در صدمین سال بازتأسیس و احیای حوزه علمیه قم قرار داریم. روزی که آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری حوزه را تأسیس کرد مجموعهای کوچک با چند صد طلبه بیشتر نبود و با پشتوانه حمایتی مردم رونق گرفت اما سرمایه اجتماعی و سیاسی فراهم شده از سوی بزرگان حوزه سبب شد تا انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) شکل بگیرد.
اکنون و با گذشت یک قرن از احیای حوزه قم به نظر میرسد لازم است تا بزرگان حوزه نگاهی تازه به این نهاد بیندازند و ضعفها و قوتهای آن را واکاوی کنند و برای آغاز قرن جدید طرحی نو دراندازند تا حوزه بتواند در مواجهه با تحولات جدید و شدید، کارآیی و جایگاه خود را حفظ کرده و همچنان موثر باقی بماند.
به همین بهانه خبرنگار ایکنا با آیتالله سیدمحمد غروی، عضو جامعه مدرسین و استاد سطح خارج حوزه علمیه قم، به گفتوگو نشسته تا برخی دغدغهها درباره حوزه را با ایشان مطرح نماید.
ایکناـ مباحثه و مناظره علمی از سنتهای پررونق در حوزه بوده، ولی به نظر میرسد با فراگیری ابزارهای آموزشی مدرن و از طرفی کمتحملی در برابر مخالف در مناظرهها، این سنت نیکو کمرنگ شده است.
همانطور که قبلاً مباحثه یک سنت در حوزه بود، امروز هم هست، حتی در برخی مدارس اجباری و جزء وظایف طلاب است. البته دروس حوزوی زیاد است تا جامعیت لازم را در علوم اسلامی به دست آورند و این امر فرصت مباحثه را اندک میکند. در گذشته دروس محدود بود و مباحث رونق بیشتری داشت، ولی امروز هم این سنت وجود دارد.
ایکناـ اما کرسیهای آزاداندیشی که یکی از مظاهر مباحثه و مناظره علمی است و با تأکید رهبر معظم انقلاب مدتی در حوزه و دانشگاه برپا شد، فرایند مورد انتظار را طی نکرد و رونق آنچنانی نگرفت.
این نوع جلسات در حوزه وجود دارد و باید بیشتر شود. وقتی استاد درس را ارائه میدهد، اگر جلسات آزاداندیشی در بین طلاب شکل بگیرد، میتواند به پخته شدن مطلب و ارائه نکات جدید کمک کند.
ایکناـ آیا برای برگزاری این مناظرات و کرسیها محدودیت و قیدی قائل هستید؟
محدودیت این است که مسائل حاشیهای جای متن را نگیرند وگرنه وجهی برای ایجاد خط قرمز وجود ندارد، نوع مباحث هم متفاوت است؛ از حقوق گرفته تا فقه و کلام و فلسفه و هر کدام چارچوب علمی خود را دارد و مهم این است که از چارچوب روشمند علمی بیرون نباشد و گرفتار حاشیه نشود وگرنه نمیتوان برای نوع موضوع محدودیت قائل شد.
ایکناـ یعنی ما موضوعی را نداریم که کسی بگوید چرا وارد این مقوله شدید؟
فرض کنید حتی بحث در اثبات واجبالوجود است و برخی دلایل اثبات آن را ناتمام بدانند یا در ادله اشکال کنند، ولی محدودیت خاصی وجود ندارد.
ایکناـ رهبر انقلاب بر کرسیهای آزاداندیشی و نظریهپردازی تأکید دارند. در این باره وضعیت حوزه را چگونه ارزیابی میکنید؟
اطلاع چندانی از آمار دقیق این مسئله ندارم و نمیتوانم نمرهای بدهم، ولی آنچه به صورت میدانی شاهد هستیم این است که در سالهای اخیر جلسات رشد زیادی داشته و موضوعات آن هم متنوع است، گرچه باید عمیقتر و وسیعتر شود.
ایکناـ نظر شما در مورد رابطه حوزه و حکومت چیست و وضعیت استقلال حوزه را چگونه ارزیابی میکنید؟
انقلاب اسلامی و نظریه ولایت فقیه از حوزه نشئت گرفته است. بنابراین نه حوزه میتواند نسبت به فرزند خود بیتفاوت باشد و نه حکومت و نظام این رویه را در برابر حوزه دنبال میکند. باید تعامل حسابشدهای بین این دو نهاد وجود داشته باشد و نیز در مواقع لزوم حوزه حمایت یا نقد و دفاع کند.
معنای استقلال حوزه این است که حوزه از نظر برنامه، تصمیمگیری و بودجه اصلی یعنی شهریه استادان و طلاب به دولت وابسته نباشد و امروز چنین است؛ هیچ کس برنامهای را به حوزه تحمیل و دیکته نمیکند و حوزه برای آموزش و پژوهش برنامهریزی میکند و بزرگان و مدیران آن تصمیمگیری میکنند.
حوزه با شهریه مراجع اداره میشود، ولی برای کارهای اجرایی و اداری نظام باید خدماتی برای آن وجود داشته باشد، ولی این منافاتی با استقلال حوزه ندارد. دولتها هم متناسب با فراز و نشیبها حمایت کردهاند و این به دلیل خدماتی است که حوزه به نظام ارائه کرده و افراد را برای ورود به شورای نگهبان، خبرگان رهبری و... تربیت میکند و این امر نباید نادیده گرفته شود. بسیاری از قضات در حوزه درس خواندهاند. برخی در نهادهای اجرایی و نظامی و انقلابی و... هستند و بدون اینکه دولت هزینهای کرده باشد حوزه این افراد را تربیت کرده است. پس کمکهای دولت در برابر سرویسدهی حوزه چندان زیاد نیست.
ایکناـ گاهی گفته میشود که حوزه در قبال دولتها رفتاری دوگانه دارد؛ یعنی وقتی دولت خاصی اداره کشور را برعهده دارد و مثلاً عملکرد خاصی در صحنه بینالمللی دارد، مورد انتقاد است، ولی وقتی دولت دیگری در رأس کار بیاید و همان عملکرد را داشته باشد، توجیه میکنند. تحلیل شما چیست؟
اگر بگویم هیچ چیزی نیست و چنین رفتاری وجود ندار د خلاف واقع است. وقتی دو کار مشابه از دو دولت سر بزند، برخی رفتار یکسانی ندارند، این امر قابل انکار نیست، ولی کلیت سیاست مدیران حوزه و تصمیمگیران حوزوی این است که اگر دولتی خوب کار کند و حاشیه نداشته باشد، حمایت میشود. در مواردی هم که لزوم نقد و توصیه وجود داشته باشد، حوزه وظیفه دارد که امر به معروف کند.
البته برخی جریانات در حوزه وجود دارند که حاکم نیستند، ولی صدای آنها شنیده میشود و گاهی افراط و تفریط میکنند. اینها در همه جا وجود دارند و ربطی هم به حوزه ندارد. تعدادشان معدود و بیانصافی است که رفتار آنان را به کل حوزه و مدیریت و مراجع نسبت دهیم. حتی اگر چهرههای بزرگی مرتکب چنین رفتارهایی شوند، دلیلی وجود ندارد که آن را به کل حوزه و مدیرانش نسبت دهیم. اگر بزرگان حوزه احساس کنند که دولتی رفتار نامناسبی دارد و در شرایطی است که نباید تضعیف شود، در قالب نامه یا ارتباط غیررسانهای گوشزد میکنند و به طور علنی مخالفت نمیکنند.
ایکناـ یعنی آنها سخنگوی حوزه نیستند؟
بله، کسی آنان را سخنگوی حوزه نمیداند، ولی این افراد که معمولاً از طریق فضای مجازی و برخی رسانهها فعالیت میکنند مورد تأیید بزرگان حوزه نیستند. البته نه اینکه لزوما سوء نیت داشته باشند، بلکه گاهی بر اساس برداشتشان دغدغه حفظ ارزشها را دارند.
ایکناـ در دورههای گذشته شباهت و قرابت و نزدیکی بیشتری بین سبک زندگی عموم مردم و مراجع و بزرگان و استادان حوزه مشاهده میشد، ولی الان مردم احساس میکنند با بخشهایی از حوزویان فاصله طبقاتی پیدا کردهاند؛ حتی اکثر طلاب معیشت سختی دارند، ولی گروهی از حوزویان مرفه هستند و این بیعدالتی برای بدنه حوزه مناسب نیست.
کلیت این موضوع را قبول ندارم؛ ممکن است در پارهای موارد وجود داشته باشد. البته انسان وقتی ازدواج کند، وضع اقتصادی او در ابتدا همانند موقعی نیست که سالها قبل داشت و امکاناتی را برای خود فراهم میکند و طلاب نباید در روز اول ورود به حوزه خود را با استادی مقایسه کنند که مثلاً ده بیست سال تدریس و پژوهش کرده است. هرکسی باید حد و حدود خود را بشناسد. قطعا فردی که 50 سال در حوزه هست نباید مانند کسی زندگی کند که چند سالی است وارد آنجا شده و این انتظار غیرواقعبینانه است. بنابراین اصل موضوع را قبول ندارم و اگر مواردی هم هست نباید آن را به تعمیم داد. البته سبک زندگی روحانیت باید مبتنی بر سادهزیستی و درک شرایط زندگی مردم باشد و به آنان خدمت و رسیدگی کنند.
گفتوگو از علی فرجزاده
انتهای پیام