مسعود رستنده، مدرس دانشگاه، یادداشتی را در اختیار ایکنا همدان قرار داده است که در آن ضمن تفسیری بر سوره نصر به موضوعاتی اشاره میکند که در این سوره بیان شده از جمله خداوند در این سوره به پیامبرش بشارت پیروزی عظیم فتح مکه را میدهد، نحوه استقبال مردم از این پیروزی، وظایفی که از سوی خداوند بر پیامبر اسلام(ص) به شکرانه این پیروزی گذاشته شد، ادامه را در زیر میخوانیم:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ(١)
وقتی کمک خدا و زمان فتح مکه رسید (١)
وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا(٢)
و مردم را دیدی که گروهگروه به دین خدا ملحق میشوند، (٢)
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ ۚ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا(٣)
خدا را از سرِ سپاس، به پاکی یاد کن و از او آمرزش بخواه، که او بسیار توبهپذیر است. (٣)
در حديث مىخوانيم «هنگامى كه حضرت مهدى(عج) ظهور كنند، مردم دنيا فوج فوج به او ايمان مىآورند.» و همچنین «هنگام فتح مكه، پيامبر اكرم(ص) ابتدا وارد مسجدالحرام شد و نماز گزارد.» طبق آیه 7 سوره محمد «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ» نصرت خداوند، منوط به يارى مردم از دين اوست.
پيامبر اكرم(ص) بعد از فتح مكه، عفو عمومى اعلام كرد و همه را بخشيد و مكه بدون خونريزى فتح شد. حتى هنگامى كه حضرت ديد سعد بن عبادة شعار انتقام مىدهد و مىگويد «اليوم يوم الملحمة» يعنى امروز تلافى مىكنيم، حضرت پرچم را از او گرفت و به دست حضرت على(ع) داد و فرمود: شعار را عوض كنيد و بگوييد: «اليوم يوم المرحمة» امروز روز رحمت است نه انتقام.
فتح و نصرت واقعى از جانب خداست، پس به ابزار و تجهيزات و نيروى انسانى تكيه نكنيد كه ممكن است همه امكانات باشد ولى باز هم شكست بخوريد. «وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ.
با نگاهى گذرا به فتح مكه میبینیم بعد از صلح حديبيه، چون مشركان پيمانشكنى كردند، پيامبر نيرويى فراهم و مكه را بدون خونريزى فتح كرد، شرح ماجرا چنين است؛ مسلمانان در چند كيلومترى مكه اردو زدند و ابوسفيان كه شبانه براى سركشى از مكه خارج شده بود با عباس عموى پيغمبر ملاقاتى داشت. عباس گفت: پيامبر با ده هزار سرباز به سراغ شما آمده است. ابوسفيان ترسيد و به عباس پناهنده شد و پيامبر امان دادن عباس را پذيرفت. پيامبر فرمود هر كس به مسجد الحرام پناه ببرد يا به خانه ابوسفيان برود يا در خانه خود بماند، در امان است.
پيامبر به عباس فرمود ابوسفيان را در تنگهاى كه گذرگاه مكه هست ببر تا لشگريان الهى كه از آنجا مىگذرند، ببيند. ابوسفيان با ديدن اين مانور وحشت كرد و به عباس گفت «سلطنت فرزند برادرت بسيار عظيم شده است،» عباس گفت «سلطنت نيست بلكه نبوت است». سپس عباس به او گفت «به سراغ مردم مكه برو و آنها را از مقابله با لشگر اسلام بازدار.»
ابوسفيان وارد مسجدالحرام شد و به مردم گفت: محمّد با جمعيّتى وارد مكه مىشود كه توان مقابله با او را نداريد، پس به مسجد الحرام يا خانه من يا خانه خود پناهنده شويد و اسلام بياوريد تا سالم بمانيد.
به هر حال پيامبر اكرم(ص) وارد مكه شد و به ياد روزى كه از مكه مخفيانه خارج شد و به شكرانه اينپيروزى سجده كرد. سپس پيامبر با تلاوت سوره فتح وارد مسجدالحرام شد و مسلمانان همراه آن حضرت تكبير مىگفتند. حضرت نزديك كعبه آمد و بتها را مىشكست و مىفرمود «جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً» (اسراء / 81) از آنجا كه دست حضرت به بتهاى بزرگ بالاى كعبه نمىرسيد، به حضرت على(ع) دستور داد تا پا بر دوش پيامبر نهد و بتها را سرنگون كند. سپس حلقه كعبه را گرفت و از مردم مكه پرسيد: شما امروز چه انتظارى از من داريد؟ گفتند: بخشش. اشك در چشم حضرت جمع شد و مردم گريه كردند. حضرت سخن يوسف را كه به برادرانش فرمود: «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ» (یوسف / 92) امروز هيچ سرزنشى بر شما نيست، به زبان آورد و فرمود: همه آزاديد.
آنگاه جملات «لااله الّا اللّه وحده وحده انجز وعده نصر عبده ...» را خواند و فرمود: هيچ كس از خونهاى ريخته شده و اموال غارت شده گذشته سخنى نگويد و تمام پروندههاى گذشته مختومه و همه مشمول عفو عمومى شديد، پس وارد زندگى نوين شويد.
انتهای پیام