مکتب مولانا وامدار مکتب عشق و محبت امام رضا(ع) است
کد خبر: 3846028
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۰۸ مهر ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۹

مکتب مولانا وامدار مکتب عشق و محبت امام رضا(ع) است

گروه فرهنگی ــ عضو دانشگاه علوم اسلامی رضوی گفت: مکتبی که مولانا به آن خو گرفته، در حقیقت وامدار مکتب عشق و محبتی بوده که امام رضا(ع) در مکتب خود از آن بهره برده است.

مکتب مولانا وامدار مکتب عشق و محبت امام رضا(ع) استغلامرضا جلالی، استادیار پژوهشگاه علوم اسلامی رضوی، در گفت‌وگو با ایکنا از خراسان رضوی، به‌مناسبت بزرگداشت جلال‌الدین محمد مولوی، اظهار کرد: ما نمی‌توانیم اینگونه ادعا کنیم که مولانا موضع ضدشیعی داشته باشد، زیرا در برخی از بخش‌های مثنوی، اشاراتی وجود دارد که در تحلیل‌هایی که از او در دسترس است، می‌توان دریافت که چنین موضعی در خصوص مولانا وجود ندارد.

وی ادامه داد: مولانا در طریقت معروفیت خویش که به آن دست یافته بود اگر این طریقت را از مجرای شمس گرفته باشد خودش آن‌را به افرادی مانند قطب‌الدین ابهری که از قطب‌های سلسله تصوف به‌شمار می‌رود و عالم، فقیه جامعی است، می‌رساند که این افراد از جمله عرفای برجسته دوران او هستند و مسیری که او انتخاب کرده بود، در نهایت می‌توان متوجه این امر شد که مولانا هیچگونه موضع ضدشیعی نداشته است.

استادیار پژوهشگاه علوم اسلامی رضوی ادامه داد: همچنین ضدشیعی نبودن او را می‌توان از این طریق دریافت که هنگامیکه به بررسی مکتب مولانا می‌پردازیم، می‌بینیم که او همواره پیرو مکتب عشق و محبت است که او خود نیز با توجه به اشاراتی که آورده است این مکتب را وامدار مکتب امام رضا(ع) می‌داند، زیرا که در مکتب امام رضا(ع) این دو مقوله دیده می‌شود و ایشان این دو مهم را در خراسان ترویج دادند.

جلالی عنوان کرد: اما این در حالی است که اگر طریقت افرادی مانند شیخ احمد قوام طوسی و یا دباغ نیشابوری که این افراد یا اهل طوس و یا نیشابور بوده‌اند را بررسی کنیم، متوجه خواهیم شد که این شخصیت‌ها نیز هم پیرو عشق بودند و همین امر به مکتب عشق و محبت امام رضا(ع) نیز بازمی‌گردد.

وی گفت: در واقع همانگونه که امام رضا(ع) را به‌عنوان امام رئوف می‌شناسیم، صحبت‌هایی که تحت عنوان عشق و محبت داشته‌اند، همگی به جریاناتی که در مرو، نیشابور و یا مدینه برای ایشان اتفاق افتاده است و همچنین در زمان‌های حاکمان مختلف حکومت داشته‌اند نیز مربوط می‌شود.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم اسلامی رضوی گفت: بنابراین با توجه به نگاهی که مولانا به جریانات و نگاه امام رضا(ع) داشته است می‌توان اینگونه بیان کرد که نگاهی که ما امروزه نسبت به ائمه‌اطهار داریم نگاهی ایزوله شده است و یا به نوعی نگاه ما به دین نیز نگاهی خشک است.

جلالی افزود: از این رو باید بیان کرد که اگر این امور را بشناسیم و با آن‌ها آشنا باشیم، متوجه خواهیم شد که قطعا روح مکتب تشیع در آموزه‌های این افراد تجسم یافته و ما نیز امروز می‌توانیم از این آموزه‌ها در شرایط کنونی جامعه خود استفاده کنیم، با این وجود باید گفت که افرادی مانند مولانا قابل بحث برای علما بوده است.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم اسلامی رضوی با بیان اینکه اما این افراد آمدند تا صورت‌شکنی‌هایی که در پیش‌روی خود وجود داشته را به عنوان نکته قابل توجه دنبال کنند، افزود: اما هرچه در قالب و صورت‌شکنی‌ها عمیق‌تر می‌شدند، به همان اندازه هم به جهان معنا نزدیکتر می‌شدند و به همین دلیل است که مولانا، مثنوی را معنوی‌گری تلقی می‌کند و البته منظور از معنا از نگاه او، ذات هستی و انسان معناگراست که در نهایت با گذر این مراحل به ذات پروردگار توجه دارد.

وی خاطرنشان کرد: در واقع افرادی مانند شمس و مولانا منظورشان از معنویت همواره خلقت انسان و ذات پروردگار نیست، زیرا خداوند خود را در حجاب‌ها پنهان نگاه می‌دارد و در فراسوی حجاب‌هاست که حضور دارد و به واسطه تشعشعات و فیوضات او سراسر جهان‌ها را روشن می‌کند و از این طریق ما را به خود جذب می‌کند.

جلالی بیان کرد: بدیهی است که فردی مانند مولانا، معنا را در مناقشات کلامی و بحث‌های ظاهری نمی‌جست، زیرا آن‌ها قادر نبودند تا حقیقت معنا را برای ما روشن کنند. انسان زمانی می‌تواند به حقیقت وآقعی دست پیدا کند و زندگی واقعی را به دست آورد که توجهش تنها معطوف به پروردگار باشد.

استادیار پژوهشگاه علوم اسلامی رضوی عنوان کرد: از این رو ما باید خود را در کل ساختار هستی معنا کنیم، هنگامیکه خود را معطوف به کل هستی نمی‌کنیم و گرفتار کارهای یومیه هستیم و روزهای خود را به بهانه‌های مختلف به خوشی و یا ناخوشی سپری می‌کنیم، این داستان زندگی ما می‌شود. در صورتی که آن‌ها مایل نبودند که انسان را اینگونه معرفی کنند، بلکه آن‌ها به این تمایل داشتند که انسان را فراتر و دقیق‌تر از این اموری که وجود دارد، تعریف کنند.

جلالی تصریح کرد: در واقع آن‌ها برای دستیابی به معنا بین انسان‌ها به یک نوع نظام معتقد بودند، حتی فردی مانند شمس هم که مولانا از او تأثیر پذیرفته بود از نوعی نظام تبعیت می‌کرد. این احتمال را برای انسان‌ها در نظر داشت و می‌گوید که اگر فردی‌ می‌خواهد به آفتاب وجودی خود دست پیدا کند، همواره باید در ابتدا به ماه دسترسی داشته باشد. مولانا در مباحث عرفانی خود، افرادی را که در اینگونه مباحث مدعی بودند را مورد هدف قرار داده است.

مولانا؛ گویای مکتب شمس

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم اسلامی رضوی گفت: همواره پرتوهای اندیشه و معنایی که شمس در جستجوی به دست آوردن آن بوده، به‌گونه‌ای است که عامه مردم قادر به فهم آن نیستند؛ لذا وجود شمس را باید در زندگی مولانا بجوییم؛ چرا که مولانا گویای مکتب شمس است.

استادیار پژوهشگاه علوم اسلامی رضوی ادامه داد: عشق به پروردگار سبب می‌شود تا انسان این راه را طی کند و بتواند خود را به مرحله نخست برساند، مولانا تأثیر دل هست و عقل‌گرایی را گمشده خود نمی‌داند، منظور، حجابی که سبب شود انسان از حقیقت دور شود نیست، بلکه حجابی است که همه وجود انسان را شامل می‌شود.

زندگی از دیدگاه مولانا وجودیت در هسته است

وی دیدگاه مولانا را نسبت به زندگی حقیقی اینگونه بیان کرد: زندگی از دیدگاه مولانا وجودیت در هسته است، اما ماندن در هسته را به معنای زندگی تلقی نمی‌کند و می‌گوید باید طریقتی ایجاد شود، زیرا این طریقت است که موضوعیت دارد و از این طریق می‌توان به حقیقت دست یافت، اما اگر به ظاهر و منافع آن توجه داشته باشیم، قطعاً راه به جایی نخواهیم برد.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم اسلامی رضوی با بیان اینکه عرفا حالتی دیالکتیکی دارند، زیرا به نوعی یک اجتهاد واقعی را در پیش روی انسان‌ها قرار می‌دهند، عنوان کرد: همواره راهی که آن‌ها دارند راه سلوک است، راهی که تنها گفتن و شنیدن نیست، سیر و سلوک از هدایت انسان آغاز می‌شود و تا پایان زندگی او را همراهی می‌کند. کسانی که در مجرای سیر و سلوک قرار می‌گیرند، می‌توانند به وحدت برسند و انسان‌های به کمال رسیده، راه را می‌شناسند و به انسان می‌گویند که انسان باید چه راهی را در پیش گیرد.

انتهای پیام

انتهای پیام
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۹/۱۱/۰۶ - ۰۱:۲۲
0
0
سخت است ودشوار ولی شیرین
captcha