کد خبر: 4314168
تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۹
جرعه‌ای از تفسیر تسنیم/ 20

رحمت بی‌پایان الهی؛ پیام امید در دل آیات سوره فتح

عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی ملایر با تبیین آیات ۱۴ تا ۱۶ سوره فتح در پرتو تفسیر «تسنیم» تأکید کرد: یادکرد نام‌های «غفور» و «رحیم» در پایان آیات، نشانه تقدم رحمت خدا بر خشم اوست تا دل‌های مؤمنان سرشار از امید و رغبت به آمرزش و رحمت الهی شود.

حجت‌الاسلام والمسلمین حسین مقدس، عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی ملایربه گزارش ایکنا از همدان، حجت‌الاسلام والمسلمین حسین مقدس، عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی ملایر با استناد بر تفسیر «تسنیم» آیت‌الله جوادی آملی به بیان نکاتی از سوره مبارکه فتح آیات 14 تا 16 پرداخته است که مشروح آن را در زیر می‌خوانیم:

«وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا (14)» از منظر استاد جوادی آملی متخلفان از حدیبیه خودشان را مستقل پنداشته و قدرت الهی را در این باره باور نداشتند؛ اما همگان باید بدانند که مالکیت مطلق و فرمانروایی آسمان‌ها و زمین، تنها از آن خداست «و للهِ مُلكُ السَّمواتِ والأرض» پس خدا می‌تواند مسلمانان اندک را بر مشرکان فراوان پیروز گرداند.

خدا هر که را بخواهد می‌بخشاید و هرکس را بخواهد کیفر می‌دهد «يَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ». او سست ایمان‌های بازمانده از حدیبیه را می‌آمرزد و منافقان متخلف از این سفر را عذاب می‌کند زیرا بر هر چیزی تواناست و همواره بخشاینده و مهربان است «و كانَ اللهُ غَفُورًا رَحِيمًا».


بیشتر بخوانید:


باید دانست که مغفرت و رحمت الهی ازلی ابدی و سرمدی است و خدا همواره آمرزنده و مهربان است «و كانَ اللهُ غَفُورًا رَحِيمًا». دو نام «غفور» و «رحیم» در پایان آیه‌ای که مالکیت مطلق الهی را می‌رساند اشاره دارند که رحمت الهی بر خشم او پیشی دارد تا بندگان به آمرزش طلبی و رحمت خواهی از خدا تشویق شوند و امید به بخشایش در میان آنان افزون شود.

«سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا أَنطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكمْ يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِن قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ كَانُوا لَا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا»(15)

این آیه، اعلام به پیامبر اکرم(ص) درباره گفته‌های سرباز زنندگان از حدیبیه است که با شنیدن خبر دستیابی اهل حدیبیه به ثمره همراهی با آن حضرت به ظاهر از گذشته خود پشیمان شده و برای دستیابی به غنایم خواستار شرکت در نبرد خیبر بودند.

از منظر صاحب تفسیر تسنیم خدای سبحان در رخداد صلح حدیبیه اعلام کرد که مسلمانان با ورود به مدینه پیروزی دیگری را در پیش دارند از این رو متخلفان که سرگرمیِ به اموال و خانواده را بهانه عدم شرکت در حدیبیه قرار داده بودند «شغلتنا امولنا و اهلونا» به طمع دستیابی به غنایم، اجازه همراهی در این جنگ و درخواست پیوستن به مجاهدان را داشتند «سَيَقُولُ المُخَلَّفُونَ إِذَا انطَلَقتُم إِلَى مَعَانِمَ لِتَأْخُذوها ذَرونا نَتَّبِعكُم ...» در حالی که خدا غنایم این نبرد را ویژه کسانی دانست که در سفر حدیبیه با پیامبر اکرم(ص) همراه بوده و دیگران از این غنیمت‌ها هیچ بهره‌ای نداشتند.

سرباز زنندگان از حدیبیه با پیشنهاد حضور در فتح خیبر می‌خواستند سخن خدا را دگرگون سازند «يُريدُونَ أَن يُبَدِّلُوا كَلمَ اللهِ». مفسران چگونگی تبدیل کلام الهی را دو گونه تحلیل کرده‌اند؛ خدا به حاضران در حدیبیه وعده داد که به زودی غنیمت‌های بسیار پیروزی خیبر را به آنان اختصاص می‌دهد «وَعَدَكُمُ اللهُ مَغانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَها فَعَجَّلَ لَكُم هذه» و تخلف کنندگان از حدیبیه با ‌پیشنهاد حضور در نبرد خیبر در پی دگرگون کردن سخن خدا و دستیابی به غنایم آن بودند.

دیگر اینکه خدا فرموده بود تخلف کنندگان توفیق توبه از رخداد حدیبیه و نیز حضور در نبرد خیبر را نمی‌یابند و آنها با پیشنهاد حضور در خیبر، در پی تبدیل این سخن خدا بودند؛ ولی هرگز در این کار موفق نشدند.

البته همه متخلفان از حدیبیه این گونه نبودند؛ در آیات پیشین فرمود «سَيَقُولُ لَكَ المُخَلَّفُونَ مِنَ الأَعراب» و در آیات پسین نیز از اعراب بادیه نشین سخن به میان آمده «قُل لِلمُخَلَّفِينَ مِنَ الأَعراب» اینان گروهی بودند که هنوز احکام دین را چنان که باید، باور نداشتند و کم می فهمیدند «بل كانوا لايَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا» و شدنی است که در میانشان کسانی باشند که قابلیت توبه، هوشیاری، بیداری تبشیر و إنذار را داشته باشند.

آیت‌الله جوادی آملی در ادامه بیان می‌دارند که پیامبر اکرم(ص) دستور یافت به متخلفان از حدیبیه و در پاسخ جمله «ذرونا نَتَّبِعكُم» بفرماید هرگز برای حضور در فتح خیبر از پی مسلمانان نخواهید آمد «قُل لَن تَتَّبعونا» یعنی تخلف کنندگان از سفر حدیبیه اصلاً اهل یاری دین و حضور در صحنه نبرد نیستند، زیرا خدا از پیش چنین فرموده بود «كَذَلِكُم قَالَ اللهُ مِن قَبْلُ» در حالی که متخلفان پنداشتند که این گفتار از خدا نیست.

پیامبر اکرم(ص) نیز از خودش علم غیب ندارد، تا بگوید متخلفان از حدیبیه به توبه جبران گذشته و یاری دین توفیق ندارند؛ اما ذات اقدس الهی به آن حضرت فرمود اعلام کند که آنها هرگز در فتح خیبر همراه مسلمانان نخواهند آمد «قُل لَن تَتَّبِعونا».

همچنین خدای دانای به غیب در حادثه نبرد تبوک به آن حضرت وحی کرد که اگر خدا شما را سوی گروهی از منافقان بازگرداند و آنها برای جنگ از تو رخصت خواستند به آنها بگو هرگز با من رهسپار نمی‌شوید و همراه من با هیچ دشمنی پیکار نمی‌کنید «فَإِن رَجَعَكَ اللَّهُ إِلَى طَائِفَةٍ مِنْهُم فَاسْتَتَذَنوكَ لِلخُرُوجِ فَقُل لَن تَخرُجوا مَعِيَ أَبَدًا وَ لَن تُقْتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا» زيرا آنها نخستین بار به بازنشستن از جنگ خشنود بودند «ِانَّكُم رَضيتُم بِالقُعود أول مرة» پس باید با سالمندان کودکان زنان و.... خانه نشین شوند «فَاقْعُدُوا مَعَ الخلفينَ...».

گفتنی است که فرمان ذات اقدس الهی به خانه نشینی متخلفان، پس از آزمون‌های بسیار در عدم یاری رسانی دین و هم‌ردیف شدن با سالمندان زمین‌گیران و... تازیانه‌ای بر آنها بود.

قُل لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُوْلِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِن تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِن تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُم مِّن قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا(16)

در آیه پیشین، متخلفان از حدیبیه از حضور در نبرد خیبر بازداشته شدند و در این آیه خدا از طریق پیامبر اکرم با مژده‌ای شادی بخش به آنها اطمینان می‌دهد که به زودی در نبردی پیش رو به سوی قومی نیرومند فراخوانده می‌شوند که با نبرد با آنها، به غنایمی دست خواهند یافت، پس اگر متخلفان اطاعت کنند پاداش نیکویی دارند و اگر نافرمانی کنند به غذایی دردناک گرفتار می‌شوند.

آنچه از ظاهر آیه پیداست این است که خدای سبحان به پیامبر اکرم(ص) فرمان داد تا به بادیه نشینان سرباز زده از حدیبیه بفرماید برای جبران گذشته فرصتی در پیش رو دارند و راه توبه باز است و به زودی به سوی قومی نیرومند و جنگجو فراخوانده می‌شوند «قُل لِلمُخَلَّفِينَ مِنَ الأَعرابِ سَتُدعَونَ إِلَى قَوْمٍ أُولَى بَأْسٍ شَدِيدٍ.»

از منظر صاحب تفسیر تسنیم بر پایه آیه مورد بحث اولاً دعوت کننده در جمله ستُدعون خود پیامبر اکرم(ص) است که در عمل بادیه نشینان را به جنگ‌های بسیاری با اقوامی نیرومند مانند اهل حنين، طائف، موته تا تبوک و.... فراخواند، بنابراین حمل این دعوت به پس از رحلت آن حضرت روا نیست، بنابراین «اهل رده» و «بنو حنیفه»، «ایرانیان»، «رومیان»، «سربازان معاویه در صفین» و «خوارج» از این قوم بیرون‌اند.

از سویی از ظاهر جمله ستدعون نیز بر می‌آید که مراد از قوم اولی بَأْسٍ شَدید گروهی از اقوام «هوازن»، «ثقیف» در جنگ حنین و «روم» در نبرد موته اند که پیامبر اکرم پس از فتح خیبر با آنها جنگید.

گفتنی است که در سخن از قوم نیرومندی که پیامبر اکرم(ص) با آنان جنگید، سخن از زمان و مکان این نبرد یا جزئیات دیگر همگی بحث هایی غیر علمی، بلکه تاریخی صرف هستند که قرآن کریم به آنها عنایت ویژه‌ای نداشته و بازگو نمی‌کند.

خدای سبحان کلام خود را در این آیه با مژده در برابر فرمانبری و بیم در مقابل نافرمانی پایان داده و می‌فرماید اگر سرباز زنندگان از حدیبیه از فرستاده الهی فرمان برند و از گذشته‌شان توبه و برای جهاد به سوی گروهی نیرومند از کافران حرکت کنند خدای سبحان توبه‌شان را می‌پذیرد و به آنان مزدی نیکو عطا می‌کند «فَإِن تُطيعوا يُؤْتِكُمُ اللهُ أَجْرًا حَسَنًا» اما اگر آنها مانند صلح حدیبیه و دیگر آزمون‌های پیشین از جنگ روی برتابند و پیامبر اکرم(ص) را همراهی نکنند خدا در دنیا و رستاخیز آنها را به کیفری دردناک عذاب خواهد کرد «و إِن تَتَوَلَّوا كَمَا تَوَلَّيْتُم مِن قَبْلُ يُعَذِّبْكُم عَذَابًا أَلِيمًا» پس این هشدار، نوعی اتمام حجت بر متخلفان است.

از نکات قابل توجه در میان مسلمانان صدر اسلام این است که گروهی از بیماردلان و منافقان برای یهودیان و مشرکان جاسوسی می‌کردند و با هر حادثه‌ای شتابان به سوی آنها گرایش داشته و می‌گفتند شاید اوضاع برگردد و نظام اسلامی شکست بخورد «فَتَرَى الَّذِينَ في قلوبهم مَرَضٌ يُسارعون فيهم يقولونَ نَخشى أن تُصيبنا دائره» ولی خدا آنها را از این کار نهی کرد و فرمود امید است مؤمنان پیروز شوند و بیماردلان پشیمان شوند «فَعَسَى اللهُ أَن يَأْتِيَ بِالفَتْحِ أَو أَمرٍ مِن عِندِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُوا فِي أَنفُسِهِم ندمين».

نتیجه آنکه این گروه در رخدادهای بسیاری از پیامبر اکرم(ص) پیروی نکردند و تا توانستند ضد آن حضرت اقدام کردند؛ اما پس از رحلت ایشان و تبدیل غدیر به سقیفه، یکباره همه این کارشکنی‌ها برطرف و ناسازگاران با پیامبر اکرم(ص)، با اهل سقیفه سازگار شدند. حال طبق تحلیل منطقی یا باید گفت که این گروه از منافقان یکسره مردند که نادرست است؛ یا همه توبه کردند و مانند سلمان و ابوذر شدند که این هم نادرست است، پس با اصحاب سقیفه و باندشان به ویژه با خلیفه سوم ساختند.

انتهای پیام
captcha