به گزارش ایکنا، استاد عبدالجبار کاکایی در ششمین برنامه «چشمه حکمت»، به خوانش بخش دیگری از کتاب ارجمند دیوان شمس و تحلیل و بررسی ماهوی آن پرداخته است. در ادامه این برنامه از نگاهتان میگذرد.
در برنامه پیشین گذری بر دیوان کبیر، دیوان شمس تبریزی داشتیم؛ سخنان شورانگیز مولانا که از زمره شگفتترین شعرهای فارسی است. در این برنامه هم میخواهم قطعهای شورانگیز از این کتاب را درباره سلوک سالک یا به تعبیری حرکت سالک به سمت خداوند بخوانم. چون این ماه، ماه سلوک باطنی و ماه سیر درونی و حرکتهای درون است. تجربههایی که مولانا مشاهده کرده است، کمتر پیش میآید که عارفی مراحل سلوکش را بنویسد و به دیگری منتقل کند. «آن را که خبر شد، خبری باز نیامد» کسی که وارد این وادی میشود و طی مراحل میکند، نمیتواند تجربههای خود را انتقال دهد. اما بیان مولانا از این جهت حائز اهمیت است که این تجربهها را هم بیان کرده است، اما این سالک شورانگیز را ببینید که در مرحله حیرانی و تحیر چطور اوقات خود را در مشاهده توصیف میکند.
بازآمدم، چون عید نو تا قفل زندان بشکنم
وین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنم
هفت اختر بیآب را کاین خاکیان را میخورند
هم آب بر آتش زنم هم بادهاشان بشکنم
از شاه بیآغاز من پران شدم، چون باز من
تا جغد طوطی خوار را چنگال و دندان بشکنم
ز آغاز عهدی کردهام جان را فدای شه کنم
بشکسته بادا پشت جان گر عهد و پیمان بشکنم
امروز همچون آصفم شمشیر و فرمان در کفم
تا گردن گردنکشان در پیش سلطان بشکنم
گشتم مقیم بزم او، چون لطف دیدم عزم او
گشتم حقیر راه او تا ساق شیطان بشکنم
چون در کف سلطان شدم یک حبه بودم کان شدم
گر در ترازویم نهی میدان که میزان بشکنم
چون من خراب و مست را در خانه خود ره دهی
پس تو نمیدانی که من این بشکنم آن بشکنم
گر پاسبان گوید که هی بر وی بریزم جام می
دربان اگر دستم کشد من دست دربان بشکنم
چرخ ار نگردد گرد دل از بیخ و اصلش برکنم
گردون اگر دونی کند گردون گردان بشکنم
خوان کرم گستردهای مهمان خویشم بردهای
گوشم چرا مالی اگر من گوشه نان بشکنم
نی نی منم سرخوان تو سرخیل مهمانان تو
جامی دو بر مهمان کنم تا شرم مهمان بشکنم
ای که میان جان من تلقین شعرم میکنی
گر تن زنم خامش کنم ترسم که فرمان بشکنم
از شمس تبریزی اگر باده رسد مستم کند
من لاابالیوار خود استون کیوان بشکنم
توصیف چنین صحنههای مهیج حماسی که میراث ادبیات حماسی ماست و سالکان ما با پهلوانانی در درون خود مبارزه میکنند؛ جهاد از نوعی دیگر و در آغاز فتوحاتی دیگر در پهنه اخلاق و مشاهده. آنچه برای شما خواندم شرح سلوک و حیرانی از زبان مولانا بود.
انتهای پیام