به گزارش ایکنا از همدان به نقل از نوید شاهد، شهید «داود افتخاری» در اول بهمنماه ۱۳۴۱ در شهرستان تهران متولد شد. پدرش علی زمان و مادرش طلعت نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. بهعنوان پاسدار در جبهه حضور یافت و سرانجام نهم مهرماه ۱۳۶۱ در سومار بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای همدان به خاک سپرده شده است. در وصیتنامه این شهید میخوانیم:
«بسم الله الرحمن الرحیم
«وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ۖ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا یسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً ۖ وَلَا یسْتَقْدِمُونَ؛ زندگی هر امتی را پایانی است پس هرگاه پایان عمرشان فرا رسد نه ساعتی دیرتر بیایند نه ساعتی زودتر فانی گردند.» (اعراف/ آیه 34)
اکنون در حالى وصیتنامه خود را مینویسم که چند ساعتى به اعزام ما به جبهه نمانده است؛ میرویم تا آخرین ضربه را انشاءالله بر پیکر صدام و آمریکا بزنیم. من براساس رسالت و مسئولیتى که در برابر انقلاب اسلامى که خونبهاى هزاران شهید و مجروح و معلول است به جبهه رفتهام و جنگ با ضد خداییان و گام نهادن در این مسیر خدایى را یک فریضه میدانم و در این راه اگر دشمن را شکست دهیم پیروزیم و اگر کشته هم شویم باز هم پیروزیم، چون شهید شدهایم و به سعادت رسیدهایم و در نزد خدا روزى مىخوریم.
پدر و مادرم؛ داود با کمال آزادی این راه را که همان راه سرخ حسین است انتخاب کرده است و از کشته شدن باکی ندارد، چون خداوند کسانی را که در راه حق جهاد میکنند ثابتقدم میدارد، ولی از این میترسم که بر مزارش چه کسانی میآیند و چه میگویند. اگر خدای نکرده بر سر قبرش کسانی بیایند و از انقلاب اسلامی و رهبری بد بگویند یا آن را تضعیف کنند و کشته شدن من را بر گردن دیگران بیندازند راضی نیستم.
پدر جان باید هوشیار باشی و در برابر ضد انقلاب چنان صبر و استقامت از خود نشان بدهی که پشت دشمن از این عمل تو به لرزه درآید و تو مادر عزیزم چنان حرکت زینبی از خود باید نشان بدهی که ادامهدهنده این راه برای دیگران باشی. پدر و مادر عزیزم ما امانتی از جانب خدا هستیم، خواه و ناخواه از این دنیا میرویم و در آن دنیا در مورد اعمالی که انجام دادهایم بازخواست میشویم پس مهم حیات اخروی است و این دنیا هیچ ارزشی ندارد و شما را به صبر و استقامت سفارش میکنم که سبب نزدیکی به خداست و خدا را همیشه به یاد داشته باشید و به او توکل کنید کافی است که او یار و مدافع شما باشد.
از منتظران مهدی(عج) که در نماز جمعه و دعای کمیل شرکت میکنند التماس دعا داریم تا به این وسیله خداوند ما را بیامرزد انشاءالله. پدر جان شاید در حق تو پسرى نکردم و در این زندگى بىارزش به تو بدى کردم از تو و مادرم که زحمات فراوانى متحمل شدهاید در قبال من عاجزانه درخواست مىکنم که مرا ببخشید و طلب مغفرت نمایید در درگاه خداوند، زیرا که سخت محتاجم و به برادرانم سفارش میکنم که ادامهدهنده راه حسین(ع) باشند و همچون حسین(ع) در راه خدا جهاد کنید تا پیروز شوید.
و به خواهران و برادرانم سفارش مىکنم که عبادت در درگاه خداوند را همیشه به یاد داشته باشند و نماز را برپا کنید که نماز یک کارخانه انسانسازی است و مبادا خداى نکرده امام و روحانیت عزیز را تنها بگذارید و دست از آنها بکشید که آن وقت عذاب خداوند فرا میرسد و تا آخر در آتش دوزخ خواهید سوخت و براى اینکه همیشه رستگار باشید به حرف ولى فقیه گوش کنید و فرمانش را اطاعت کنید و از شما میخواهم که مرا ببخشید که اگر برایتان برادر خوبى نبودم و از خداوند برایم طلب آمرزش کنید و انشاءالله که مورد عفو او قرار خواهیم گرفت.
و تو اى مادرم با هزاران معذرت از تو اى مادر که در این زندگى کوتاه برایم مادرى دلسوز و مهربان بودى ولى برعکس من پسرى خوب براى تو نبودم امیدوارم که مرا ببخشید و حلالم کنید مبادا بعد از مرگم اشکى بریزى که باعث خوشحالى دشمن شود، همیشه خندان باش و یاد روز قیامت و همیشه صبر پیشه کن تا رستگار شوى.
مرا با لباس به خاک بسپارید، زیرا که به آن لباس مقدس علاقه فراوان دارم، مجلس کوچکى بگیرید و به جاى پرچم سیاه از پرچم و پارچه قرمز استفاده کنید، اگر مرا در بهشت زهرا به خاک بسپارید بهتر است، زیرا که به آن خاک علاقه دارم. همه را بخشیدم، هر ظلمى بر من شده فقط کسی که بین من و پدرم به هر نحو اختلاف انداخت راضى نیستم و روز محشر باید جواب بدهند. مقدار دو هزار تومان از صاحبخانه طلب دارم، اجاره را تا قبل از ماه رمضان دادهام، صد تومان به برادر موسى طرلانى بهوسیله نامه پست کنید، ۵۰ تومان به برادر مصطفى ترکاشوند پست کنید.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار»
انتهای پیام