید کردند و مسجد و مدرسه بزرگ والانس آتش زده شد.
اکنون هم دشمن به دنبال پروژه اندلسی کردن جوامع مسلمین است که بر اثر نفوذ فرهنگی، فکر غربی را بر فرهنگ اسلامی و حسینی جایگزین کنند و از این ماجرای اندلس خوب فهمیدند که با ترویج فساد و بیبندوباری در برخی جوامع اسلامی میتوانند سیطره خود را داشته باشند و کم کم فرهنگ اسلامی را استحاله دهند و این خود زمینهای باشد برای تغییر حاکمیت و متأسفانه این پروژه اندلسی کردن جوامع اسلامی چندین سال است که کلید خورده و رهبر نظام جمهوری اسلامی هم چندین سال است که مردم را با تعابیر جنگ فرهنگی، شبیخون فرهنگی و... هشدار میدهند.
دشمن برای استیلا بر جوامع مسلمان از طریق اندلسی کردن جوامع اسلامی گاهی از طریق مد و لباس وارد میشود، گاهی با یک فیلم و سریال و حتی با بازیهای کامپیوتری فکر خود را انتقال میدهد که در برخی از این بازیها عنصر شهوت و خشونت دیده میشود برای آنکه از این طریق بتوانند تغییر فرهنگ ایجاد دهند.
انتهای پیام