بهتر است بحث «هنر»، از تعريف «هنرمند» آغاز شود. «هنرمند» انسانی است که احساسی از غیب عالم در او تحقق پیدا کرده است و میتواند به این احساس لباس زیبا بپوشاند و آن را با زبانی متناسب به دیگران منتقل کند. علیاصغر فریدنیا از جمله هنرمندان همدانی است که پس از بازنشستگی تصمیم به ورود به عرصه هنر را گرفته و بخشی از آثار او مربوط به طراحی آیات قرآن کریم بر روی فلزات است، او با حضور در دفتر ایکنای همدان، گفتوگویی با خبرنگار ما داشته است که مشروح آن را در زیر میخوانید:
علیاصغر فریدنیا و متولد 1324 هستم؛ از هفت سالگی وارد کار جوشکاری شدم، کار سختی بود، امکانات امروز در آن زمان نبود و به سختی در و پنجره میساختیم، تا سال 1388 که بهعنوان کارفرما بودم و در حال حاضر بازنشست شدهام.
در ابتدا در شکریه مغازهای بزرگ داشتم و پس از آن در چمن کبابیان مستقر شدم، بعد از آن نیز به اداره فنی و حرفهای رفتم و الان هم در دانشگاه شهید مفتح حضور دارم و آموزش میدهم. هر فردی علاقه به آموزش داشته باشد میتواند زیر نظر دانشگاه با دریافت گواهی از دانشگاه دوره آموزشی را بگذراند.
طی این سالها سعی کردهام براساس نیاز و مد روز پیش بروم؛ اواخر سالهای بازنشستگی در و پنجرههای فلزی، اما به سبک هنری و در قالب پنجرههای چوبی میساختیم، بهطور مثال نمونههایی از این پنجرهها با سبک طرح خفته بیدار اصفهان در مسجد امام رضا(ع) همدان واقع در بلوار میرزاده عشقی و همچنین در مسجد عباسآباد هم پنجرههای دستساز نصب شده است، برای خارج از استان از جمله اسدآباد و اندیمشک و... نیز کارهای زیادی داشتیم.
در دهه 60 مدتی با همکاری جهاد سازندگی برای حمام روستاها وسیلهای برای راهیابی لوله آب و داغ میساختیم. پس از بازنشستگی زندگی نویی آغاز کردم، بهطوری که 10 اثرم بهعنوان اثر ملی از سوی وزارت ارشاد به ثبت رسید، سبک کارهایی که در حال حاضر انجام میدهم مشبکی حجم فلز است.
در حال حاضر نیز عضو انجمن خودآموخته کشور هستم، نمایشگاههای مختلفی در همدان، موزه نیاوران و سعدآباد و مسعودیه و در خانه هنرمندان تهران داشتهام.
از بین 10 اثری که به ثبت ملی درآمد یکی از آنها قرآنی بود؛ طرح مرغ بسم الله. ترکیب شیشه و فلز را برای اولین بار ابداع کردم و نام آن را دوستی شیشه با آهن نام گذاشتم، کاری که تا به حال توسط کسی انجام نشده است؛ با همین ترکیب شیشه و سنگ نیز اسامی 14 معصوم را ساختهام که قرار است به موزه امام رضا(ع) هدیه شود و در حال حاضر در حال ارزیابی این اثر هستند. کار اسامی 14 معصوم توسط یکی از خطاطان همدانی به تحریر درآمده و من با خم کردن سیم و فلز آن را در قالبی که میخواستم در آوردهام.
آیه آخر سوره یاسین «فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» را نیز روی فلز طراحی کردهام. همچنین آیه سوم سوره طلاق «وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا» را روی یک تُنگ مخصوص پس از طراحی که نیاز به دقت زیاد در محاسبه و رعایت میلیمترها را داشت سوار کردهام. خط تحریری این آیه اثر آقای مددی است که آن را در اختیار من قرار داد، سمت دیگر این تنگ یازینب(س) نوشته شده که در مناسبتهای میلاد حضرت زینب(س) آن را در مراسم جشن مکتب زینب(س) قرار میدهیم.
در برخی کارهایم موضوعاتی مثل درهم بودن ذهن انسان هم استفاده کردهام یک طرف تنگ شکل ذهن درگیر و در طرف دیگر ذهنی که به سبب الهام گرفتن به آرامش رسیده است. همچنین برخی از کارهایم از عکس شهدا نیز استفاده کردهام؛ عکس شهدایی چون سردار شهید سلیمانی، شهید قهرمان و شهید نوژه.
این کار در اصل کار حضرت دوست است، اوست که در زندگی مهرهها را میچیند و همه چیز با خواست و اراده او رقم میخورد؛ من خطاط نبودم و نمیتواستم با خط خود آیات را تحریر کنم، دوستی دارم به نام آقای ترکمان که خطاط و خوشنویس و دبیر بازنشسته است، اینکه میگویم مهرهها را خدا خودش میچیند، آقای ترکمان یک روز گفت من هزار اسم از اسمای خداوند را با خط خوش به تحریر در آوردهام برخی از آنها را که خودش شاهکلید مینامید را به من داد تا آنها را روی فلز بهصورت مشبک حجم فلز انجام دهم برای شروع یکی از این اسما را به من داد، کاری که باید همیشه با وضو انجام داد را با این اسما آغاز کردم.
البته قبل از آن طرح مرغ بسمالله را طراحی کرده بودم. کار اسمای الهی روی ورق 8 میلیمتر فولادی انجام شد و کار با این ضخامت آنهایی که سررشتهای دارند میدانند کار سختی است، البته این کارها، کار من نبود و کار خود خدا بود. این برشها امروز بهوسلیه دستگاه لیزر انجام میشود اما تمام کارهای من کار دست است.
برای شروع کارم با زبان ساده به خدا گفتم خدایا تو مهندس من هم کارگر به من فرمان بده، بهطور مثال به خاطر نداشتن برخی تجهیزات و ابزار خاص، خداوند ایدههایی در ذهن من ایجاد میکرد که آن دستگاهها و ابزارها را با وسایل دمدستی و مهارت خود طراحی کنم تا بتوانم کار را پیش ببرم.
کار در نهایت مثل آیینه صاف و شفاف درآمد، در این راه گرههایی که در سایر کارها اغلب پیش میآمد به سادگی و یکی پس از دیگری باز میشد و این به خاطر کار در زمینه قرآن بود و من آن را به خوبی حس میکردم.
دوست دارم کارهای قرآنیام را با انواع خطهای مختلف انجام دهم، در این زمینه بیشتر دوست دارم روی آیات قرآن کار کنم.
قصد دارم 12 کار به نیت ائمه(ع) از اسمای الهی را کار کنم، این آثار روی مس انجام میشود، ممکن است این 12 کاری که در پیش رو دارم یک سال بیشتر کار ببرد که خط مربوطه را آقای ترکمان در اختیار قرار داده است. همچنین قصد دارم نمایشگاهی را برگزار کنم، اگر حمایت از سوی مسئولان استان انجام شود این نمایشگاه را در همدان برگزار میکنم در غیر این صورت در هر جای دیگر که شرایطش فراهم باشد.
در حال حاضر در دانشگاه مفتح حضور دارم و ضمن انجام کارهای هنری آموزش هم ارائه میدهم، دو دخترم مهندس هستند و در دفتر آنها نیز برخی از آثارم قرار دارد.
آیتالله طه محمدی نگاه ویژهای به هنر داشت یک روز در زمانی که امام جمعه بود، برای معرفی کارهایم نزد او رفتم؛ با توجه به اینکه در جلسهای با حضور افراد شاخص شهر بود، بلند شد و ایستاد و گفت من به احترام هنر شما باید بایستم؛ بعد از آن هم یک بار به مغازه و کارگاه کوچکی که در محل چمن کبابیان داشتم آمد و یکی از کارهایم را از من خریداری کرد، هرچه اصرار کردم این کار هدیهای از طرف من باشد نپذیرفت. بعد از آن هم یک بار در دانشگاه مفتح حضور پیدا کرد.
یک خاطره دیگر سال 1352، مردی متدین به نام حاج هادی به من گفت در حال ساخت یک مسجد در حیدره هستیم از من خواست در ساخت در و پنجره و سایر کارها کمک کنم، حین کار از بلندی آجری روی سر من افتاد، اما عجیب بود هیچ زخمی روی سرم ایجاد نشد فقط قسمتی از موهایم کنده شد؛ اولین کاری که با میلگرد انجام دادم این بود که سوره قل هوالله را با فلز روی سر درب مسجد نوشتم و نصب کردم.
در کل در و پنجرهسازی کار سختی بود مخصوصاً در زمان گذشته، زحمت زیادی داشت، به خاطر علاقهای که به این کار داشتم هیچ وقت آن را رها نکردم، هرچند زحمتش زیاد است، اما وقتی نتیجه آن را میبینم لذت میبرم.
خبرنگار: اکرم یوسفی پارسا
انتهای پیام