به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) شعبه كانونهای تخصصی قرآن كريم، ارث حكمی الهی است كه اسلام به عنوان يك قانون ثابت برای پيروان خود مشخّص فرموده است و در قرآن آيات فراوانی درباره ارث و سهمی كه خويشاوندان از اموال ميت دارند آمده است .
ارث فرزندان و پدر و مادر: «یُوصِيكُمُ اللَّهُ فِیَّ أَوْلَـَدِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الاْ ?ُنثَیَیْن...;(نسأ،11) خداوند درباره فرزندانتان به شما سفارش میكند كه سهم (ميراث) پسر، به اندازه سهم دو دختر باشد و اگر فرزندان شما دو دختر و بيش از دو دختر باشند، دو سوّم ميراث از آنِ آنهاست، و اگر يكی باشد، نيمی از ميراث از آن اوست و برای هر يك از پدر و مادر او يك ششم ميراث است، اگر میّت، فرزندی داشته باشد و اگر فرزندی نداشته باشد، و تنها پدر و مادر از او ارث برند، برای مادر او يك سوّم است و بقيه از آن پدر است و اگر او برادرانی داشته باشد، مادرش يك ششم میبرد و بقيه برای پدر است...»
ارث برادر و خواهر: «اگر مردی از دنيا برود كه فرزند نداشته باشد و برای او خواهری باشد، نصف اموالی را كه به جا گذاشته از او ارث میبرد و اگر خواهری از دنيا برود و ارث او يك برادر باشد، او تمام اموال را از آن خواهر به ارث میبرد، در صورتی كه میّت فرزند نداشته باشد واگر دو خواهر از او باقی باشند، دو سوم اموال را میبرند و اگر برادران و خواهران با هم باشند، برای برادر، دو برابر سهم خواهر است.م(نسأ،176)
ارث زن و شوهر: «وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَ َجُكُمْ إِن لَّمْ یَكُن لَّهُنَّ وَلَدٌ;(نسأ،12) برای شما، نصف ميراث زنانتان است، اگر آنها فرزندی نداشته باشند، و اگر فرزند داشته باشند، يك چهارم از آن شماست، پس از انجام وصیّتی كه كردهاند، و ادای دين آنها و برای زنان شما، يك چهارم ميراث شماست، اگر فرزندی نداشته باشيد و اگر برای شما فرزندی باشد، يك هشتم از آن آنها است.»
البته در آيات ديگری هم به طور كلّی، به موضوع ارث اشاره شده است مانند آيات سوره نسأ، 6 و سوره انفال 75 و سوره احزاب 6 ليكن در آياتی كه بيان شد، سهم هر خويشاوند نيز به طور واضح معين شده، بنابراين دين مقدس اسلام، همه احكام را بر مبنای حكمت و فطرت و تعقل مقرّر فرموده، از اين جمله است قانون ارث كه بر اساس دو اصل قرابت و رحم تدوين شده و هيچ اختلافی در اصل اين قانون، بين دختر و پسر قائل نشده است، بلكه برای جنين در شكم مادر هم سهم ارث قرار داده، در حالی كه در دنيای قديم يا به زن اصلاً ارث نمیدادند واگر میدادند با او مانند صغير رفتار میكردند و به او استقلال و شخصيت حقوقی نمیدادند. در يونان، دختر و زن و خواهر را از ارث منع میكردند. در هند و چين و روم نيز زنان و ضعفا را از اين حق محروم میكردند; عرب جاهلی هم زنان را از ارث منع میكرد و علّت اصلی محروميت زنان از ارث، جلوگيری از انتقال ثروت خانوادهای به خانواده ديگر بود. علّت اين كه اسلام ارث مرد را دو برابر زن قرار داده، اختلاف در طبيعت اين دو است.
خداوند هر يك از زن و مرد را به گونهای آفريده كه هر كدام كاری میتواند انجام دهد كه ممكن است از عهده ديگری خارج باشد، مرد را عقلانیتر و زن را عاطفیتر آفريده، مرد به سبب داشتن روحيه تعقلی، بهتر میتواند از عهده تدبير عقلانی زندگی و تأمين مخارج خانه برآيد و زن با داشتن روحيه عاطفی بهتر میتواند به تربيت فرزندان و اموری از اين قبيل بپردازد و هر دو مكمل يكديگرند، مرد برای اداره بهتر زندگی و چارهانديشی بهتر مشكلات، نياز به اختيارات مالی بيشتری دارد در نتيجه سهمالارث بيشتری به او تعلق میگيرد. (ر.ك: الميزان، علامه طباطبايی، ج 4، ص 221، مؤسسه اعلمی للمطبوعات.) ولی اين نقصان در اموال زنان به گونهای ديگر جبران میشود، شما با اندك تأملی و مختصر محاسبهای میتوانيد به اين نكته پی ببريد كه زنان عملاً دو برابر مردان بهره میبرند و آن به جهت حمايتی است كه اسلام از حقوق آنان كرده است، زيرا بر اساس وظايفی كه بر عهده مردان است نيمی از درآمد آنها برای زنان به مصرف میرسد در حالی كه بر عهده زنان چيزی گذارده نشده است.
مرد بايستی هزينه همسر و فرزندانش را بر اساس نيازمندیهايشان اعم از خوراك، پوشاك، مسكن و ساير لوازم بپردازد در حالی كه آنان از پرداخت هرگونه هزينه حتی برای مخارج خودشان معاف هستند، لذا زن میتواند سهمالارث خود را پسانداز كند ولی مرد ناچار است آن را به مصرف همسر و فرزندانش برساند از اينرو نيمی از درآمد مردان برای زنان خرج شده و نيمی برای خودشان; در صورتی كه سهم زنان همچنان باقی است. (ر.ك: تفسير نمونه، مكارم شيرازی و ديگران، ج 3، ص 290 ـ 291، نشر دارالكتب الاسلامية.)
در روايات اسلامی نيز در بيان دليل اين امر آمده است كه چون زنها ازدواج میكنند و در حالی كه سهم خودشان دست نخورده باقی میماند در سهم همسرشان شريك میشوند علاوه بر اين به آنها نفقه تعلق میگيرد و... (ر.ك: فروع كافی، كلينی، ج 7، ص 87، دارالأضوأ / من لايحضره الفقيه، ابنبابويه، ج 4، ص 261 (باب نوادر)، دارالتعارف للمطبوعات.)
در پايان توجّه به چند امر لازم است: 1.در صورتی كه زن، مهريه خود را هنوز دريافت نكرده باشد، پس از فوت شوهر، نخست بايد مهر زن را از اموال مرد جدا كنند و سپس مال او را تقسيم كنند. 2.اگر زن در مدت زندگی با مرد، درآمدی از كسب و كار به دست آورده و يا ديگران هدايايی به او داده و با مال شوهر مخلوط شده باشد، آن اموال تنها حق زن است و بايد از مال شوهر جدا شود. 3.چنان چه مرد در زندگی خود، چيزی به زن بخشيده باشد، آن مال نيز حقّ شخصی زن است و ديگران در آن سهمی ندارند. 4. مرد میتواند برای تقدير و تشكر از زحمتهای زن يك سوم مال خود را برای او وصیّت كند و به اين وسيله، بخشی از زحمتها و نيكیهای او را جبران نمايد. 5. بر اساس قانون، آن چه محصول زندگی مشترك باشد و زن و مرد هر دو در جمعآوری آن نقش داشتهاند، بين آنها نصف میشود. (ر.ك: نظام حقوق زن در اسلام، شهيد مطهری، ص 247، انتشارات صدرا / تفسير مواهب الرحمان فی تفسيرالقرآن، سيدعبدالاعلی سبزواری، ج 7، ص 312.)