به مناسب ایام دهه کرامت، به منظور بزرگداشت مقام دختران و معرفی چند نفر از دختران فعال قرآنی موفق همدان، خبرگزاری ایکنا همدان میزبان دو دختر حافظ قرآن کریم بود. در فرهنگ اهل بیت علیهمالسلام که ریشه در وحی و کلام الهی دارد، زنان و دختران از جایگاه خاصی برخوردارند و تعابیر زیبا و بلندی که برای دختران به کار گرفته شده است، حاکی از این موضوع است.
زهرا عبدلی جمیل، متولد سال ۱۳۷۹، حافظ کل قرآن، فارغالتحصیل رشته ادبیات عرب از دانشگاه بوعلی سینا همدان و از جمله استعدادهای درخشان است که در کنار کار ترجمه و تدریس زبان عربی به مجریگری در برنامههای دو زبانه فارسی - عربی نیز مشغول است و الناز صباغی متولد ۱۳۸۰ که از 4 سالگی وارد حیطه حفظ قرآن شده است و امروز حافظ کل قرآن است، او نیز در حال حاضر دانشجوی ارشد رشته حقوق دانشگاه بوعلی است که سال گذشته نیز در آزمون وکالت پذیرفته شده و به فعالیتهای اجتماعی مشغول است، با حضور در دفتر ایکنا در نشست «دختران موفق علمی و قرآنی همدان» از فعالیتهای خود گفتند، که مشروح آن را در زیر میخوانیم:
عبدلی: از سال 1385 وارد مجموعه جامعةالقرآن همدان شدم و از آنجایی که هم درس میخواندم و هم برای حفظ قرآن مبادرت کرده بودم از این رو مقوله حفظ برایم کمی طولانیتر شد و در ۱۴ سالگی موفق به اتمام حفظ قرآن شدم.
مادرم وقتی تلاش و استعداد مرا برای حفظ قرآن میدید واقعا در این راستا مرا حمایت و تشویق میکرد گرچه خودش یک فرد فعال قرآنی نبود. اما ورود من به جامعةالقرآن نقطه عطفی بود که منجر به حفظ کامل قرآن شد.
همین حفظ قرآن بود که سرنوشت مرا برای انتخاب رشته هم تغییر داد، گرچه در استعدادیابیهای تحصیلی در ریاضی رتبه اول را داشتم اما به واسطه حفظ قرآن علاقهام به زبان عربی بیشتر شد و در دانشگاه نیز رشته ادبیات عرب را انتخاب کردم.
گرچه حافظ قرآن بودم و از این طریق پیش از انتخاب رشته با زبان عربی آشنایی داشتم اما پس از ورود به دانشگاه دیدگاهم کاملا به زبان عربی تغییر پیدا کرد و علاقه عجیبی در من شکل گرفت. به عبارتی در همین دوران بود که من از لفظ ظاهری قرآن وارد فهم و معنا شدم و همین امر علاقه مرا به قرآن و زبان عربی چندین برابر کرد. در حقیقت من وقتی وارد رشته زبان و ادبیات عرب شدم به معنای واقعی معنای عسل را چشیدم وقتی در رابطه با یک موضوع فهمی حاصل میشود با شناخت بیشتری به آن عمل میکنیم و من وقتی وارد این رشته شدم با آگاهی و شناخت و فهم بیشتری قرآن را میخواندم و سعی در نهادینه کردن دستورات آن در وجود خودم داشتم، همین علاقهام به این رشته موجب شد به عنوان استعداد درخشان به مقطع ارشد راه پیدا کنم.
پس از حفظ قرآن تمرکز اصلیام بر روی درس شد و اکنون کارشناسی ارشد خود را به اتمام رساندم، در مدارس غیردولتی مشغول به تدریس زبان عربی هستم و سعی دارم همان شیرینی عسلی که از قرآن و زبان عربی چشیدم به دیگران هم بچشانم چرا که متاسفانه به علت دین گریزی که اتفاق افتاده عربی گریزی هم وجود دارد و همه هدف و انگیزهام این است که مزه عسل را به شاگردانم بچشانم و خوشبختانه بازخوردی که از شاگردانم گرفتم تا حدودی در این امر موفق بودهام.
صباغی: از سه یا چهار سالگی قرآن وارد زندگی بنده شد، از همان کودکی کلاسهای جامعةالقرآن را شرکت کردم و به ترتیب تمامی دورههای اشاره، روخوانی، روانخوانی و... را گذراندم به طوری که تقریبا ۶ ساله بودم که میتوانستم از روی کتاب قرآن بدون غلط بخوانم. در دوران پیش دبستانی هم حفظ قرآن را شروع کردم و به عبارتی دوران ابتدایی و راهنماییام کاملا با قرآن عجین شده بود و اینگونه نبود که در طول یک سال فقط قرآن را حفظ کنم بلکه کاملا در بطن زندگی من جریان داشت و تلاش میکردم با صبر و حوصله قرآن را بخوانم تا یک زندگی قرآنی را تجربه کنم نه اینکه صرفا حافظ قرآن باشم. اوایل دوران راهنمایی بود که حفظ را به اتمام رساندم.
حفظ قرآن به حدی حافظهام را تقویت کرده بود که در دروس حفظی بسیار موفق بودم و تلاش من تا جایی رسید که موفق شدم در رشته حقوق دانشگاه بوعلی قبول شوم و ترم هفتم هم در کنکور ارشد شرکت کردم و کارشناسی ارشد را هم در همین رشته و در دانشگاه بوعلی در حال تحصیل هستم. ترم اول کارشناسی ارشد در آزمون وکالت شرکت کردم و قبول شدم اکنون نیز مشغول آمادهسازی پایاننامه هستم.
عبدلی: اکنون به مدت دو سال است که کار گویندگی و اجرای صحنه را به زبان عربی انجام میدهم و در همین راستا دورههای گویندگی را گذراندهام و در محافل قرآنی و مذهبی به مجریگری به زبان عربی میپردازم.
دو دوره در مسابقات قرآن دانشجویان به مرحله فینال راه یافتم و در رشتههای نهج البلاغه و حفظ موضوعی رتبههای پنجم و سوم را کسب کردهام. حافظ حکمتهای نهجالبلاغه و بخشهایی از نامهها نیزهستم. در رابطه با اجراهای گویندگی نیز در سطح استانی اجرا داشتهام چرا که مدرکم فعلا فقط در سطح استانی است.
عبدلی: هر کسی که پا به عرصه قرآن میگذارد تمام هدفش حافظ کل بودن خواهد بود و من هم همیشه این دغدغه را داشتم. گر چه در مسابقات کشوری رتبه خاصی ندارم اما همین که از این مسیر جدا نشدم و همچنان در این عرصه هستم و والدینم مرا به عنوان یک دختر قرآنی قبول دارند برایم ارزشمند است خوشبختانه کاری نکردم که از این فضا دور شوم و یا از آن زده شوم.
صباغی: در زمینه قرآنی هدف و غايت من این است که همواره در مسیر قرآن باشم و زندگیام یک زندگی قرآنی باشد و در آینده بتوانم فرزندانم را با سبک زندگی قرآنی بزرگ کنم حتما هم اینگونه نیست که باید فرزندم حافظ قرآن باشد اما حتما او را در مسیر یک زندگی قرآنی قرار میدهم.
هر چند برای حفظ قرآن در دوران کودکی باید از تفریحات و بازیهای دوران کودکی میزدم اما ارزش این را دارد که این همه سختی را تحمل کنم و در ازای آن وارد یک زندگی قرآنی شوم. هیچگاه جایگاه و زندگی خودم را با زندگیهای پر از زرق و برق و تفریح عوض نمیکنم. سبک زندگی قرآنی حتی با سبک زندگی مذهبی متفاوت است و نوعی از سبک زندگی شیرینی است که انسانها مجذوب آن میشوند.
عبدلی: افرادی که قرآن را حفظ میکنند برکت خاصی در زندگی آنها وجود دارد و دیگران حتی اگر افراد معتقدی هم نباشند با یک دید خاصی به حافظ قرآن نگاه میکنند و از او توقع دارند که مراقب رفتار خودش باشد به عبارتی حافظان قرآن نمایندگان قرآن هستند چراکه آنان قرآن را در سینه خود دارند. تاکنون هم تلاش کردهام که قرآنی فکر کنم، قرآنی زندگی کنم و قرآنی هم عمل کنم و این رویکرد را هم در جامعه و هم در خانواده داشته باشم و تمام تمرکزم بر آن بوده که بیشتر از آنکه قرآن را بخوانم و مرور کنم، به قرآن عمل کنم.
صباغی: همیشه برکت قرآن در زندگی من جاری بوده، از همان دوران ابتدایی که وارد مدرسه شدم همه مرا به عنوان یک فرد قرآنی میشناختند و مرا متمایز از دیگران میدانستند از این منظر که نباید هر رفتاری و هر عملی از من سر بزند و من از این نظر تلاش میکردم نسبت به رفتارم مراقبت داشته باشم. علاوه بر این، یکی دیگر از برکات قرآن برایم این بود که موجب تقویت حافظهام شد. به عبارتی حفظ قرآن اعتماد به نفس را در انسان ایجاد میکند که وقتی در حوزه قرآنی موفق شدم حتما در حوزههای علمی هم میتوانم پیشرفت داشته باشم. همین امر موجب میشود که انسان خود را در یک نقطه متوقف نکند و همواره برای رسیدن به نقاط بالاتر تلاش کند.
عبدلی: استعداد بخشی از این مسیر را هموار میکند اما بخش مهم دیگر، داشتن انگیزه است.گاهی به علت استماع زیاد بچههایی که در سنین پایین هستند به راحتی میتوانند قرآن را حفظ کنند به عنوان نمونه اگر مادر به صورت پی در پی در منزل صوت قرآن را پخش کند ناخودآگاه بچههای کوچک آن را حفظ خواهند شد.
اما نکته مهم این است که همه پدر ومادرها نباید از فرزندان خود توقع نخبه قرآنی را داشته باشند گر چه مسیر حفظ قرآن شیرین است اما سختیهای خود را هم دارد.یک حافظ کل باید روزانه سه جزء قرآن را مرور کند که در این صورت تقریبا تمام وقت او با قرآن پر خواهد شد بنابراین فردی که در این مسیر گام برمیدارد باید انگیزه لازم را داشته باشد.
برخی افراد هستند که در گذشته مدرک حفظ قرآن را داشتهاند اما پس از مدتی آن را فراموش کردهاند که این نشان از کم شدن انگیزه افراد است. و از خداوند همیشه خواستار این بودم که در مسیر حفظ قرآن باشم و نور قرآن برای همیشه در درون من جاری و ساری باشد.
حتی در مسابقات گوناگون هم شرکت کردهام اما هیچ گاه رتبه دار شدن در مسابقات انگیزه اصلیام نبوده، و صرفا جهت اینکه با قرآن همیشه مانوس باشم در مسابقات شرکت کردهام.
صباغی: اکنون که چندین سال است از زمان حفظ قرآن من گذشته، گاهی قرآن را که باز میکنم با خودم میگویم آیا واقعا من بودم که توانستم این کتاب را حفظ کنم؟! واقعیت این است که در دوران کودکی کشش مغز انسان به گونهای خاص است و انسان در این دوران خیلی راحتتر میتواند موضوعات مختلف را یاد بگیرد و حتی حفظ کند.اکنون هم من تصور میکنم زمانی که در سنین کودکی بودم خیلی راحتتر قرآن یا موضوعات دیگر را حفظ میکردم تا زمان فعلیام.
اغلب پدر و مادرها دوست دارند فرزندانشان وارد کلاسهای قرآن شوند و از فرزندان خود توقع دارند نخبه قرآنی باشند اما متاسفانه تعداد زیادی از فرزندان وارد کلاسهای حفظ قرآن میشوند و به علت سختگیریها و توقعات پدرومادرها نتیجه عکس میگیرند و از قرآن زده میشوند در مسیر قرآن بودن بسیار مهمتر و قشنگتر از گرفتن هزاران مدرک قرآنی است.
متاسفانه میبینم اشخاصی که زمانی با هم در کلاسهای قرآن شرکت میکردیم اما اکنون کاملا برگشت خوردهاند و نه تنها در مسیر قرآن نیستند، بلکه اعتقادات آنها نیز بسیار تغییر کرده است.اتفاقا گاهی این افراد استعدادهای قرآنی بهتری نسبت به ما هم داشتند اما متاسفانه کاملا تغییر کردهاند و این نتیجه همان سختگیریهاست.
عبدلی: از همان دوران کودکی یک فرد پر استرسی بودم از همان دوران وقتی در سختترین شرایط هم قرار میگرفتم قرآن را بغل میکردم و با آیات آن صحبت میکردم و همیشه از قرآن کمک میخواستم و دلم میخواست با قرآن سخن بگویم نه با هیچ کس دیگری. آیهای که از همان دوران آرامش عجیبی به من میداد «الابذکر الله تطمئن القلوب» بود.
صباغی: اکنون هم با وجود اینکه حافظ قرآن هستم، هر گاه در اوج ناامیدی قرار میگیرم و حالات روحیام به هم میریزد و یا گرهای در زندکیام پدید میآید قرآن را باز میکنم وبه گونهای که گویا تمام آیات قرآن با من سخن میگویند و آن لحظه که قرآن رو روی سینهام قرار میدهم گویی آرامش عجیبی بر من منتقل میشود. خواندن همه جای قرآن این آرامش را به من منتقل میکند و اینگونه نیست که فقط با یک آیه مأنوس باشم. اما در این بین با سوره یاسین ارتباط ویژهای دارم و از آنجایی که یاسین قلب قرآن است آرامش عجیبتری بر من وارد میکند.
عبدلی: هیچ گاه به این موضوع نخواستم که فکر کنم چراکه همه چیزم و هر آنچه که در طول چندین سال به دست آوردم همگی به برکت قرآن بوده و اگر هزاران بار به زمان گذشته بازگردم و قرار باشد تصمیمی را بگیرم باز هم مسیر قرآن را انتخاب میکنم.
صباغی: به این موضوع بارها فکر کردهام مطمئنا اگر وارد مقوله حفظ قرآن نمیشدم اکنون در این جایگاه علمی هم نبودم. شاید کارشناسی ارشد حقوق خیلی خاص نباشد اما اگر با قرآن آشنا نمیشدم کاملا مسیر زندگیام تغییر میکند چه از منظر اعتقادی و چه از منظر جایگاه اجتماعی. اینکه از ابتدای مسیر زندگی انسان راه قرآن را انتخاب میکند بر انتخاب دوستانش، نحوه معاشرت با آنها، رفتار با والدین و خانواده، درسخواندن و تقریبا بر همه چیز اثرگذار است.
عبدلی: در استان همدان کرسیهای قرآنی اغلب رنگ و بوی مردانه دارد و آنگونه که شایسته است به ویژه در رشته قرائت برای بانوان کار نشده است. شرایطی که برای آقایان فراهم کردهاند برای بانوان فراهم نشده است. اگر اساتید خوب قرائت و صوت و لحن برای بانوان وجود داشته باشد سطح قاریان قرآن نیز ارتقا خواهد یافت.
استانهایی همچون فارس، خراسان و اصفهان به دلیل دارا بودن اساتید برجسته صوت و لحن بسیار اثر مهمی در پیشرفت قرآنی افراد دارد برگزاری کرسیها و محافل قرآنی با حضور قاریان و حافظان بینالمللی و کشوری تأثیر مهمی در پیشرفت و ایجاد انگیزه برای حافظان دارد. متاسفانه ابتکار و خلاقیت کمتر دیده میشود پس از چندین سال سکون، ما برگزاری یک برنامه قرآنی با عنوان محفل را دیدیم که انقلابی در این حوزه ایجاد کرد وحتی افراد غیر مذهبی هم بیننده پپر وپا قرص ابن برنامه شدند.از دیدگاه من جامعه ما به فراوان فراوان محفل نیاز دارد.
در محیط دانشگاهی نیز به صراحت میگویم جز مسابقات قرآن ما هیچ برنامه قرآنی خاصی در دانشگاه نمیبینیم. باید ابتکار عمل به خرج داد تا در آینده انسان بتواند با قرآن انس بگیرد و محافل قرآنی فقط به دوران ماه مبارک رمضان محدود نشود.قرآن تماما جذابیت است اما متاسفانه قرآنیان نتوانستهاند شیرینی قرآن را به جوانان بچشانند.
عبدلی: محیطی گه کودکان در آن رشد میکنند بسیار میتواند در ایجاد حس محدودیت برای دختران و حتی پسران موثر باشد.والدین من همراهم بودند و حتی برای مسابقات قرآن در شهرهای دیگر مشکلی نداشتند اما افرادی بودند که پدر آنها اجازه رفتن به مسابقات در شهر دیگر را نمیداد و با وجود توانمندیهای شخص، برایش محدویت ایجاد میکردند و این آسیب زننده است.و این محدودیت ها اغلب از طریق خانواده ایجاد میشود و این خانوادهها هستند که جامعه را تشکیل میدهند.
صباغی: متاسفانه امروزه در حوزه قرائت ما یک مربی متخصص خوب نداریم و این یک کمبود اساسی در این حوزه است.شاید اگر در حوزه قرائت در زمان ما یک مربی خوبی داشتیم در این حوزه پیشرفت اساسی کرده بودم.
همچنین اکنون میبینم که در جامعه القرآن بچهها بسیار مشوق دارند و با آراستن ظاهری حتی کلاس درس ممکن است انگیزه آنها افزایش یابد و حتی پس از پایان هر کلاس جشن میگیرند و با کیک و پذیرایی انگیزه آنها نیز افزایش می یابد و شور و نشاط در بین آنها حاکم میشود.
اما آنچه که مهم است باید محافل قرآنی ویژه حافظان را افزایش دهند تا امثال ما بتوانند محفوظات خود را حفظ کنند و تجربیات خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند و با همین محافل و دورهمیها انگیزه افراد هم برای ادامه راه افزایش مییابد.
خوشبختانه خانواده برایم محدودیتی ایجاد نکردند و این یکی از عوامل مهم پیشرفت من بوده. اما متاسفانه میبینیم که تفاوت قائل شدن بین دختر و پسر است که این آسیب زده است.
صباغی: متاسفانه امروزه در حوزه قرائت ما یک مربی متخصص خوب نداریم و این یک کمبود اساسی در این حوزه است.شاید اگر در حوزه قرائت در زمان ما یک مربی خوبی داشتیم در این حوزه پیشرفت اساسی کرده بودم.
همچنین اکنون میبینم که در جامعةالقرآن بچهها بسیار مشوق دارند و با آراستن ظاهری حتی کلاس درس ممکن است انگیزه آنها افزایش یابد و حتی پس از پایان هر کلاس جشن میگیرند و با کیک و پذیرایی انگیزه آنها نیز افزایش می یابد و شور و نشاط در بین آنها حاکم میشود.
اما آنچه که مهم است باید محافل قرآنی ویژه حافظان را افزایش دهند تا امثال ما بتوانند محفوظات خود را حفظ کنند و تجربیات خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند و با همین محافل و دورهمیها انگیزه افراد هم برای ادامه راه افزایش مییابد.
خوشبختانه خانواده برایم محدودیتی ایجاد نکردند و این یکی از عوامل مهم پیشرفت من بوده است. اما متأسفانه میبینیم که تفاوت قائل شدن بین دختر و پسر است که این آسیب زده است.
انتهای پیام