زمان ظهور، پیشگویی آینده، جنگ با عربستان و چند ماجرای دیگر
کد خبر: 4168706
تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱۴۰۲ - ۰۹:۲۷
در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام رضوی‌پور بررسی شد؛

زمان ظهور، پیشگویی آینده، جنگ با عربستان و چند ماجرای دیگر

کارشناس دین ضمن نقد و بررسی سخنان جنجالی یکی از سخنرانان کشور درباره نابودی اسرائیل به بیان توضیحاتی درباره تعیین وقت ظهور، پیشگویی کردن از آینده و ارتباط با عربستان پرداخت.

به گزارش ایکنا، در یکی دو هفته گذشته یکی از سخنرانان معروف در جلسه تفسیر قرآن خود به بیان پیش‌بینی‌هایی درباره نابودی اسرائیل، جنگ با عربستان و تحقق ظهور امام عصر(عج) پرداخت که بازتاب فراوانی در جامعه داشت.

در همین رابطه و با هدف بررسی اینگونه مدعیات از نگاه دین، با حجت‌الاسلام و المسلمین محمدمهدی رضوی‌پور؛ کارشناس معارف دین و استاد حوزه هم‌صحبت شدیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید؛

 

ایکنا ـ متاسفانه در سالیان اخیر پیشگویی آینده توسط برخی سخنرانان و منبری‌ها به یک رویه تبدیل شده است و عموما با بیان وعده ظهور همراه می‌شود. نظر شما درباره اینگونه صحبت‌ها چیست؟

یکی از دغدغه‌هایی که بین اقشار مختلف جامعه وجود دارد مسئله نشانه‌های ظهور است. بعضا خیلی‌ها می‌پرسند پرچم‌های سیاهی که در جریان داعش پدیدار شد یا خیلی از اتفاقات دیگری که در روایات نیز به آنها اشاره شده است، نشانه ظهور است یا خیر. اینجا یک نکته وجود دارد و آن اینکه نشانه‌های ظهور در زندگی ما چه تاثیری دارد؟ آیا ما صرفا بینندگانی هستیم برای تماشای این نشانه‌ها یا اینکه این نشانه‌ها قرار است تغییر معرفتی برای ما به وجود بیاورد.

متاسفانه یکی از اتفاقاتی که در سطح جامعه می‌افتد این است که برخی می‌آیند از این نشانه‌ها استفاده می‌کنند و مطالبی بر اساس آن مطرح می‌کنند تا مخاطبان خود را بیشتر کنند، در صورتی که نشانه‌های ظهور، زنگ هشدار است. بیان نشانه‌ها از این باب است که خود را آماده کنیم یعنی به خودمان بگوییم آیا خودت را آماده ظهور کرده‌ای؟ در آن زمانی که داعش به وجود آمده بود یکبار کسی از من پرسید آیا به وجود آمدن داعش به این معنا است که ظهور نزدیک است؟ من گفتم شما فرض کن تمام این داستان را جریان صهیونیسم طراحی کرده باشد تا شما فکر کنید نشانه ظهور است، بعد که ظهور محقق نشد به مهدویت بی‌اعتقاد شوید. اصلا ممکن است همه اینها سناریوسازی باشد تا باور به ظهور و مهدویت در میان مردم از بین برود. خیلی وقت‌ها تطبیقات نادرست چنین نتیجه‌ای دارد. مثلا طرف می‌گوید چند سال دیگر فلان اتفاق رخ خواهد داد ولی وقتی محقق نمی‌شود نتیجه‌اش این است که بخشی از جامعه می‌گویند پس همه این حرف‌ها الکی است.

شما باید نگاه کنید در پازل خلقت کجا قرار گرفتید. من باید وظیفه خودم را بشناسم، باید جایگاه خودم را بفهمم، اتفاقی که در جامعه پیرامون من رخ می‌دهد یک هشدار است که نسبت خودم را با توجه به معارفی که اهل بیت(ع) بیان فرمودند تنظیم کنم تا بر اساس آن زندگی درستی داشته باشم. این مهمترین هدف است نه اینکه به عنوان تماشاگر بنشینیم و تماشاچی رخدادها و تحولات باشیم. طبیعتا یکسری افراد هم در این میان دکان باز می‌کنند و مدام تحلیل می‌کنند که این اتفاق می‌افتد، آن اتفاق می‌افتد، این از بین می‌رود، آن از بین می‌رود. اینها قرار نیست ما را تماشاچی یک اتفاق کند بلکه باید جایگاه خودمان را از حیث معرفتی بالا ببریم و وظیفه خودمان را بشناسیم.

ایکنا ـ یک جنبه دیگری که در اینگونه سخان قابل بررسی است این است که آیا از نظر دین ما مجاز هستیم آینده را پیشگویی کنیم و از آن خبر بدهیم؟ حالا این اتفاق فقط نسبت به تعیین وقت ظهور نمی‌افتد و راجع به پیش‌بینی دیگر پدیده‌ها نیز مصداق دارد.

خب ما راجع به تعیین وقت برای ظهور روایت داریم که هر کس بخواهد وقت تعیین کند دروغگو است. این تصریح از باب این است فضای ظهور و فرج در خصوص امام کاملا به دست خداست و حتی امام از مامومین تقاضا می‌کند دعا کنید خدا در امر ظهور تعجیل کند. پس احدی غیر از خدا از این مسئله اطلاع ندارد.

ایکنا ـ حتی خود امام هم اطلاع ندارد؟

بله، حتی خود امام هم اطلاع ندارد و علم امام به آن تعلق نگرفته است و تنها دست پروردگار است. در مورد سایر مسائل می‌توان به کارهایی اشاره کرد که برخی رمال‌ها و فالگیرها و پیشگویان انجام می‌دهند. از نظر اسلام این کارها مذموم است؛ یعنی اینکه طرف بدون معرفت صحیح یکسری صحبت‌هایی را مطرح می‌کند و اخباری از آینده القا می‌کند، فارغ از درست و غلط بودن آنها، مورد نهی قرار گرفته است.

نوع دیگری از غیب گفتن و إخبار از آینده وجود دارد که در زمان ائمه در میان اصحاب آنها مصداق داشته است مثل ماجرایی که از میثم تمار و حبیب بن مظاهر نقل شده است مبنی بر اینکه در شهر کوفه همدیگر را دیدند، میثم به حبیب گفت پیرمردی را می‌بینم که سر از تنش جدا شده و محاسنش با خون سرش آغشته شده، حبیب هم گفت خرمافروشی را می‌بینم که به نخل آویزانش کرده‌اند. در این ماجرا اینها از اخبار شهادت خود خبر دادند که آن را از امیرالمومنین(ع) شنیده بودند. اخباری که اینها بیان کردند از باب این بود اگر معرفت صحیح شکل نگیرد عاقبتی که یاران ائمه(ع) دارند این شکلی است. این اخبار وقتی محقق شد موجب شد مردم به خودشان بیایند. پس گاهی اخبار از آینده موجب افزایش معرفت افراد می‌شود و نمونه‌هایی از آن به طور مسلم در روایات بیان شده است ولی این با پیشگویی که شخص از جانب خودش انجام می‌دهد و اثر معرفتی ندارد، تفاوت دارد. ای کاش بیش از اینکه برای جذب مخاطب به این مباحث بپردازیم به معارف ناب اهل بیت(ع) رو بیاوریم تا آینده جامعه بر اساس این فرامین تبدیل به مدینه فاضله شود تا پذیرای وجود امام زمان(عج) باشد.

ایکنا ـ  یک مسئله دیگر که در اینگونه سخنان مورد چالش قرار می‌گیرد بحث وحدت است. یک تصوری وجود دارد که ما همواره باید با کشورهایی مثل عربستان دشمنی کنیم. می‌خواهم ببینم آیا اینکه میان کشور ایران به عنوان نماد تشیع و عربستان به عنوان نماد اهل سنت یک پیوندی برقرار شود، امر مطلوب و ممکنی است یا خیر؟

یکی از ارکان اصلی جامعه اسلامی داشتن وحدت رویه است. همانطور که رهبری فرمودند باید با سایر مذاهب وحدت ایجاد کنیم و اگر در مباحثی دارای اختلاف هستیم بهتر است در فضای علمی و کرسی‌های نظریه‌پردازی مورد بحث قرار بگیرد و پیگیری شود تا خللی در اتحاد بین مسلمین ایجاد نکند.

نکته دوم این است که اگر در سیره اهل بیت(ع) بررسی کنیم افرادی که دارای خط‌کشی‌های متفاوتی از مکتب اهل بیت(ع) بودند بنا به مصالح و دلایلی و به علل سیاسی از سوی اهل بیت(ع) مورد استفاده قرار می‌گرفتند، یعنی هر چند از نظر فکری در نقطه مقابل قرار داشتند ولی اهل بیت(ع) آنها را در سیاست خود در نظر می‌گرفتند. به عنوان مثال امیرالمومنین(ع) در سالیانی که حکومت داشتند و جنگ‌هایی که انجام دادند مثل جنگ صفین از افرادی استفاده کردند که جزء شیعیان آن حضرت نبودند. عالم سیاست عالمی است که اهل سیاست باید برای آن تصمیم‌گیری کنند.

بر همین اساس، موضع ما در برابر آل سعود نسبت به فضای فکری و منش‌های اعتقادی‌مان مشخص است. خود امام خمینی یکبار فرمودند ما از آل سعود نخواهیم گذشت ولی خود ایشان در مواردی نسبت به اینکه مذاهب اسلامی باید در کنار هم باشند تاکید کردند. مقام معظم رهبری در سالیانی که بین عربستان و یمن جنگ بود، بسیار تند و تیز با سران کشورهای عربی برخورد کردند ولی به محض اینکه جنگ به پایان نزدیک می‌شود مدل سیاست را بر اساس آن تنظیم می‌کنند. ما باید نسبت به دشمن بزرگتر و مشترک با افرادی که ولو با آنها اختلاف عقیده‌ داریم، اتحاد داشته باشیم ولی این حرف به این معنا نیست از اختلافات چشم‌پوشی کنیم. وحدت به معنای چشم‌پوشی از اختلافات نیست و ما نسبت به مباحثی که بین شیعه و اهل سنت مورد اختلاف است توجه داریم ولی باید در جای خودش در فضای علمی پیش برود ولی ما فضاها را قاتی می‌کنیم. باید جایگاه را بشناسیم و در هر جایگاهی کاری که باید انجام شود را انجام دهیم.

ایکنا ـ پس من می‌توانم از فرمایشات شما اینطور نتیجه بگیرم که علی‌رغم وجود اختلافاتی که بین شیعه و اهل سنت پا برجاست ولی این موجب نمی‌شود دنبال نابود کردن طرف مقابل باشیم بلکه اختلافات باید به بحث گذاشته شود.

حتی راه برای هدایت باز می‌شود. ما در نگاه شیعه دنبال هدایت همه افراد هستیم. خود امیرالمومنین(ع) و اهل بیت(ع) اینگونه بودند و اصلا دنبال جنگ نبودند بلکه همواره دنبال گفت‌وگو و آرامش و پرهیز از خونریزی بودند. برخی تصور می‌کنند امام زمان(عج) ظهور کند جوی خون راه می‌افتد در حالی که امام زمان(عج) امام رحمت و رافت است و دنبال خونریزی نیست بلکه دنبال هدایت است. بله، وقتی معاویه دست به سلاح می‌برد امام مقابله به مثل می‌کند ولی حتی در بزنگاه جنگ هم دعوت به آرامش می‌کند. خود امام حسین(ع) هم تلاش زیادی داشت تا از جنگ حذر کند.

متاسفانه یک تفکری ایجاد شده است که ما باید با همه بجنگیم. طبیعتا جنگ هیجاناتی دارد که برخی آن را دوست دارند ولی اهل بیت(ع) هیچ وقت دعوت به خونریزی نمی‌کردند بلکه دعوت به عقلانیت و خرد داشتند و به ما آموختند اگر با گفت‌وگو می‌توانید دیگران را به هدایت برسانید از آن استفاده کنید. بله، می‌شود فرهنگ یک جامعه را با استفاده از ابزار گفت‌وگو متحول کرد. من گاهی فکر می‌کنم اگر برخی تفکرات در کشور ما دارای مسئولیت بودند ما سالیانه جنگ‌هایی را در کشور شاهد بودیم ولی تدبیر امام خمینی و مقام معظم رهبری موجب شده است فضا به گونه‌ای پیش رود که کارها با گفت‌وگو و پرهیز از جنگ پیش برود.

انتهای پیام
captcha