به گزارش ایکنا از همدان، حجتالاسلام والمسلمین حسین مقدس، عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی ملایر با استناد بر تفسیر «تسنیم» آیتالله جوادی آملی به بیان نکاتی از سوره مبارکه حجرات پرداخته است که مشروح آن را در زیر میخوانیم:
در این شماره به آیه 12 این سوره میپردازیم «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ۖ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا ۚ أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ» این آیه حقیقت غیبت و خطر بزرگ آن را از راه تشبیه معقول به محسوس، چنین گوشزد میکند، که غیبت کردن اهل ایمان همانند این است که انسان گوشت برادر مردهاش را بخورد و این مردارخواری همراه با اضافه شدن گناه، برای او دوستداشتنی و لذتبخش میشود و این حقیقت، در عالم برزخ و قیامت برایش آشکار میشود.
یاد توبهپذیری خدای متعال در پایان آیه نیز بیانکننده بزرگی و سنگینی گناه بدگمانی، تجسس، غیبت و مانند آن است. واژه «لَا تَجَسَّسُوا» از ریشه «جسّ» به معنای کوشش با نرمی و لطافت و مخفیانه برای شناخت چیزی است و «جاسوس» کسی است که پنهانی در پی کسب اخبار درباره چیزی باشد.
در مقابل «تحسس» که به معنای تحقیق درباره یافتن آثار نیک است چنان که حضرت یعقوب(ع) به یافتن یوسف صدیق دستور داد «يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ»؛ در مورد واژه «لا يغتب» باید گفت که ماده «غیب» بیانکننده پنهان بودن چیزی یا کسی از دیدگان افراد است.
بیشتر بخوانید:
غیبت مصدر اغتیاب و به معنای ذکر عیوب واقعی کسی در غیاب اوست، بهگونهای که وقتی بشنود ناراحت شود. قرآن کریم افزون بر ارائه مطالب حکمت نظری به گونه برهانی مسائل وابسته به حکمت عملی و فرهنگ و تمدن را نیز مستدل و همراه راهکارهایی برای رسیدن به آن بیان میفرماید. در آیات پیشین به برخی اوامر و نواهی الهی برای رسیدن به جامعه متمدن و فرهنگی اشاره شد و این آیه نیز در بیان اخلاق اجتماعی مؤمنان را از گمان بد تجسس و غیبت باز میدارد.
همانطور که قبلاً نیز بیان شد، سوره مبارک «حجرات» بر محور بیان ویژگیهای جامعهای متمدن و عقلانی و پرهیز دادن مردم از جامعه جاهلی افزون بر بیان ادب جامعه در برابر خدا و رسول اکرم(ص)، همچنین برخی آداب داخلی مردم و روابط فردی و اجتماعی آنان، ضرورت التزام به عقل و علم و اجتناب از گمان بد برای رسیدن به جامعه عقلانی و زندگی عالمانه و دارای فضای آرام را یادآور شده و در این راستا به جامعه ایمانی دستور میدهد تا پیوسته عقلانی و علمی باشند و از بسیاری از گمانهزنیها درباره یکدیگر دوری کنند.
بعضی گمانها گناهاند «إِنَّ بَعضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» و بهتدریج، سبب رخنه کردن اختلاف در جامعه میشوند. «اجتناب» که از باب افتعال و به معنای موضع گرفتن در برابر چیزی است در معنای باب تفاعل (تجانب) بهکار رفته؛ یعنی انسان باید نسبت به گمان بهگونهای موضع بگیرد که او در جانبی باشد و گمان به دیگران در طرف دیگر. گفتنی است که ظن نوعی ادراک نفسانی است از این رو ظن خوب مورد ترغیب دین بوده و از گمان بد باید فاصله گرفت و به مفاد آن ترتیب اثر داد، البته باید توجه کرد گمان و نیت بد، روح آدمی را آلوده میکند؛ بنابراین تا بهصورت غیبت یا گناه دیگری بروز نکند، گناه مصطلح فقهی نیست از منظر آیتالله جوادی آملی، وحدت و یکپارچگی و آرامش در جامعه امری نیست که تنها با سفارش فراهم شود، از اینرو مؤمنان باید به جای بدگمانی به یکدیگر و لرزان کردن جامعه از راه تعلیم و تربیت و ارشاد و تبشیر و انذار، از بروز مشکلات میان مردم پیشگیری کنند و در صورت ایجاد مشکلات نیز با امر به معروف و نهی از منکر آنها را حل و جامعه اسلامی را آرام کنند.
باید اذعان کرد که دین مبین اسلام خواهان امنیت روانی و اخلاقی همه مردم در جامعه ایمانی و حفظ حیثیت و آبروی یکایک انسانهاست و از اموری همچون تجسس و غیبت نهی میکند زیرا نه تنها در بهبود روابط اجتماعی و رفع مشکلات اثری ندارند جامعه را ناآرام و مؤمنان را از یکدیگر جدا میکنند.
از منظر صاحب تفسیر تسنیم راهکار مبارزه با فساد در جامعه نیز ذکر بدی و بردن آبروی انسانها در غیابشان نیست بلکه باید از راه تعلیم و تعلم و امر به معروف و نهی از منکر، با فساد و فحشا و... مبارزه کرد باید دانست که افشای اسرار مردم، در قلمرو امور الهی و بر عهده خدای سبحان است و در روزی که نهفتههای درونی انسانها آشکار میشوند «يَومَ تُبلَى السَّرائِر» عملی میشود.
انسان نباید در این حوزه وارد شود و رازهای دیگران را آشکار کند و آبروی آنان را ببرد، بلکه باید اینگونه امور را به همان خدایی واگذارد که عیبها را پوشانده است.
کارها و سخنان مردم هرگز نابود نمیشوند و خدای والا هم آنها را رها نمیکند و همه در محکمه الهی هستند و هیچکس نمیتواند بر خدای سبحان پیشی بگیرد؛ یا او را درمانده کند. البته این نکته قابل دقت است که با توجه به اینکه غیبت به معنای گفتن چیزی است که انسان از افشای آن ننگ دارد، بدگویی درباره فرد متجاهر به فسق، در خصوص همان فسق علنی وی، غیبت شمرده نمیشود زیرا چنین فردی علنی گناه و خود را بیآبرو میکند و گفتن دیگران نسبت به همان گناه علنی، اهانت به او نیست و در حیثیت وی اثری ندارد.
علامه جوادی آملی در بیان باطن غیبت از نگاه قرآن کریم بیان میکنند که خدای متعال پس از نهی از غیبت در بیان حقیقت و معنای آن در تعبیری بسیار سنگین، خطر آن را چنین گوشزد میفرماید: «أَيُحِبُّ أَحَدُكُم أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا؛ آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد.»
بر این اساس که اولاً همه مؤمنان برادر یکدیگرند «إِنَّمَا المُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» و ثانياً شخص غیبتشونده در حکم مرده است و غیبت کردن و بُردن آبروی او مانند این است که انسان همچون لاشخور گوشت برادر مردهاش را بخورد. بدترین و پستترین درجه در این گناه آن است که این مردارخواری، بر اثر ازدیاد گناه و ادامه خوی حیوانیت برای او محبوب شود و از غیبت کردن برادر دینیاش لذت برد. بیان آیه مورد بحث درباره حقیقت غیبت کردن گویای کیفیت تمثل اینگونه اعمال در عالم مثال برزخ نیز است، از اینرو اهل معنا میتوانند آن را در عالم رؤیا، یا حالت منامیه ببینند.
علم اخلاق با تحلیل بایدها و نبایدها درباره ریشه گناه و چیستی آن نیز چرایی فاصله گرفتن انسان از فضیلت و تمایل او به گناه بحث میکند که چگونه مسلمانی که سنگ اسلام را به سینه میزند و داعیه مسلمانی دارد واجباتی نظیر امر به معروف و نهی از منکر را انجام نمیدهد؛ ولی کارهای حرامی همچون غیبت را به راحتی مرتکب میشود.
منشأ گرفتاری چنین فردی با ادعای اسلام و مسلمانی چیست که دو گناه ترک امر به معروف و ارتکاب غیبت را انجام میدهد هدف این دو دانش، عادل و با تقوا کردن انسان و رهایی و نجات او از جهنم است.
آیتالله جوادی آملی در پایان این قسمت از آیه بیان میکنند که خوشگمانی، خوشبینی، و مثبتنگری نسبت به رفتار و گفتار دیگران زمینه رشد و تکامل فردی و جمعی و از ارکان مهم در روابط اجتماعی است و در اعتماد متقابل افراد اجتماع و رسیدن به اطمینان و آرامش، نیز عقلانی کردن و آرامسازی فضای جامعه سهم بسزا دارد.
انتهای پیام