قیام امام حسین(ع) و نهضت حضرت مهدی(عج) در برخی عناصر، مشترک و در برخی شاخصههای دیگر، متفاوت هستند. از نقاط اشتراک این دو قیام، رهبری آنهاست که در هر دو، برعهده امام معصوم است. هدف واحد آنان نیز حاکمیت دین خدا و از دیگر نقاط اشتراکشان است. بهمنظور بررسی اشتراکات یاران امام زمان(عج) و یاران امام حسین(ع)، خبرنگار ایکنا از همدان، با حجتالاسلام مهدی فاضلیان، مدرس حوزه و دانشگاه و پژوهشگر حوزه مهدویت در همدان، گفتوگویی انجام داده است که مشروح آن را در زیر میخوانیم؛
اصحاب سیدالشهدا(ع) و اصحاب حضرت ولیعصر(ع)، پرورشیافته معارف قرآن کریم و خاندان عصمت و طهارتند و در یک مکتب و تحت تربیت مربی واحدی بودهاند. بنابراین اوصاف و ویژگیهای مشترک فراوانی دارند و یکی از این اشتراکات ایمان راسخ آن دو قشر است.
در تاریخ نقل شده است که یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا، نشاط و آرامش عجیبی داشتند. سیدبن طاووس در لهوف نقل میکند که در شب عاشورا، بریر بن خضیر با عبدالرحمن عبد ربه شوخی میکرد و او را میخنداند و میگفت «اطرافیانم میدانند که من، نه در جوانی و نه در پیری، اینگونه نبودهام؛ ولی این حالت، به جهت شوق و اشتیاقی است که نسبت به جایی که به سوی آن خواهیم رفت دارم.»
یاران امامعصر(عج) نیز، چنان خود را آماده و مهیا نمودهاند و ایمان را در قلب خود، مستقر ساختهاند که خدای تعالی در قرآن بر ایمانشان صحه میگذارد و آنها را اهل ایمان و عمل صالح معرفی میكند و میفرماید «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِم...». امام باقر(ع) نیز در شأن یاران امام زمان(عج) میفرمایند «این مؤمنان، همان کسانی هستند که خدای تعالی در کتابش، اینگونه آنها را توصیف نموده است «الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیب...».
معرفت حقیقی یکی دیگر از ویژگیهای مشترک یاران امام زمان(عج) و یاران امام حسین(ع) است. اگر کسی بتواند ائمه اطهار(ع) را بشناسد، در حقیقت، خدا را شناخته است «من عرفکم فقد عرف الله.» لذا یکی از ادعیهای که برای عصر غیبت، وارد شده این است «اللهم عرفنی حجتک؛ فانک ان لم تعرفنی حجتک ظللت عن دینی». اگر کسی بخواهد در زمره یاران امام زمانش قرار گیرد، باید با او سنخیت روحی پیدا کند تا بتواند حقیقتاً و باطناً با او باشد؛ و این، فقط با معرفت و اعتقاد صحیح و پاکی نفس بهدست میآید.
بنابراین، عارف حقیقی، کسی است که امام خود را بشناسد و به حق او آگاه باشد. همانطور که در انتهای زیارت جامعه از خدا مسئلت مینماییم «اسئلک ان تدخلنی فی جمله العارفین بهم و بحقهم.» با این عرفان حقیقی است که انسان میتواند به مقام قرب امام(ع) که قربی روحی است، برسد. زیرا اگر قرب بدنی و ظاهری با امام حاصل شود، ولی سنخیت و تناسب روحی و یکسانی عقاید و روحیات محقق نشده باشد، همراهی واقعی با امام، امکانپذیر نخواهد بود؛ کما اینکه بیش از هزار نفر تا شب عاشورا با امام حسین(ع) بودند، ولی چون با او سنخیت روحی نداشتند، نتوانستند همراه او بمانند و رهایش کردند. اما افرادی چون حبیب بن مظاهر و بریر که امام خود را شناخته بودند تا آخرین لحظه در کنار او ماندند که میزان معرفت آنها را میتوان از جملاتشان دریافت.
در دو منزلی کوفه، زمانی که حضرت اباعبدالله(ع) خطبهای ایراد فرمودند؛ عدهای از یاران برخاستند و ارادت و معرفت خود را به آن حضرت، اینگونه ابراز نمودند؛ زهیر بن قین «یابن رسول الله! کلام شما را شنیدیم و گوش دل به آن سپردیم. اگر این دنیا برای همیشه باقی باشد و ما هم در آن مخلد باشیم، با تو بودن را بر زندگی دنیا ترجیح میدهیم»؛ «معکم معکم و لا مع غیرکم.» هلال بن نافع «به خدا سوگند؛ ما ملاقات پروردگار را ناخوشایند نمیدانیم و بر نیات و بصیرت خود پا برجاییم و با دوستان شما دوست، و با دشمنانتان، دشمن هستیم». بریر بن خضیر «یا بن رسول الله! خدا بر ما منت نهاده که در رکاب تو کشته میشویم.»
این جملات، همه، حاکی از معرفتی است که اصحاب حضرت سیدالشهدا(ع)، نسبت به امام زمان خود پیدا کرده بودند. یاران حضرت بقیة الله(عج) نیز، از آنجا که خود را تحت تربیت خاندان عصمت قرار دادهاند، به معرفتی دست یافتهاند که امیرالمؤمنین(ع) در وصفشان میفرماید «فهم الذین وحدوا الله حق توحیده آنها کسانی هستند که به حقیقت توحید، راه یافتهاند.»
یاران امام عصر(عج)، قلوب خود را ظرف علوم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) قرار دادهاند و با وجود آنکه در زمان غیبت امام خود به سر میبرند و به صورت ظاهر، امامشان را نمیبینند، چنان معرفت بالایی نسبت به امام خود کسب کردهاند که پیغمبر اکرم(ص)، آنان را اینگونه مدح میفرمایند «ان اعظم الناس یقیناً قوم یکونون فی آخر الزمان لم یلحقوا النبی و حجب علیهم الحجة فامنوا بسواد فی بیاض والاترین مردم از نظر یقین، قومی در آخرالزمان هستند که پیامبر را درک نکردهاند و حجت خدا نیز از آنان محجوب است؛ اما به مرکب سیاه روی کاغذ سفید ایمان آوردهاند.»
امام صادق(ع) نیز در اینباره میفرمایند «لا یثبت علی امامته الا من قوی یقینه و صحت معرفته بر امامت او [امام زمان (عج)] کسی استوار نمیماند، مگر آنکه یقینش، بسیار قوی و معرفتش نسبت به او، صحیح باشد.»
یکی دیگر از اوصاف مشترک یاران امام حسین (ع) و یاران حضرت بقیة الله (عج) این است که محبوبشان را خدای تعالی قرار دادهاند و تمام محبت خود را متمرکز به ذات مقدس او نمودهاند «وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه.» لذا در زیارت شهدای کربلا عرض میکنیم «السلام علیکم یا اولیاء الله و أحبائه، السلام علیکم یا أصفیاء الله و اودائه، السلام علیکم یا أنصار دین الله.»
آثار این محبت شدید را در گفتار و رفتار اصحاب اباعبدالله(ع) که محبت خویش را برای امام خود، خالص ساختهاند «و مودتی خالصة لکم» میتوان دید. برای نمونه هلالبننافع، در خطاب با مولای خویش عرض میکند: «ما با دوستان شما، دوست، و با دشمنانتان، دشمن هستیم». مسلمبنعوسجه نیز میگوید «والله؛ دست از تو بر نمیدارم تا خدا بداند که ما حرمت پیامبرش را درباره تو رعایت نمودیم.» از دیگر مصادیق این محبت خالصانه، پیمانی است که یاران و خاندان امام حسین(ع)، در شب عاشورا، اصحاب را جمع نمود تا به هم تعهد دهند که هنگام جنگ، پیشقدم شوند و نگذارند قبل از آنها، کسی از بنیهاشم به میدان برود. حضرت عباس(ع) نیز، بنیهاشم را جمع نمود تا برای دفاع از مولای خویش، همپیمان شوند.
این ویژگی، در اصحاب امام عصر(عج) نیز دیده میشود. امام صادق(ع)، در اینباره میفرمایند «اگر همه مردم بمیرند، خداوند، یاران او [مهدی موعود (عج)] را خواهد آورد؛ آنها کسانی هستند که خداوند درباره آنها فرمودهاست: «فَسَوْفَ یأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یحِبُّهُمْ وَ یحِبُّونَه... .»
خداوند در قرآن کریم میفرماید «إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُون.» یاران حسین بن علی(ع) و یاوران حضرت مهدی(عج) که خدا را مربی خود میدانند و خویش را تحت تربیت او قرار دادهاند، نمونههای کامل صبر و استقامت هستند. آنان بر راه خود، چنان پابرجا هستند که قلوبی محکمتر از کوه پیدا نمودهاند و مصداق این فرموده امام علی(ع) شدهاند «المؤمن، صلب من الجبل.» آنان ارادههایی آهنین و قاطعیتی عجیب دارند و به هیچ وجه حاضر نمیشوند از راهی که در زیر سایه امامشان در پیش گرفتهاند، برگردند.
سخنانی که یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا و در محضر اباعبدالله(ع) گفتهاند، بهترین گواه بر این ادعاست. برای نمونه، سعیدبنعبدالله حنفی در آن شب، چنین گفته است «اگر بدانم که در راه شما کشته میشوم، سپس مرا زنده میکنند و میسوزانند و خاکسترم را بر باد میدهند و تا هفتاد مرتبه با من چنین میکنند، باز هم، دست از شما برنخواهم داشت.» زهیربنقین نیز در خطاب با امام حسین(ع) این چنین، عرض ارادت کردهاست «یابن رسول الله! به خدا قسم؛ دوست دارم کشته شوم و بعد از آن، دوباره زنده شوم و تا هزار بار، این اتفاق بیفتد؛ اما خدای تعالی کشته شدن را از تو و اهلبیتت دفع نماید.»
این ثبات و استقامت، آنها را چنان صبور ساخته بود که در نظرشان، تمام مصائب و سختیهای جهاد در راه خدا، سهل و آسان مینمود؛ لذا در زیارتشان عرض میکنیم «السلام علیکم ایها الشهداء الصابرون اشهد انکم جاهدتم فی سبیل الله و صبرتم علی الاذی فی جنب الله.»
در زمان غیبت، استقامت یاران حضرت مهدی(عج) در عرصه اعتقادات است. یعنی در روزگاری که تمسک به دین به تعبیر پیامبر اکرم(ص) مانند گرفتن پاره آتش بر کف دست است، ایشان، بر اعتقادات صحیح خود، ثابت و پابرجا هستند.
امام باقر(ع) در این زمینه فرمودهاند «یاتی زمان یغیب عنهم امامهم فیاطوبی للثابتین علی امرنا فی ذلک الزمان روزگاری میرسد که امام از مردم غائب میگردد. پس خوشا به حال کسانی که در آن زمان، بر امر ما استوار میمانند.»
امیرالمؤمنین(ع)، نیز ارادههای محکم یاران فرزندش، امام عصر(عج) را اینگونه به تصویر میکشد «کلهم لیوث قد خرجوا من غاباتهم لو انهم همّوا بإزالة الجبال لازالوها من مواضعها آنها شیرهای ژیانی هستند که از جنگلهای خود بیرون آمدهاند و اگر اراده کنند که کوهها را از جای برکنند، بیتردید چنین میکنند.»
وفای به عهد نیز یکی دیگر از اشتراکات این دو قشر است. وفای به عهد، یکی از صفات نیک انسان است که در قبال هر کسی، پسندیده است؛ ولی اگر طرف تعهد انسان، خدای تعالی باشد، ارزش و اهمیت آن، فزونی مییابد. اصحاب حضرت سیدالشهدا(ع) به تعهدی که با خدای خود در اطاعت و نصرت امام خویش داشتند وفا کردند؛ به طوریکه ایشان، در خطاب به یارانش میفرماید «انی لا اعلم اصحابا اوفی و لا خیرا من اصحابی... همانا من یارانی باوفاتر و بهتر از یاران خود، سراغ ندارم.»
یاران با وفای حضرت بقیةالله(عج) نیز، نه تنها در اثر فتنه و فراز و فرودهای دوران غیبت، تعهد خود را در یاری امام خود، فراموش نمیکنند، بلکه هر روز، عهد خود را با مولای خویش تجدید مینمایند «اللهم انی اجدد له فی صبیحه یومی هذا عهدا و عقدا و بیعه له فی عنقه.» «اللهم ارنی الطلعه الرشیده و الغره الحمیده واکحل ناظری بنظره منی الیه و عجل فرجه.»
عاطفه ابرار پیراسته
انتهای پیام