ماجرای هدایت یافتن «علی گندابی» و آخرین درخواست او در حرم امام علی(ع)
کد خبر: 3760090
تعداد نظرات: ۹ نظر
تاریخ انتشار : ۰۹ آبان ۱۳۹۷ - ۰۸:۵۷

ماجرای هدایت یافتن «علی گندابی» و آخرین درخواست او در حرم امام علی(ع)

گروه فرهنگی – علی گندابی یکی از جوانان خوش سیمای همدانی در زمان های قدیم بوده است که همه او را به شرارت و عرق خوری می‌شناختند اما در شب اول محرم در حالی که مشروب مصرف کرده بود با شنیدن روضه امام حسین(ع) و تغییر مسیر زندگی اش هم اکنون در نجف زیر پای زائران حضرت امیر(ع) مدفون است.

از «علی گندابی» شرور تا «علی گندابی» که نماز جماعت بدون او برگزار نمی‌شدعشق به حسین(ع) «علی گندابی شراب‌خوار» را به جایی رساند که در زیر پای زائران علی(ع) باشد

به گزارش ایکنا از همدان، علی نامی در محله گنداب قدیم همدان زندگی می کرد او را علی گندابی صدا می کردند. او در زمانه خود فردی خوش سیما و خوش تیپ بود، روزگار علی گندابی را به جایی کشانده بود که مردم شهر او را به شرارت و عرق خوری می شناختند، اما او در عین فسق و فجور گویا روزنه نوری از مرام و معرفت در وجودش روشن بود و می درخشید.
روزی علی با لباس های زیبا وکلاه پشمی چشم نوازی، با رفقایش در قهوه خانه مشغول قلیان کشیدن و صحبت بودند که خانم جوانی که تازه ازدواج کرده بود از کنار قهوه خانه عبور کرد، علی گندابی که متوجه شد این خانم جذب زیبایی اش شده کلاه پشمی را از سر درآورد و روی زمین انداخت و موهایش را بهم ریخته کرد، گویا تمام وجودش غیرت شده بود و بر سر علی خوشتیپ فریاد می کرد «علی خجالت نمیکشی جوری خودت رو درست کردی که ناموس مردم داره تو رو نگاه میکنه...».
روزها می گذشت روزهایی که گاهی علی بامعرفت با علی شرور دعوایش می شد، لحظاتی که شلوغی شهر برایش معنا نداشت و او فقط صدای کشمکش های ذره نوری را می شنید که سعی داشت تمام وجودش را در بربگیرد اما غافل از آنکه گرد گناه پیوسته تجدید میشد.
در همدان روضه خوان معروفی بود به نام شیخ حسن که فردی متدین بود. وی برای روضه خوانی به یکی از محله های اطراف همدان رفته بود. نیمه های شب بود که شیخ حسن در نزدیکی دروازه های شهر سرو صدای خنده چند جوان را شنید.
یکی با حال خراب داد زد: «کی اونجاست؟» شیخ گفت: «منم، شیخ حسن روضه خوان. نزدیک تر که شد شیخ دید علی گندابی و رفقایش، شراب خورده، با حال خراب، قمه بدست نزدیک شدند.» علی گندابی گفت: «آهای شیخ این وقت شب اینجا چه کار میکنی؟» شیخ گفت: «علی جان رفته بودم یکی از روستای اطراف شهر روضه بخوانم.» علی گندابی عربده ای کشید وگفت: «بسه دیگه شیخ، چقدر روضه؟ چه خبره؟ شنبه روضه، یکشنبه روضه، دوشنبه روضه، بس کنین دیگه».شیخ گفت: «امشب فرق داره علی جان امشب شب اول محرمه اباعبدالله الحسین.» علی گندابی عرق خورده مست قمه بدست تا فهمید شب اول محرم است سرش را به دروازه می کوبید، گویی تمام شهر آوار شده بود به روی علی، اما این بار علی بامعرفت سیلی محکمی به علی عرق خورده مست زده بود.
آسمان صدای ناله های علی را می شنید «آهای علی خجالت نکشیدی محرم اومده! تو عرق خوردی!؟ ای بی حیا همه وقت گناه تو محرمم گناه؟!...». علی که به خودش آمده بود بلند شد قمه را برداشت گفت «آهای شیخ تیکه تیکه ات می کنم اگر همین الان برام روضه نخونی». شیخ حسن گفت «آخر علی جان روضه ممبر می خواد، مستمع می خواد.»
علی گندابی دل شکسته، چهار دست و پا نشست و گفت «شیخ من خودم ممبرت می شم بیا رو کمرم بشین روضه بخون.» شیخ حسن تا شروع کرد «بسم الله الرحمن الرحیم»، علی گندابی گفت « آ شیخ من حوصله ندارم معطلم نکن، من رو یک راست ببر در خونه قمر بنی هاشم ابوالفضل عباس(ع)». شیخ شروع کرد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد». شیخ دید علی گندابی به پهنای صورت اشک می ریزد و در تاریکی شب تنها صدای گریه های علی پیچیده بود و گویی تمام شهر همراه علی می گریستند. بعد از روضه علی گفت «شیخ ممنونتم، میشه یه خواهش ازت کنم؟». شیخ گفت «بگو علی» علی گندابی گفت «میشه رو کنی سمت نجف به امیرالمومنین(ع) سلام بدی و بگی علی قول میده دیگه شراب نخوره، بگو علی غلط کرد، بگو علی روش نمیشه بگو شرمندم».
میان گریه های علی گندابی شیخ رو کرد سمت نجف «السلام علیک یا علی ابن ابیطالب(ع)». فردا شیخ در مسجد شهر اعلام کرد که مردم یک خبر خوش، علی گندابی دیشب توبه کرده تا شراب نخورد اما مردم باور نکردند، علی گندابی و توبه!؟ مردم جمع شدند به همراه شیخ به در خانه علی گندابی رفتند، همسرش در را باز کرد شیخ سراغ علی را گرفت، او گفت «شیخ، علی نیمه های شب اومد خونه ساکشو جمع کرد و گفت یا میرم آدم می‌شم برمی‌گردم یا دیگه برنمی‌گردم.» شیخ پرسید «کجا رفت؟» همسر علی گندابی پاسخ داد «علی گفت جایی جز کربلا ندارم برم.»
روزها سپری می‌شد و علی گندابی مقیم کربلا شده بود و مشغول خانه تکانی دل از بدی‌ها بود، دیگر روزنه نور تمام وجود علی را فراگرفته بود و زنگارهای گناه از قلب و دل علی زدوده شده بود. پس از آن علی گندابی به نجف رفت، میرزای شیرازی در نجف نماز که می خواند، علی صف آخر نماز بود. روزها گذشت و علی کم کم رسید به صف اول نماز و ملازم میرزا شد و نزدیک میرزا بود.
علی کسی شده بود که وقتی میرزای شیرازی وارد حرم می شد متوجه می شد علی نیست منتظر می ماند تا علی بیاید. یک روز حین نماز خواندن برای میرزا خبر آوردند، یکی از عالمان بزرگه نجف به رحمت خدا رفته میرزا خواست تا قبری زیر پای زائران امام علی(ع) برای آن عالم بکنند و تا بین الصلاتین نماز میت را برایش بخواند و او را تدفین کنند.
بین دو نماز بود که قبر آماده شد اما خبر رسید که علائم حیاتی آن عالم برگشته و از دنیا نرفته است، میرزا گفت لازم نیست که قبر را بپوشانند در این ماجرا حکمتی هست نماز دوم را که خواندند؛ دیدند علی گندابی سر از سجده برنمی‌دارد میرزا به بالای سرش آمد، دید علی گندابی تمام کرده و به رحمت خدا رفته است. میرزا لبخندی زد و گفت «آی مردم میدونید علی در سجده آخر نمازش چی گفت؟ امیرالمومنین(ع) رو واسطه قرار داد و به آبروی امیر المومنین خدا رو قسم داد که یه قبر زیر پای زائران مولا علی خالیه، میشه من برم توش! و خدا قسمتش کرد...». علی گندابی شراب خوار، به جایی رسید که خدا لیاقت داد زیر پای زوار علی ابن ابی طالب(ع) خاکش کنند.
انتهای پیام

انتشار یافته: ۹
در انتظار بررسی: ۲۰
غیر قابل انتشار: ۰
محمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۹/۰۳/۰۶ - ۱۶:۴۶
0
1
بهترین داستانی بود که شنیدم
امیر محمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۹/۰۶/۰۶ - ۱۷:۲۱
0
0
خیلی خوب بود
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۰/۱۱/۲۹ - ۱۱:۰۲
0
0
روحش شاد ان شالله شفیع ما هم دراخرت باشند
احمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۱/۰۵/۱۶ - ۰۹:۵۱
0
1
این داستان زندگی علی گندابی را که خواندم اشکم سرازیر شد وفهمیدم که......‌
نویسنده
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۱/۰۶/۲۷ - ۲۳:۲۲
0
0
السلام علیک یا علی بن ابی طالب ، اول مظلوم عالم جانم به فدایت آقا جان
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۲/۰۵/۰۲ - ۲۳:۱۰
1
2
خدا رحمتش کنه دمش گرم مهم دل که با حسین باشه
حسینعلی عظیمی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۲/۰۸/۰۵ - ۰۲:۰۴
0
0
روح علی گندابی شاد امیدوارم در روز قیامت شفاعت خواه ما هم نزد مولایمان باشد انشالا
حاج مرتضی همدانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۲/۱۱/۰۶ - ۱۰:۴۸
0
0
السلام علیک یا اباعبدالله.خوش به حال علی گندابی
مریم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۳/۰۲/۰۴ - ۱۰:۳۰
0
1
عاشقتم علی
captcha