به گزارش ایکنا از همدان، حجتالاسلام والمسلمین حسین مقدس، عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی ملایر در تفسیر آیه «الحمدلله رب العالمین» با استناد بر تفسیر «تسنیم» آیتالله جوادی آملی به بیان نکاتی پرداخت که مشروح آن را در زیر میخوانیم:
برخی از سورههای قرآن کریم با حمد خدای متعال شروع شده است که شامل سوره حمد «الحمدلله رب العالمین»، سوره انعام «الحمدلله الذی خلق السماوات و الأرض و جعل الظلمات و النور...»، سوره کهف «الحمدلله الذی أنزل علی عبده الکتاب... »، سوره سبا «الحمدلله الذی له ما فی السماوات و ما فی الأرض...» و سوره فاطر «الحمدلله فاطر السماوات و الأرض...» است.
از منظر استاد جوادی آملی آنچه در آغاز سوره مبارکه حمد آمده جامعترین آنهاست؛ زیرا کلمه «العالمین» شامل عالم تکوین اعم از آسمانها و زمین و عالم مجردات و مادیات و عالم تشریع و تدوین میشود.
واژه حمد به معنای ستایش در برابر کمال و کار اختیاری زیباست؛ خواه اثر آن کمال به غیر نیز برسد یا نه و در صورت وصول به غیر، دریافتکننده همان شخص حامد باشد یا غیر او و چه از صاحبان اندیشه باشد یا از غیر ذوی العقول.
استاد جوادی آملی در تفاوت میان دو واژه حمد و مدح معتقد است که حمد و مدح، همانند هستند، ولی این دو واژه که دو ریشه متفاوت دارند، دارای دو معنای مختلف هستند، از اینرو از نظر کاربرد و مورد استعمال نیز یکسان نیست؛ حمد تنها در برابر صاحب کمالی است که دارای عقل و اندیشه باشد، ولی مدح در مقابل ذم است، درباره غیر عاقل نیز بهکار میرود.
بیشتر بخوانید:
از منظر آیتالله جوادی آملی تفاوت بین حمد و شکر، را اینگونه میتوان بیان کرد، ایشان تفاوتی بین حمد و شکر قائل میشوند از این جهت که هر شکری میتواند حمد باشد، اما هر حمدی شکر نیست.
همچنین در مورد «الحمد» هم چون با وجود الف و لام در ابتدای کلمه معنای کل در اینجاست، اگر کل حمد را در اینجا معنا کنیم منظور این است که هر کسی هر حمدی دارد؛ این در حقیقت برای خداوند متعال است یعنی اگر من از کسی تشکر میکنم، درواقع از خدای متعال تشکر میکنم، بنابراین این به معنای کل است و هر حمدی از سوی هر حاملی برای هر کسی بوده در حقیقت برای خدای متعال است و جز خداوند کسی مالک حمد نیست. خدواند همه محض است.
لام در «لله» هم میتواند برای مالکیت باشد یا اختصاص. یعنی خداوند مالک هر حمدی است و هر حمدی ویژه خداوند متعال است و این لام اگر لام اختصاص باشد خداوند است که هم برای اوست.
در مورد «رب» از ربوبیت و پرورش دادن ریشه گرفته است، رب کسی است که برای کمال شأنیت دارد و این صفت وصف خدای متعال است، وقتی رب بدون قید آورده شده، برای خدای متعال بوده و اوست که پروردگار همه هستی و جهانیان است.
صاحب تفسیر تسنیم در ذیل واژه «عالمین» این کلمه را جمع «عالَم» دانسته و بیان میکند که عالَم به معنای «ما یُعلَم به» است؛ یعنی آنچه بهوسیله آن علم حاصل میشود و وجه تسمیه عالَم به این نام آن است که هر عالَمی آیت و نشانه خدای سبحان است و بهوسیله آن علم به خداوند حاصل میشود، چون در نظام هستی هر موجودی از موجودات آیت و نشانه خداوند است و هر ذرهای از ذرات هستی علامت آن ذات اقدس است، بنابراین هر موجودی یک عالَم است.
از منظر علامه جوادی آملی تحمید خدای متعال، دارای گستردگی خاصی است که همه مصادیق تسبیح، تهلیل و تکبیر را نیز شامل میشود، پس تسبیح، تهلیل و تکبیر خدای سبحان، همه از مصادیق تحمید و ستایش اوست؛ چنانکه در مقابل، تحمید، تهلیل و تکبیر، همه از مصادیق تسبیح ذات اقدس خداوند است، بنابراین میتوان گفت تسبیح، تحمید، تهلیل و تکبیر گرچه با هم «اختلاف مفهومی» دارند، ولی از «وحدت مصداقی» برخوردار هستند. یکی از شواهد این وحدت مصداقی آن است که به مجموع اینها در اذکار نماز به «تسبیحات أربعه» یاد میشود.
در اهمیت تحمید خدای متعال این نکته نیز قابل دقت است که بهشتیان که جز به اذن ذات اقدس الهی سخن نمیگویند « لَا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَٰنُ وَقَالَ صَوَابًا؛ همواره به یاد نعمتهای الهی هستند و به حمد و شکر او زبان میگشایند.» (نبأ/ آیه 38)، آخرین سخن اهل بهشت نیز حمد و سپاس پروردگار جهان است «دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ ۚ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ؛ آغاز نیایششان در آنجا این است که خدایا، از هر عیب و نقصی منزهی، و درود خدا در آنجا به آنان عطا کردن سلامتی کامل است، و پایانبخش نیایششان این است که همه ستایشها ویژه خدا مالک و مربی جهانیان است.» (یونس/ آیه 10)
سر حمد مکرر بهشتیان این است که عوامل و موجبات حمد مانند «جامع کمالات بودن»، «ربوبیت مطلق» و «اِنعام و رحمت خدا بر بندگان»، همگی در بهشت ظهور و تجلی روشن و فراگیرتری دارد.
استاد جوادی آملی با استناد به فرمایشی از حضرت امام علی(ع) در نهجالبلاغه که فرمود: «الحمد لله الذى لا یبلغ مدحته القائلون ولا یحصى نعمائه العادّون ولا یؤدّى حقّه المجتهدون، الذى لا یدرکه بُعد الهِمَم ولا یناله غوص الفطن» بیان میکند که چون حمد حقیقی خدای متعال مبتنی بر شناخت عمیق و دقیق ولینعمت و همه نعمتهای اوست و چنین شناختی برای غیر خداوند حاصل نیست. بنابراین، هچ متنعمی قادر بر ادای شکر و حمد او نخواهد بود و تنها حامد حقیقی خدای سبحان، خود آن ذات مقدس است.
آیتالله جوادی در ادامه تفسیر سوره مبارکه با اشاره به دو وصف الرحمن و الرحیم بیان میدارد که دو صفت جمالی «الرحمن» و «الرحیم»، هر یک میتواند حد وسط برهانی بر اختصاص حمد برای ذات مقدس پروردگار قرار گیرد. این دو صفت بیانگر آن است که ربوبیت خدای سبحان، ربوبیتی شایسته تحمید است و تحمید، حق انحصاری اوست؛ زیرا رحمت رحمانیه که همان رحمت مطلق است مخصوص خداست و چنین رحمتی سبب محمود بودن خدای رحمان است و نیز رحمت رحیمیه که ویژه مؤمنان است در انحصار خدای سبحان است و چنین رحمت ویژهای نیز سبب استحقاق حمد برای خداست.
از منظر صاحب تفسیر تسنیم، اسمای حسنای «الرحمن» و «الرحیم» که سومین آیه سوره حمد را تشکیل میدهد، تکرار همان نامها در اولین آیه این سوره نیست؛ زیرا این نامهای شریف در این آیه مقید بوده، عهدهدار اثبات حصر حمد در خدای سبحان و تبیین محمود بودن ربوبیت آن ذات اقدس است، ولی در آیه اول سوره در فضایی باز قرار گرفته، چنین محدودیتی ندارد.
انتهای پیام