کد خبر: 3883110
تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۶

دعای هفتم صحیفه سجادیه؛ آسان شدن دشواری‌ها به دست خدا

دعای هفتم صحیفه سجادیه به آسان شدن دشواری‌ها به دست خدا و فراهم آمدن اسباب حیات به واسطه رحمت الهی اشاره دارد که رهبر معظم انقلاب روز گذشته در هنگام غرس نهال به خواندن این دعا برای رفع بلای موجود اشاره کردند.

دعای هفتم صحیفه سجادیه؛ درخواست آسان شدن دشواری‌ها به دست خدابه گزارش ایکنا؛ از همدان، رهبر معظم انقلاب به‌مناسبت روز درختکاری و هفته منابع طبیعی روز گذشته 13 اسفندماه، دو اصله نهال میوه غرس کردند.
رهبر انقلاب اسلامی همگان را به توسل و توجه به پروردگار فراخواندند و گفتند: البته این بلا(بیماری کرونا) آنچنان بزرگ نیست و بزرگ‌تر از آن نیز وجود داشته است اما بنده به دعای برخاسته از دل پاک و صاف جوانان و افراد پرهیزگار برای دفع بلاهای بزرگ بسیار امیدوارم، چرا که توسل به درگاه خداوند و طلب شفاعت از نبی مکرم اسلام و ائمه بزرگوار می‌تواند بسیاری از مشکلات را برطرف کند.
ایشان افزودند: دعای هفتم صحیفه سجادیه دعای بسیار خوب و خوش‌مضمونی است که می‌توان با این الفاظ زیبا و با توجه به معانی آن با پروردگار سخن گفت.

دعای هفتم صحیفه سجادیه به آسان شدن دشواری‌ها به دست خدا و فراهم آمدن اسباب حیات به واسطه رحمت الهی اشاره دارد. این دعا در ۱۰ فراز از امام سجاد(ع) نقل شده است. از آموزه‌های این دعا این است که همه چیز فقط به خواست خداوند جریان دارد و اگر خداوند کسی را ذلیل کند، هیچ یاوری نمی‌یابد.
برای رفع گرفتاری‌ها، توصیه به ختم این دعا با آداب خاصی از جمله خواندن آن بعد از نماز صبح و در بین الطلوعین با طهارت شده است. این دعا به زبان عربی و فارسی شرح شده است.

متن دعا به این شرح است:

«دعای او هنگامی که برایش مهمی دست می‌داد یا رنجی فرود می‌آمد

(۱) ای کسی که گره هر سختی به دست تو گشوده شود و‌ ای که تندی شدائد به عنایتت می‌شکند،‌ ای که راه بیرون‌شدن از تنگی و رفتن به سوی آسایش از تو خواسته شود، (۲) دشواری‌ها به لطف تو آسان گردد و وسایل زندگی و اسباب حیات به رحمت تو فراهم آید و قضا به قدرتت جریان گیرد و همه چیز به اراده تو روان شود، (۳) تنها به خواست تو بی‌آنکه فرمان دهی، همه چیز فرمان برد، و هر چیز محض اراده‌ات بی‌آنکه نهی کنی از کار بایستد، (۴) در تمام دشواری‌ها تو را می‌خوانند و در بلیات و گرفتاری‌ها به تو پناه جویند، غیر از بلایی که تو دفع کنی بلایی برطرف نگردد و گرهی نگشاید مگر تواش بگشایی، (۵) الهی بلایی بر من فرود آمده که سختی و ثقل آن مرا در هم شکسته و گرفتاری‌هایی بر من حمله‌ور شده که تحملش برای من دشوار است (۶) و آن را تو از باب قدرتت بر من وارد کرده‌ای و به اقتدار خود متوجه من نموده‌ای، (۷) اله من، چیزی را که تو آورده‌ای کسی نبرد و آنچه تو فرستاده‌ای دیگری باز نگرداند و بسته تو را کسی نگشاید و چیزی را که تو بگشایی دیگری نبندد و آنچه را تو دشوار نموده‌ای کسی آسان نکند و آن را که تو ذلیل کرده‌ای یاوری نباشد، (۸) پس بر محمد و آلش درود فرست و به رحمتت الها - در آسایش را به رویم باز کن و به قدرتت صولت سلطان غم را در میدان حیات من بشکن و مرا در موردی که از آن شکوه دارم به عنایت و احسانت کامیاب کن و به درخواست من شیرینی اجابت بچشان و از سوی خودت رحمت و گشایشی دلخواه نصیبم فرما و برایم نجات و خلاصی سریع از گرفتاری‌ها مقرر کن (۹) و مرا به خاطر چیرگی غم از رعایت واجبات و به کار بستن مستحبات خود باز مدار؛ (۱۰) چرا که من به سبب آنچه به سرم آمده بی‌تاب و توان شده، و قلبم از تحمل آنچه در زندگیم رخ نموده، لبریز از اندوه گشته و تو به رفع گرفتاری‌هایم و دفع آنچه در آن در افتاده‌ام توانایی پس قدرتت را درباره من به کار بر، گرچه از جانب تو مستحق آن نیستم‌، ای صاحب عرش عظیم.»

گره‌های کوری که به دست هیچ کس باز نمی‌شود جز خدای متعال
عقده‌های روحی انسان آن چنان پیچیده است که در روان شناسی جدید بعضی را غیر قابل حل و بعضی را بسیار مشکل تشخیص داده‌اند و توان علاج آن‌ها را در مرزی دانسته‌اند که از عهده بسیار کمی از متخصصین بر می‌آید. پیچیدگی بسیاری از گرفتاری‌ها پیچش نظام روحی افراد است، ولی خدای متعال گره‌های کوری که به دست هیچ کس باز نمی‌شود را به آسانی می‌گشاید و می‌داند که چگونه باید بندگان مبتلا و گرفتار را به سامان برساند.
پس، گذشته از آن که گشایش هر در بسته‌ای به ید قدرت اوست، شکنندگی مصائب و حاد بودن آنان نیز در برابر قدرت و پشتیبانی او کند گردیده و از کنار زندگی بدون هیچ گونه اصطکاکی عبور خواهد کرد، و به همین دلیل حضرت فرموده که فقط به وسیله تو خروج از وادی غم میسور است و هیچ چیز برای تو مشکل نیست.
عبارت آخر این فراز از دعا، جالب‌ترین قسمت آن است که فرمود: تسببت بلطفک الاسباب؛ یعنی نظام جبری علت و معلولی در سلطه‌ی قدرت تو ضرورت و جبر پیدا کرده و همه سبب‌ها و علت‌ها به تو باز می‌گردد؛ به دیگر بیان: خدای متعال خود سبب ساز است، یعنی علت و معلول و رابطه‌ای بین این دو جملگی در قبضه قدرت اوست و هیچ چیز یا کس دیگر بر آن حاکم نمی‌باشد. تنها اوست که محکوم هیچ ضرورتی نخواهد بود، بلکه هم چنان که قرآن کریم فرموده: «و انا فوقهم قاهرون» (اعراف/ ۱۲۷) بدین سان است که در قلب و خاطر بندگان صالح خدا یاس و نومیدی از بن و ریشه خشکیده و هیچ گاه بن بست در زندگی آنان معنی ندارد.
توسل مبدئیت متعالی در بر طرف شدن نابسامانی‌ها
اراده خدا نیز عبادت از مبدئیت موجودات است که دارای نظام اصلح است و غیر اصلح بر حسب سایر موجودات را اداره نمی‌فرماید. پس وجوب و حتمیت موجودات عالم از جناب حق است که با علم به نظام احسن آن ها، یکایک را در مجرای اصلی خود قرار داده است.
پس موجودات به محض وجوب مصلحت، در خارج یافت شوند؛ بدون آن که هیچ حاجتی به قول داشته باشند و با نداشتن مصلحت لازم، متحقق نمی‌شوند، بدون این که به نهی و بازدارندگی نیازی وجود داشته باشد.
اصول زندگی ما دارای آن چنان امتیازاتی است که با نبودن هر یک از آن‌ها، جز پریشانی چیز دیگری نصیب نخواهد بود. پس در مهمات زندگی جز از او حاجتی نخواهیم داشت، برای استحکام همان اصول است که آنکه دارای بینش و آگاهی بیشتری است جز به سوی خدای بزرگ که منشا تمامی خرد و کلان هستی است حرکت نمی‌کند؛ لذا اگر انسان این واقعیت را شناخت، در بر طرف شدن نابسامانی‌ها جز به مبدئیت متعالی به کس دیگری متوسل نمی‌گردد.
انسان در سختی‌ درهای نجات را بر خود بسته می‌انگارد
شداید و گرفتاری‌ها و حوادث ناگوار گاهی چنان انسان را خسته و ناتوان می‌کنند که تمام توان خود را از دست داده و تحمل کمترین فشار درونی و بیرونی را ندارد، و در مسیر زندگی خود جز تاریکی و یاس و ناامیدی چیزی نمی‌بیند و در‌های نجات را بر خود بسته می‌انگارد.
پریشانی ایام نیز گاهی بدان جا می‌انجامد که کسانی که به خدا ایمان ندارند و یا توکل مناسبی در آنان نیست را به خودکشی و خاتمه دادن به زندگی می‌کشاند؛ یعنی آنان ترک زندگی را بر خود زندگی ترجیح می‌دهند؛ ولی آنان که به خدای متعال یعنی قدرت حکیمانه برتر و نیروی لایزال غیر متناهی امیدوارند، هرگز شداید زندگانی بر آنان غالب نمی‌گردد؛ لذا به هر مقدار که حوادث ناگوار آنان را احاطه کند، نه تنها امیدشان به یاس تبدیل نمی‌شود، بلکه قدرت فوق العاده‌ای از ایمان به دست می‌آورند که آن را سپر حوادث قرار می‌دهند.
همین نکته است که سبب تقویت ضریب نیرو در افراد با ایمان می‌شود و لذا قرآن کریم فرموده: «إِن يَكُن مِنكُم عِشرونَ صابِرونَ يَغلِبوا مِائَتَينِ» (انفال/ ۶۵) نیروی بیست نفر انسان مؤ من متوکل، بیش از نیروی دویست نفر و غالب بر آنان خواهد بود.
فرستادن صلوات پیش از دعا رازی برای برآورده شدن دعا

این که قبل از بیان حاجت بر محمد و آلش درود فرستاده سرش آن است که خداوند متعال حتما درود بر پیامبر را به اجابت می‌رساند؛ زیرا قابلیت از طرف پیامبر و اهل بیت آن بزرگوار تمام شده است و فاعلیت نیز در خدای متعال کامل می‌باشد. از این رو اجابت حتمی خواهد بود، و خدای متعال اجل و اکرم از آن است که از میان دو سؤ ال، یکی را مقرون به اجابت و دیگری را مردود فرماید. از این رو بسیاری از ادعیه مقرون به درود بر پیامبر و آلش می‌باشد.
امام (ع) برای برطرف شدن گرفتاری‌ها تعبیرات مختلفی آورده است، از قبیل فتح باب، فرج و شکستن سلطه هم و غم، طلب و حسن نظر جناب حق، چشیدن شیرینی در بخش رحمت و گشایشی گوارا و بیرون رفتن سریع از گرفتاری ها. البته بعید نیست که هر یک از این عنوان‌ها در ارتباط با نوعی خاص از گرفتاری‌ها باشد؛ خروج از بعضی مصائب، شکستن سلطه هم و غم است، مانند فقر و قرض و دشمن غدار و مکار؛ و بعضی دیگر مانند چشیدن شیرینی است، مانند عافیت از درد‌ها و مرض ها، که پس از بهبودی آرامش پیدا شده و بسیار لذت آور است. طلب حسن نظر در مواردی است که تقاضای نعمت بیشتر و لطف زاید است، و گشایش گوارا مانند از غربت نجات یافتن و راه گم کرده را پیدا کردن و یا دوست از دست رفته را باز یافتن.
خروج سریع هم در مواردی همچون در بند دشمن افتادن و به همدم ناجنس مبتلا گردیدن مصداق دارد که در حقیقت، امام معصوم (ع) به خوبی همه آن‌ها را تعلیم داده و به ما آموخته که چگونه در موارد مختلف از خدای متعال درخواست یاری کنیم.
شرط اول در رسیدن به نقطه مقصود عافیت است
در این فراز، امام (ع) از خدای متعال عافیتی را درخواست می‌فرماید که در پناه آن بتواند به عهد بندگی پایبند باشد و رسوم عبودیت را چنان که باید انجام دهد و تکالیف خود را به انجام رساند؛ زیرا شرط اول در رسیدن به نقطه مقصود عافیت است؛ شرطی که با نبود آن، حرکت به طرف مطلوب میسور نیست؛ لذا گاهی یک فرد در تمام عمر خود همدم رنج و تعب و مرض و آفت است و نمی‌تواند کمتر قدمی برای پیشرفت خود بردارد.
البته به خوبی روشن است که آن که گرفتاری‌ها طاقتش را طاق کرده و قلب و خاطرش مالامال از غم و غصه است، نمی‌تواند به وظایف خود به درستی عمل کند؛ زیرا توان او در تقابل با گرفتاری‌ها به صفر رسیده و از کار و عمل به تنگ آمده است؛ به قول آن شاعر: به گرداگرد خود چندان که بینم / بلا انگشتری و، من نگینم!
معلوم است که در چنین موقعیتی، فرصتی برای کسی وجود نخواهد داشت! البته کسانی هم هستند که در شرایط دشوار، در امتحان‌های سخت قرار گرفته اند و سربلند بیرون آمده اند اینان بهترین زمینه رشد را در هنگام گرفتاری‌های متعدد یافته اند: من از درمان و درد و وصل و هجران / پسندم آنچه را جانان پسندد.
چنین افرادی، پیوسته درد را بهتر از عافیت و فقر را بهتر از غنا می‌دانند، زیرا یگانه عامل رشد خود را در این ورطه هولناک و سهمگین دیده اند. البته چنین اشخاصی بسیار کم هستند و از نوادر روزگار به شمار می‌آیند؛ همانند حضرت زینب علی‌ها السلام که پس از جریان عاشورا با کمال قدرت در مقابل یاوه گویی‌های ابن زیاد خبیث فرمود: و ما زایت الا جمیلا. البته آنچه امام در این فراز فرموده اند، جملگی مربوط به مردم متوسط و دینداران معتقد به مبدا و معاد است که در مراتب وسط هستند، نه مربوط به انسان‌های کامل!

شرح از آيت‌الله حسن ممدوحی، صفحه ۳۲۱ و ۳۲۲ کتاب «شهود و شناخت»

انتهای پیام
captcha