برای مصاحبهای در حوزه معارف با حجتالاسلام علی اصغر زارعی، رئیس حوزه علمیه شهرستان بهار همدان تماس گرفتم، اطلاع نداشتم ایران نیست گفت برای رساندن کمکهای مردم همدان و بهار به لبنان رفته و اکنون در این کشور مشغول کمک به جنگ زدگان است.
طی حضور او در لبنان با این روحانی همدانی در تماس بودیم کانالی به نام «بهار تا بیروت» را راهاندازی کرده و از وضعیت مردم آواره لبنان کلیپهایی تهیه کرده و برایمان ارسال میکرد، پس از بازگشت از لبنان از ایشان دعوت کردیم تا برای بیان آنچه در لبنان طی یک ماه حضور او رقم خورده در دفتر ایکنا حضور پیدا کند. پس از حضور کوتاهی در همدان دوباره به لبنان اعزام شده و در حال حاضر نیز در این کشور به سر میبرد و مشغول کمکرسانی به جنگ زدگان لبنانی و سوری است.
از سوی حوزه علمیه استان و امام جمعه شهرستان بهار به عنوان نماینده مردم بهار و استان همدان، به منظور رساندن کمکهای مردمی بدون وابسته به نهادهای دولتی به صورت خودجوش به لبنان سفر کرده است. خبرنگار ایکنا از همدان در مورد نحوه و هدف حضورش در لبنان، نوع کمکها و چگونگی رساندن آنها به مردم لبنان و وضعیت مردم جنگ زده گفتوگویی کرده است که مشروح آن را در زیر میخوانیم:
از حوزه علمیه و از استان همدان تنها بنده عازم شدم، این سفر را براساس فرمایش رهبر انقلاب که فرمودند بر همه فرض است که از مردم مظلوم لبنان و حزبالله هرطور که میتوانند دفاع کنند، رفتم. با این صحبت رهبر انقلاب جایی برای تردید و شک برایم باقی نماند، تکلیفی بود که بر عهده بنده به عنوان یکی از مخاطبان این پیام گذاشته شده بود. به لطف خدا و آبرویی که لباس روحانیت در شهر بهار به من داده بود و لطفی که مردم به واسطه شناخت به بنده داشتند، تصمیم گرفتم از این آبرو برای جمعآوری کمک برای جبهه مقاومت هزینه کنم.
بعد از نماز جمعه نصر (نماز جمعه اقامه شده توسط رهبر انقلاب) کار را شروع کردیم، در ابتدا سخنرانی در نماز جمعه شهرستان بهار داشتم و از همانجا کمکها شروع شد؛ طلاهایی که در نماز جمعه از سوی بانوان حاضر هدیه شد و حاج علی عظیمی، پیرمرد کشاورز بهاری که همانجا برخواست و گفت 2 میلیارد تومان به مقاومت کمک میکند، در ابتدا گمان کردیم مبلغ را به ریال گفته و خیلی جدی نگرفتیم، راستش از آنجا که مبلغ درشتی بود گفتیم تا به دستمان نرسیده نمیتوان روی آن حساب کرد.
شماره حسابی که در نماز جمعه اعلام شد مربوط به حوزه علمیه بود و شماره حساب شخصی نبود، فردای همان روز شنبه شاهد واریز مبلغ 2 میلیارد تومان به حساب حوزه بودیم. پس از آن نیز مجلس به مجلس، مسجد به مسجد و هیئت به هیئت و هر جا تجمع یا برنامهای بود حتی در روستاهای اطراف حضور پیدا کرده و این مسئلهای که رهبر انقلاب مطرح کرده بودند را سعی کردیم تبیین کنیم و اهمیت آن را بیان کنیم، طی دو هفته مبلغ 3 و نیم میلیارد تومان با مبلغ حاج آقا عظیمی و طلای بانوان جمعآوری شد.
در آن زمان در حال جمعآوری کمکها با خود فکر میکردم چگونه این کمکها را به لبنان برسانم، با برخی از دوستان و مجموعههای مردمی که در لبنان حضور پیدا کرده بودند، ارتباط گرفتم که رفتن بهتر است یا پول را در اختیار نهادهای متولی قرار دهم، باتوجه به اینکه سازو کار خاصی برای واریز پول به حسابی در لبنان وجود نداشت، گفتند در لبنان با یک سری نیازهای اولویتداری رو به رو هستند که در حال حاضر منابعی برای تهیه آنها وجود ندارد اگر خودمان پول را زودتر به آنها برسانیم بهتر است.
اوایل آبان به لبنان رفتم، تمام طلاها و مبالغ را هم به دلار تبدیل کردیم. در اصل بنده برای رساندن کمکهای مردمی به لبنان رفتم اما چون صحنههای خاص و عجیبی را مشاهده میکردیم در بسیاری از موارد فیلم تهیه میکردم و برای پسرم که کار رسانهای میکند ارسال میکردم و او کلیپهایی آماده میکرد و کانال بهار تا بیروت را راهاندازی کردیم.
به دلیل مسائل امنیتی سه ماهی است پرواز تهران بیروت کنسل شده، برای سفر به لبنان دو پرواز تهران دمشق و تهران لاذقیه برقرار است که از آنجا از طریق مرز سوریه و با فاصله زمانی حدود 5 ساعت میتوان به بیروت رسید.
هزینه پرواز تهران دمشق بیشتر بود از این رو پرواز تهران لاذقیه را انتخاب کردم، با توجه به اینکه تمام مبلغ 3 و نیم میلیارد تومان کمک مردم برای جبهه مقاومت و مردم لبنان بود این پول باید صرف این راه میشد بنابراین با فروش فیش حج عمره خود هزینه سفرم را فراهم کردم و با هزینه و انگیزه شخصی به این سفر رفتم.
در لبنان افراد مختلفی که از ایران با انگیزه شخصی به لبنان آمده بودند اغلب آنها با فروش وسیلهای به این سفر آمده بودند، یکی از دوستان با فروش موتورسیکلت خود، دیگری با فروش طلای همسر و ... ، تعداد زیادی از آنان طلبه بودند.
به لاذقیه رسیدیم از آنجا به سمت دمشق و زیارت حضرت زینب(س) رفتم، نائب الزیاره همه دوستانی که کمک کرده بودند بودم، از آنجا به مرز سوریه و لبنان رفته و وارد لبنان شدیم.
در بشامون یک قرارگاه جهادی مردمی تشکیل شده بود؛ یک تاجر ایرانی جوان پس از حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به صورت خودجوش کمکرسانی به مردم لبنان و آوارگان را آغاز کرده بود، پس از مدتی این قرارگاه به صورت خودجوش و با کمک جهادگران ایرانی راه افتاده بود. با تقسیم کار ابتدایی و ساماندهی که این مجموعه داشت به این نتیجه رسیدیم که به بعلبک برویم، به محض اینکه به آنجا رسیدم رژیم صهیونیستی اعلام کرده بود که این محل را مورد هدف قرار میدهد و به ما گفتند به جای دیگری بروید.
مجدد به بیروت برگشتیم؛ در بیروت منطقهای به نام کیفون است که تعداد زیادی از آوارگان در آنجا ساکن شده بود. جمعیت لبنان 8 میلیون نفر و از این تعداد 2 میلیون نفر شیعه و حامی حزبالله هستند، البته حزبالله در بین جامعه مسیحی و اهل سنت نیز طرفداران خود را دارد. مثل خانم جولیا پترس که یک چهره بینالمللی دارد و مسیحی است اما علیرغم اینکه تناسب اعتقادی با حزب الله ندارد حامی حزب الله است چراکه میداند حزب الله تنها گروهی است که میتواند منافع لبنان را تأمین کند و علیه این رژیم غاصب و کودک کش حتی بهتر از ارتش لبنان بایستد.
از جمعیت 2 میلیون نفری شیعه لبنان در حال حاضر یک میلیون و 300 هزار نفر آواره هستند، که عمدتا ساکن شهرهای جنوبی لبنان و عمدتا در بیروت هستند، بزرگترین استان لبنان، استان بقاع است و تجمع جمعیتی حامیان حزب الله در ضاحیه بیروت، قسمتهای جنوبی لبنان و بعلبک و استان بقاع بوده است از این رو بیشترین هجوم رژیم در این مناطق بوده است و مناطق دیگر که حامی حزب الله نیستند مردم به راحتی در حال زندگی هستند. هرکس حامی حزبالله است برایش خطر و تهدید وجود دارد.
حدود 48 هزار آواره لبنانی از کشورشان به دمشق رفتند، تعداد کمی به یاران و تعدادی نیز به عراق رفتهاند اما یک میلیون و 200 نفر آنها همچنان در لبنان هستند در مساجد، مدارس، اماکن عمومی و پارکینک برخی ساختمانها ساکن شدهاند. تعداد محدودی هم در منزل اقوام خود هستند. عدهای هم در این هوای سرد و بارانهای زیاد مدیترانهای لبنان در پارکها چادر زدهاند.
از این تعداد آوارگان کمتر کسی پیدا میشد که عزیزی از خانواده آنها به شهادت نرسیده باشد یا زیر بمباران و یا در معرکه جنگ مستقیم با اسرائیل به شهادت رسیده بودند.
ضاحیه با شکلگیری سازمان عمل و حزب الله و نگاه دست چندمی که به شیعیان لبنان داشتند، ایجاد شده است، خود آنها این تعبیر را دارند که انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب ما را زنده کرده است و حضرت آقا به ما حیات داده است، و امروز این افراد اثرگذارترین افراد در لبنان هستند. شیعیان از وضعیت 40 یا 50 ساله پیش تاکنون به اوج اقتدار رسیده است.
ارادت آنها به انقلاب بسیار عجیب و حیرت انگیز است، به هیچ عنوان اغراق نمیکنم آنچه طی این یک ماه از مردم لبنان (شیعیان) دیدم این بود که همه آنها خود را فدایی و پیشمرگ ایران و مردم ایران میدانند میگویند تا ما زنده هستیم نمیگذاریم اسرائیل به سمت ایران برود.
مردمی که من در لبنان دیدم به حزب الله باور و اعتقاد عمیقی دارند، با بسیاری از افرادی که سه یا بیش از سه نفر از اعضای خانواده آنها به شهادت رسیده بودند صحبت میکردیم و از سختیهای آنها میپرسیدیم میگفتند ما و شهدای ما فدای یک تای کفش سید حسن نصرالله.
رسانه ظرفیت بازتاب آنچه ما در لبنان دیدیم را ندارد بلکه این ارادت و ایمان به صورت حضوری و با پوست و گوشت و استخوان آدم قابل لمس است. مادر شهیدی را دیدم که دو فرزندش به شهادت رسیده، دو فرزندش جانباز انفجار پیجر بوده و همسرش نیر به دلیل استنشاق گاز شیمیایی سرطان حنجره داشت و خود نیز آواره بود و خانه و زندگی خود را از دست داده بود، وقتی با او صحبت میکردم به معنای واقعی کلمه در مقابل او زانو زدم، ذرهای غم، سستی، اندوه و ناراحتی و پریشانی در او وجود نداشت.
ما در زندگی خود اگر وسیلهای از اسباب زندگی خود را از دست دهیم روزها درگیر آن هستیم و ناراحت، اما این خانواده شهدا انگار اصلا جنسشان زمینی نیست. مادران شهدایی که وقتی به آنها تسلیت میگفتیم میگفتند به ما تسلیت نگویید بلکه تبریک بگویید ما با حضرت زینب(س) مواسات کردهایم و خوشحال از این همدردی و مواسات که حضرت زهرا(س) از من قربانی قبول کرده است.
با توجه به اینکه در تمام لبنان پهبادهای اسرائیلی در حال پرواز و رصد هستند، در برخی مناطق به دلیل شناسایی نشدن و حفظ امنیت به پیشنهاد دوستان لباس روحانیت نمیپوشیدیم اما در طی سرکشی از حدود 50 تا 60 خانواده شهید که طی این مدت داشتیم با لباس روحانیت بودیم. مناطقی که رژیم صهیونیستی مورد بمباران قرار میدهد اغلب مناطقی هستند که از حزبالله پشتیبانی دارند.
اگر حزبالله قرار بود آسیب ببیند با عملیات انفجار پیچرها که جنایت عجیب و غریبی بود، از 2 میلیون نفر حامیان حزبالله در لبنان 5 هزار نفر به عنوان مهرههای کلیدی از این پیجرها استفاده میکردند که با این جنایت 3 هزار نفر از آنها حذف شدند و تنها 2 هزار نفر باقی ماند.
از طرف دیگر به شهادت رساندن سید حسن نصرالله و سید صفیالدین و سایر فرماندهان حزبالله که اسرائیل برنامهریزی دقیق کرده بود با ترور آنها حزبالله را نابود کند، اما رهبر انقلاب فرمودند: «ساختار حزبالله چنان مستحکم است که با این آسیبها خللی به آن وارد نمیشود.»
اگر قرار بود حزبالله نابود شود با این برنامه ریزیها از بین میرفت. حزب الله به عنوان یک گروه چریکی محدود با این همه هجمه از هم نپاشیده است و با همه قدرت مقابل اسرائیل ایستاده است.
تنها مشکل امروز، مدیریت 1 میلیون و 300 نفر آواره است که شرایط اقتصادی بد هم مزید بر علت شده است، بنزین در لبنان لیتری 60 هزار تومان، یک غذای ساده فلافل 2 و نیم دلار و... است. برق مصرفی لبنان تنها چند ساعت در روز وصل است و عمدتا با پنل خورشیدی برقشان تأمین میشود و آب نیز با تانکر شارژ میشود. برای گرمایش نیز یا بخاریهای گازوئیلی دارند یا کپسول گاز.
800 نفر در یک مدرسه زندگی میکردند، مدرسهای که امکانات لازم برای زندگی این افراد در آن وجود ندارد. اسرائیل به این نکته دل بسته است که آنقدر به آوارگان فشار میآورم تا مقاومت درهم شکند.
هرچند مردم لبنان بسیار مقاوم و صبور هستند و مسایل رفاهی زندگی که برای ما بسیار مهم است برای آنها اصلا اهمیت ندارد و همه زندگی خود را برای مقاومت گذاشتهاند.
در لبنان که بودیم در حال فیلمبرداری از یک منطقه که مورد حمله قرار گرفته بود بودیم، به طور اتفاقی آقایی وارد آنجا شد و در کادر دوربین جا گرفت میخواستیم بقیه فیلم را تهیه کنیم که این آقا در کادر نباشد، اما شروع کرد به صحبت کرد، و یک فیلم اتفاقی ضبط شد مطالبی میگفت که بسیار جالب و در مورد مقاومت حیرتانگیز بود، مردم ایران و جمهوری اسلامی را به مانند کپسول اکسیژنی میدانست که اگر نباشد مردم لبنان از بین میروند.
در مورد دیگر به دیدن یک جانباز پیجر رفتیم، جوان خوش سیمایی که دو چشم خود را از دست داده بود و دستانش آسیب دیده بود، در همان حال بیان میکرد که تمام هستی و زندگیاش فدای ائمه و مقاومت است، تا به لبنان نرفته بودم با هزاران تعریف هم نمیتوانستم جنس این مقاومت را لمس کنم، شرایط در آنجا به گونهای بود که هر شب قبل از خواب اشهد خود را میگفتیم.
اولین نکته در این مسئله اعتقاد و عقیده است، سید حسن طی این 30 سال و اندی که در حزب الله بوده است چنان افرادش را تربیت کرده که مقاومت در آنها نهادینه شده است، این شخصیت کاریزماتیک در عمق روح مردم نفوذ کرده است و هیچ چیز نمیتواند ریشه آن را از بین ببرد.
تمام این ریشهها در ولایت فقیه است سیدحسن در مکتب امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب پرورش یافته است، مردم لبنان و حزب الله تحت هیچ شرایطی کوتاه نخواهند آمد، حزبالله امروز با حزبالله 20 سال پیش بسیار متفاوت است و ریشه عمیقی پیدا کرده است.
آنچه از کشته شدن در ذهن ماست، در بین مردم لبنان نیست. آنها به شهادت و کشته شدن در راه خدا واقعا به یک حیات ابدی نگاه میکنند. مردم لبنان با مقاومت خود مسیر تاریخ را عوض میکنند.
ما حتی اگر نگاه مذهبی، اسلامی و شیعی خود را کنار بگذاریم و حتی نگاه انسانی را هم کنار بگذاریم و حتی منفعت طلبانه و سودجویانه به قضیه نگاه کنیم و عقلانی به جریان مقاومت نگاه کنیم باید به این برسیم که از حزب الله باید دفاع کنیم چراکه اگر حزب الله آسیب ببیند هدف اصلی هر کسی است که در ایران زندگی میکند، اگر اسرائیل بخواهد موشکی به ایران بزند کاری به موافق و مخالف ندارد.
طبق آیه ۱۲۰ سوره مبارکه بقره «وَلَنْ تَرْضَىٰ عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ۗ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ ۗ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ۙ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِير» یهود و نصارا از شما راضی نخواهند شد تا شما بگویید ما هم از شما پیروی میکنیم.
برخی به کمکها انتقاد وارد میکنند به آنها میگوییم افرادی مثل حاج علی عظیمی 2 میلیارد کمک کرد شما یک هزارم آن را به مردم نیازمند خود کشور کمک کنید.
اگر نگاه اعتقادی و مذهبی و حتی انسانی را کنار بذاریم این است که نباید دنیا را جدی بگیریم. این نگاه در لبنان ریشه در مکتب عاشورا و اهل بیت دارد، اگر دنیا قرار است برای ما رفاه و آسایش بیاورد اهمیت پیدا کردن این مسئله تبدیل به ضد این مهم شده است. اینطور نباشد که برای به دست آوردن آرامش 10 درصدی 80 درصد خود را به زحمت بیندازیم و با از دست دادن آن هزار درصد اذیت شویم، مردم لبنان دنیا را جدی نگرفتهاند اما متأسفانه ما خیلی دنیا را جدی گرفتهایم.
هدایایی که به صورت نقدی برای خانواده شهدای معرکه به عنوان اولویت اول و خانواده شهدای بمباران و خانواده آوارگان در بیروت و بعلبک میبردیم، حمایت از خانوادههای آسیب دیده پیرامون اصابت موشک نیز جزء حوزههایی بود که ما به آنها سر زده و کمکهای نقدی را اهدا میکردیم.
قبل از فرمایش رهبر انقلاب مبنی بر کمک به جبهه مقاومت و درگیری بالای رژیم با این جبهه، یک مادر شهید مبلغی را پیش من امانت گذاشته بود تا برای مراسم کفن و دفن که دغدغه مهمی برایش بود، هزینه کنم. چندی پیش نزد من آمد و گفت تمام آن پول را برای جبهه مقاومت هزینه کنم.
یا دختری 8 ساله مبلغ هدیه جشن تکلیف خود را به این جبهه هدیه کرد، همچنین خواهر شهیدی که با چادری رنگ و رو رفته با اشک در دفتر حاضر شد و تنها النگوی خود را از دست درآورد و به جبهه مقاومت هدیه کرد، یک خانم هم سرویس طلایی هدیه کرده بود و روی آن دستنوشتهای گذاشته بود که تمام مال من از دنیا این سرویس بود که آن را به جبهه مقاومت هدیه میکنم.
خانم دیگری نیز به دفتر آمده بود، از کیفش یک النگوی تکپوش درآورد، دوباره یک جفت گوشواره بچگانه، یک جفت گوشواره، دو زنجیر در آورد و گفت فرصت نکردم چک کنم یکی از این دو طلاست بررسی کنید و آن یکی را دور بیندازید. بعد هم یک سکه یک اسکناس 50 هزار دیناری در آورد، اسمش را پرسیدیم تا در رسید قید کنم، امتناع کرد گفت رسید هم نمیخواهم خیلی اصرار کردم اما چیزی نگفت.
بعدها او را شناختم که خانم معلمی بوده و این طلاها همه پس انداز حج تمتعش بوده است. هرچه کردم مصاحبهای داشته باشد قبول نکرد.
در این پویشی که راه افتاد یک بُعدش کمک است و یک بُعدش حمایت از نظام و انقلاب، زنان ما در این شرایط خیلی خوب درخشیدند. بُعد سوم نیز این است که وقتی انسان جهاد مال میکند خدا به او رقت قلبی میدهد، گذشت از مال شکوفایی به انسان میدهد. خودسازی که با گذشت از مال در جامعه ما شکوفا شد.
در راه رفتن به لبنان مقداری اذیت شدیم، در مسیر برگشت با توجه به شرایط امنیتی از دمشق تا لاذقیه باید چند بار ماشین عوض میکردیم، شب تا صبح حرم حضرت زینب(س) بودیم، بدون هیچ برنامه ریزی قبلی خودروی سفارت دنبال ما آمد، یکی از دوستان از من سوال کرد سوغاتی با خود چه میبری من اصلا در این فکر نبودم گفتم چیزی تهیه نکردهام و دعا برای همه کسانی که به جبهه مقاومت کمک کردند، سوغاتی من است.
گفت اینطور نمیشود، دیدم جعبهای که پرچم قرمزرنگی در آن بود را به من داد و گفت این پرچم حضرت زینب(س) را با خود به سوغات ببر، خیلی حالم دگرگون شد؛ احساس کردم خانم حضرت زینب(س) میخواهد به من ثابت کند که هیچ کارهام و همه چیز به دست آنها رقم میخورد، این هدیه خیلی برایم شیرین بود، احساس می کردم هدیهای از طرف حضرت زینب(س) بوده است.
یادآور میشود؛ مبلغ جمعآوری شده در مرحله اول و دوم از سوی مردم بهتر و همدان که توسط این روحانی همدانی به جنگ زدگان لبنانی اهدا شده بیش از ۸ میلیارد تومان است. شماره حساب 2418090491، شماره شبا IR700180000000002418090491 و شماره کارت 5859837007461078 مدرسه علمیه آیتالله بهاری جهت واریز کمک به جبهه مقاومت و مردم مظلوم لبنان است.
اکرم یوسفی پارسا
انتهای پیام