به گزارش ایکنا از همدان، نشست «بررسی مشکلات و خلأهای تربیتی در نظام آموزش و پرورش» بهمنظور آسیبشناسی و ارائه راهکارهای پیشنهادی در رفع این مشکلات با حضور دو تن از اساتید دانشگاهی در دفتر خبرگزاری ایکنا در همدان برگزار شد. در این نشست که از معاونت فرهنگی ادارهکل آموزش و پرورش همدان نیز بهمنظور بررسی مسائل موجود دعوت شده بود متأسفانه نه خود معاون فرهنگی و نه نمایندهای از این اداره حضور پیدا نکردند.
فرهاد سراجی، عضو هیئت علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه بوعلی سینا همدان در این نشست اظهار کرد: مسئولیت تربیتی یک مسئولیت بزرگ حاکمیتی است؛ این مسئولیت در هر جامعهای بر عهده سیستم آموزش و پرورش آن است که در رأس نهادهای دیگری همچون نظام رسانهای، نظام کتابخانهای و نظام اجتماعی حاکم نقش ایفا میکند.
وی افزود: هرگونه کاستی در این زمینه نقصانهایی برای آینده جامعه ایجاد میکند که تبعات مختلفی در زمینههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برای کل جامعه به بار میآورد و در این شرایط فقط به نظام آموزش و پرورش مربوط نیست.
سراجی با تأکید بر اینکه از زوایای مختلف باید به موضوع پرورش پرداخت، گفت: ساختار اجتماعی به معنای کلان کارکردهای تربیتی دارد؛ اگر کاستی در 50 سال گذشته وجود داشته پیامدهای بهوجود آمده را امروز مشاهده میکنیم. یک نظام ارزشی در هر جامعه وجود دارد که همیشه از سوی جامعهشناسان و متخصصان حوزه تعلیم و تربیت مورد مطالعه قرار میگیرد و نظام ارزشی نسلهای مختلف با هم فرق دارد.
عضو هیئت علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه بوعلی سینا با بیان اینکه نسل فعلی باید به نسل جدید حق بدهند که علامت سؤالهایی داشته باشند، اظهار کرد: اگر امروز میگوییم نسل جدید لجباز هستند این سؤال را باید از خود بپرسیم که آیا نسل بزرگسال انعطاف لازم را در مقابل آنها داشته است؟ یکی از مؤلفههای مهم تربیتی درک متقابل است، در هیچ جامعهای نمیتوان از وفاق کامل نسلها سخن گفت، همیشه اختلافاتی وجود دارد. اما، جوامع تلاش میکنند نسل بزرگسال، نسل جوانتر را بهتر بفهمد، رسالت ما این است که جوانان را به قدری بفهمیم تا آنها به ارزشهای ما احترام بگذارند، از اینرو اگر بخواهیم کسی ما را بهتر بفهمد باید او را تکریم کنیم.
وی ادامه داد: اگر ارزش وجودی آنها را بهطور کامل درک نکنیم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که با نظام ارزشی ما همسویی کنند، هرگونه کماحترامی از سوی بزرگسالان خواه از سوی رسانهها یا مجریان و مدیران در نظام آموزشی میتواند تبعات بدتری داشته باشد. لذا، باید با نسل جوان با احترام برخورد شود، چراکه نیازمند همسویی آنها با خود هستیم.
این استاد دانشگاه با اشاره به تجربه سه دههای که در نظام آموزشی داشته است، بیان کرد: هر موقع با رویکرد مقابلهای پیش رفتهایم، اصلاحا رفوزه شدهایم، اما هر موقع با رویکرد تکریم برخورد کردهایم و به فلسفه وجودی و دانش جوانان و نوجوانان ارزش قائل بودیم آنها با ما همسویی کردهاند.
وی با تأکید بر اینکه از ظرفیتهای دین اسلام در مورد نوع نگاهی که به انسان و نوجوان دارد باید حداکثر استفاده را داشته باشیم، تصریح کرد: رویکرد انقلاب اسلامی به مقوله تربیت یک نگاه فرهنگی است، همچون رسالت همه پیامبران در این امر، اما متأسفانه در عمل کاستیهایی داشتهایم؛ گاهی برخی فضای مجازی و رسانهها و... را مقصر میدانند، اما مقصر اصلی ما هستیم که باید ساختارسازی و بسترسازی میکردیم تا نسل نوجوان و جوان احساس کرامت کند. باید بگویم در نهایت فلش به سمت ماست که کمکاری کردهایم و ضعفهای این سیستم و ساختار باید رفع شوند.
سراجی اظهار کرد: یکی از دغدغههای تربیتی ما تربیت چند ساحتی است که در سند تحول بنیادین به آن توجه شده و شش ساحت در نظر گرفته شده است. واقعیت این است که تربیت را نمیتوان تک ساحتی تصور کرد. نظام آموزشی ما به جای اینکه زندگیمحور، مسئلهمحور و شاگرد محور باشد، بهطور سنتی موضوعمحور، محتوامحور و معلممحور است.
وی ادامه داد: انسان به خلاقیت، مسئولیتپذیری و آداب معاشرت نیاز دارد و این نکات در مسئله تربیتی ما باید در نظر گرفته شود، اگر در دانشهای ما این نکات نباشد آن دانش عقیم است؛ یک معلم ریاضی یا فیزیک در کلاس درس خود باید سعه صدر، مسئولیتپذیری و گزارههای تربیتی را در نظر داشته باشد.
عضو هیئت علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه بوعلی سینا با این پرسش که چرا در آموزش و پرورش به کمبود معلم توجه نشده است، بیان کرد: این یک فرمول ساده دارد که میزان تولدهای هر سال به ازای هر 20 یا 25 دانشآموز یک معلم نیاز دارند، اگر دانشگاه فرهنگیان و تربیت معلم این ظرفیت را نداشته باید از دانشگاهها استفاده میکرد نه اینکه در وقت وقوع بحران متوجه کمبود معلم شوند.
سراجی یادآور شد: وقتی میگوییم ساختار اجتماعی کارکرد تربیتی دارد، یعنی فرزند ما همه چیز را از مدرسه یاد نمیگیرد، بلکه این کودک وقتی در جامعه حضور دارد و میبیند همه چیز سر جای خودش است یک جور آموزش میبیند و وقتی بیبرنامگیها را میبیند جور دیگری تربیت میشود، چراکه بهطور غیر مستقیم یاد میگیرد و تربیت میشود.
وی در ادامه توضیح داد: برای یاد دادن خلاقیت، مسئولیتپذیری و نظم نمیتوان فقط با کتاب به دانشآموزان آموزش داد بلکه کودک باید این مسائل را در ساختار جامعه ببیند. امروز دیگر صحبت از ریاضی و یاد گرفتن مسائل ریاضی نیست بلکه صحبت بر روی ریاضی زندگی است که کودک اگر خریدی کرد بتواند خودش حساب کند.
سراجی با بیان اینکه آزمونمحوری و امتحان یک جور شانه خالی کردن از تربیت است، در حالی که شاگرد باید مسائل دیگری غیر از مفاد امتحانی را یاد بگیرد، اظهار کرد: در سال 1960 جلسهای در آمریکا تشکیل میشود با عنوان «ملتی در بحران»، این جلسه برای بررسی مشکلات مربوط به آموزش و پرورش تشکیل شد که ما ذهنها را پرورش نمیدهیم و از عقلانیت استفاده نمیکنیم و در اصل تربیت ما عملی نیست.
این استاد دانشگاه گفت: طی این سالها ما باید توضیح دهیم چرا تربیت معلم را جدی نگرفتهایم، در این حوزه هم در جذب و هم در سنجش و نگهداری مسئله داریم که باید جدی گرفته شود. شأن معلم واقعا بالاست، رفع معضل کنکور ساده نیست و درمان آن ایجاد اشتغال است. مسئله مهم این است که ساختار کلان اجتماعی باید برای مسئله اشتغال فکری بکند و این فراتر از مسئله آموزش و پرورش است، چراکه مشکل اشتغال به سایر مسائل دیگر از جمله دیانت و مسائل اجتماعی جامعه آسیب میزند.
وی با اشاره به وجود کنکور بهعنوان یک معضل در نظام آموزش و پرورش تصریح کرد: معضل کنکور با هیچ روشی حل نخواهد شد و امروز شاید مخربتر از قبل عمل میکند، دانشآموز باید بداند اگر در کنکور پذیرفته نشد میتواند برقکار شود یا نجار، وقتی شغل در رشتههای پرمخاطب ایجاد نشده در موارد دیگر باید ایجاد شود.
سراجی با بیان اینکه بخشی از مسائل آموزش و پرورش تحتتأثیر مسائل کلان اجتماعی است، گفت: ما در کلاسها باید به همه به یک شکل نگاه کنیم، نه اینکه دانشآموزان طبقهبندی شوند، نظامهای آموزشی پیشرو در تربیت طبقات را برداشتهاند و مدارس غیر انتفاعی یا نمونه دولتی وجود ندارد، در واقع بستر برای همه باید یکسان باشد.
عضو هیئت علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه بوعلی سینا با اشاره به اینکه در مسئله آموزشی خودخواهی و دگرخواهی وجود دارد، توضیح داد: در مسئله تربیت «دگرخواهی» موج میزند؛ در این حوزه همه چیز از این جنس است، جوامع از پتانسیل کثرتگرایی برای بهبود زندگی، معیشت، رفاه و اشتغال استفاده میکنند و این کثرتگرایی را باید جدی گرفت و عرصه فعالیتهای مختلفی را برای سلایق مختلف باید ایجاد کرد.
وی افزود: یکی از ساحتهای سند تحول بنیادین تربیت فناورانه است که این تربیت در جامعه ما و تا به امروز مورد غفلت قرار گرفته است، گرچه در سایه انقلاب اسلامی دستاوردهای زیادی داشتیم، اما بیشتر از این میتوانست باشد. بسیاری از مردم فکر میکنند این فناوری از خارج باید آورده شود؛ بستر را نه دیگران به ما هدیه میدهند و نه باد آن را برای ما میآورد، لذا خود ما باید آن را ایجاد کنیم.
این استاد دانشگاه یادآور شد: در مقابل مشکلات حوزه فناوری آسیبپذیر بودهایم، هزینههای اجتماعی زیادی هم در این راه شده است؛ درصد تولید سیستم و نرمافزار در کشور ما خیلی پایین است، چرا به فکر این نمیافتیم که از دوره ابتدایی با دانشآموزان در حوزه برنامهنویسی و فناوری کار کنیم؛ کشور ما از ظرفیتهای فکری، فرهنگی و منابع مالی خوبی برخودار است. پتانسیل فرهنگی و فکری ما ظرفیت بسیار مناسبی برای تربیت فناورانه است و تا زمانی که تربیت فناورانه جا نیفتد در عرصه اشتغال نمیتوانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم، چراکه جهان به سمت دیجیتال شدن مشاغل پیش میرود.
سراجی با اشاره به اینکه تربیت فناورانه در کنار سایر مسائل علاج اصلی است، اظهار کرد: ایجاد این بستر از ابتدای نظام آموزشی باید ایجاد شود، وقتی ما شعار نه شرقی نه غربی میدهیم فقط ایستادن در مقابل هجمهها نیست بلکه در عرصه علمی باید آنقدر قوی شویم که حرفی برای گفتن داشته باشیم. در قرن 21 بدون فناوری، قدرت ایجاد نمیشود.
وی با اشاره به مثال و راهکاری برای ایجاد بستر فناورانه گفت: رویکردی که در کشورهای پیشرفته در این زمینه دنبال شده؛ این است که با پیشرفت بازیهای رایانهای این شعار را نهادینه کردند که هر گِیمپِلیر یک گیممِیکر، هر کسی بازی میکند باید یک بازی هم خودش درست کند. در کشور ما 32 میلیون گیمر داریم که اگر این افراد بازیساز شوند اتفاقات بسیار خوبی میافتد. نبود بستر فناوری دلایلی برای عدم پیشرفت است که دلیل قابل قبولی نیست؛ باید سالانه تعداد مشخصی کار عملی انجام دهیم.
سراجی توضیح داد: انسان ذاتا هر موضوع غیر منطقی را کنار میگذارد و این برگرفته از قرآن کریم است که انسان اهل تعقل است؛ جوانان هم دنبال منطق و تعقل هستند، اگر مسئلهای با عقل همخوانی داشته باشد با آن نظام آموزشی همراه میشوند.
عضو هیئت علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه بوعلی سینا گفت: سند تحول بنیادین یک سند سیاستی است که این سند برای اجرا باید به یک برنامه عملیاتی تبدیل شود. در سند سیاستی، سیاستهای بلند بیان میشود و این سیاستها باید تبدیل به برنامه عملیاتی شود. تدوین سندهای سیاستی در ایران سابقه 10 یا 15 ساله دارد، اما دنیا به این رسیده است که برای پیشرفت باید سیاستهای کوتاهمدت و بلندمدت با حضور متخصصان علوم انسانی تعیین کرد.
سراجی اظهار کرد: مسئولان آموزشی برای 20 سال آینده دانشگاهها چه برنامههایی در نظر گرفتند؛ امروز باید پیشبینی کنند که طی 10 سال آینده چه شرایط و نیازهایی برای دانشجویان پیش میآید؛ حتما حضور کمتری از دانشجویان را خواهیم داشت هم به دلایل کاهش جمعیتی و هم بهدلیل بسترهای مجازی جدیدی که ایجاد میشود. بسیاری از دانشجویان به سمت آن بسترها رفته و دیگر در دانشگاه بهدنبال آموزشهای لازم نخواهند بود.
وی یادآور شد: 50 سال پیش در ایران پتاسیلی به نام خانواده وجود داشت که بسیار قوی بود؛ در صورتی که در غرب این پتانسیل از هم پاشیده بود؛ بسیاری از آموزشهای دینی خود را در این سیستم اجتماعی میدیدیم، این سیستم را اگر رها کنیم ضایع میشود. اگر روی این موضوع سیاستهای لازم بررسی و فکر میشد این ظرفیت امروز به این جایگاه نمیرسید، متأسفانه سیاست یا حمایتی از این پتانسیل نشد.
معصومه ابراهیمی هژیر، مدرس دانشگاه فرهنگیان و از مدیران مدارس همدان نیز در این نشست اظهار کرد: پس از جریانات اخیر و حضور نسل جوان در اعتراضات و اغتشاشات عملکرد خودم را بهعنوان یک مربی در سیستم آموزشی خیلی کنکاش کردم و به این نتیجه رسیدم که ما نتوانستهایم آنچه که باید و شاید در اختیار نسل جوان قرار دهیم.
وی افزود: اگر امروز چند نوجوان را در یک خانه تنها بگذاریم نمیتوانند از عهده مسائل و نیازهای خود بربیایند، چون یک زندگی هتلی برای آنها فراهم کردهایم و در این زمینه فقط مدرسه مقصر نیست بلکه والدین هم در این نوع تربیت سهم دارند، چراکه امکانات را در بهترین حالت برای آنها فراهم کردهاند. گاهی در مدرسه ابتدایی زمین خوردن دانشآموز موجب اعتراضاتی از سوی والدین میشود، در صورتی که این امری طبیعی است و مدرسه نمیتواند امکانات را بهطور کامل برای دانشآموزان فراهم کند.
ابراهیمی هژیر یادآور شد: غفلت دوران کرونا یکی از عوامل وضعیت کنونی تربیت است، همچنین این نوع تربیت به روش 15 ساله گذشته مربیان، معلمان و والدین برمیگردد. شاید یکی از ریشههای اغتشاشات نوجوانان ما به نارضایتی و اعتصاب و اعتراض معلمان به وضعیت معیشتی باز میگردد که با نارضایتی تدریس کرده است.
وی ادامه داد: در این اعتراضات اگر اساسا مسئله اقتصادی مطرح بود بیشتر باید شاهد حضور کارگران در این زمینه میبودیم، اما اکثر افراد مرفه هستند. نسل جوان شاید به این رسیده است که اگر اعتراض کند وضعیت بهتری برای آیندهاش خواهد داشت. در این موارد همه انگشتها تنها به سمت فضای مجازی میرود، اما اصل قضیه این است که باید به خود نگاه کنیم.
مدرس دانشگاه فرهنگیان تصریح کرد: با وجود اینکه در تمام مدارس شهر مشکلاتی از جمله طلاق، اعتیاد و فضای مجازی ممکن است وجود داشته باشد، اما باید بپذیریم مسئلههای مدارس پایینشهر با مناطق بالا یکی نیست و ما همه را با یک مسئله میبینیم؛ لذا لازم است بهصورت بومی به این مسائل نگاه شود و مدارس محلهمحور شوند. آموزش و پرورش باید به خود جرئت بدهد و مسئله مدارس در مناطق مختلف را جدا کند. در قدم اول با شناسایی مسائل هر منطقه که با حضور مدیران و معلمان آن انجام میشود و سپس با ارائه راهکار برای مسئله آن مدارس بهدنبال راهحل باشند. توجه به سرمایههای فرهنگی، انسانی و طبیعی در محلی که مدرسه وجود دارد نیز نکته قابل توجهی است.
وی در مورد محلهمحور شدن مدارس گفت: مشاهیر هر شهر باید برای دانشآموزان بهصورت جذاب معرفی شود. بهطور مثال پروفسور بالتازار را خیلی از دانشآموزان اصلا نمیشناسند؛ پزشکی که با میل خودش برای رفع مشکلات درمانی و پزشکی به همدان آمده و در یکی از روستاهای کبودراهنگ 15 سال زندگی کرده است.
این مدیر مدرسه با اشاره به تجربه خود در مدیریت متفاوتی که در یکی از دبستانهای همدان داشته است، توضیح داد: 10 سال پیش یک مسئله در مدرسهای که مدیر آن بودم مطرح کردم، ساعتی را برای یادگیری مهارتهای زندگی قرار دادم، خیلیها در ابتدا ناراضی بودند که نباید از ساعت درس بچهها زده شود، کلاس مهارتها به این صورت بود که بهطور مثال دانشآموز کلاس اول ابتدایی یاد بگیرد بند کفشش را خودش ببندد، کلاس دومی بتواند میوه پوست بگیرد و کلاس بالاتر بتواند چیزی را کوک بزند و...؛ این طرح با این هدف برگزار میشد که دانشآموزان با گذر از مقطع ابتدایی به راهنمایی یک مهارت یاد بگیرند.
وی تأکید کرد: کتب درسی ما جایی برای مانور معلم در کلاس درس ندارد، چراکه سیستم ساختگرا نیست و کاملا نمرهمحور هستیم. معلم فقط به بودجهبندی درسی توجه میکند و اجازه آموزش خارج از چارچوب درسی به آنها داده نمیشود.
ابراهیمی با بیان اینکه ساختگرایی یعنی دانشآموز خودش درسش را بسازد، گفت: در سیستم ما هر چه معلم دیکته کند دانشآموز آن را انجام میدهد و برای معلم چارچوب آموزشی تعریف میکنند. متأسفانه امروز درس و آزمون دغدغه اصلی شده است و دانشآموزان پایه ششم لزومی ندارد وارد فضای آزمون شوند، اما اغلب آنها درگیر آزمون هستند.
وی با اشاره به اینکه طرح «بوم» یکی از طرحهای خلاقانه و مفیدی است که متأسفانه فقط در حد گزارش کار انجام میشود، یادآور شد: در آموزش و پرورش باید به رشد و تحلیل دانشآموز توجه شود؛ بهطور مثال آموزشها به سمتی برود که دانشآموز درس زاویه ریاضی را در وسایل خانه جستوجو کند. باید تمام درسها را به مسائل زندگی ربط دهیم مثلا اگر جمع و تفریق میخواهیم یاد بدهیم، خریدهای روزانه خانواده را بهعنوان مشق برای آنها قرار دهیم.
مدرس دانشگاه فرهنگیان به نقش معلمان در تحقق پرورش اشاره کرد و گفت: در انتخاب و گزینش معلمان به همه چیز اهمیت میدهند به غیر از دغدغه و انگیزه داشتن برای معلمی افراد تازه وارد که این مسئلهای مهم است، چراکه روح معلم که با بچهها در ارتباط هستند، اولین پل ارتباط عاطفی و ایجاد انگیزه در معلمان است. مسئله تربیتی نه در کتب لحاظ شده و نه به معلمان آموزش داده میشود.
ابراهیمی ادامه داد: البته در این زمینه دانشگاه فرهنگیان نسبتا خوب وارد شده است، اما درصد کمی از معلمان ما از این طریق جذب میشوند. در کمبود معلمی که وجود دارد از نهادهای مختلف از کانون پرورش فکری و نهضت و... نیرو جذب میکنند در صورتی که برای معلمی باید افراد کاملا مرتبط با این شغل مهم و خطیر انتخاب شوند. یکی از مشکلاتی که در این زمینه وجود دارد برخی از معلمان بدون تجربه وارد فضای آموزشی شده و در حین آموزش دانشآموزان دورههای آموزشی را میگذرانند.
وی بیان کرد: راهحل مشکلات مربوط به نوجوانان این است که ما باید فرصت برونریزی فکری به نوجوانان بدهیم. در مدارس و دانشگاهها جلساتی برگزار شود تا آنها بهراحتی بتوانند بروز فکری داشته باشند، گاهی در مدارس به دانشآموزان سخت گرفته میشود، بهطور مثال در زنگ تفریح مدارس پسرانه حتی توپ برای تخلیه انرژی آنها در اختیارشان قرار نمیدهیم.
ابراهیمی ادامه داد: مورد دیگر همراه شدن خانوادهها با مدارس است. خانوادهها با کمک مدرسه باید با روحیات فرزند خود آشنا شوند و بدانند در این سنین نوجوان شنونده میخواهد و نباید در مقابل اظهار نظر آنها سریع جواب بدهیم. مورد دیگر این است که اعتماد فردی بین نوجوان و پدر و مادرش، یا با معلمانش و یا مسئولان وجود ندارد که باید این فضا ایجاد شود.
وی ورزش را یکی از مهمترین زمینههای پرورشی در کودکان دانست و گفت: اگر این ورزش اول صبح انجام شود با ترشح دوپامین هورمون شادی و نشاط در بدن ایجاد میشود و بسیاری از مشکلات در مورد توجه به برنامههای هزینه بر و ... خود به خود رفع میشود.
ابراهیمی اظهار کرد: امروز مهمترین راهکار آموزشی از نظر بنده گذشت معلم است. معلم به این نگاه نکند که چقدر حقوق میگیرد و مدرسه چقدر امکانات دارد و چقدر شرایط محیطی برایش فراهم است، بلکه به این نگاه کند دانشآموزانی با ضمیر پاک به او سپرده شدهاند و باید آنها را پرورش دهد تا 20 سال یا 50 سال آینده کشور را بسازند.
وی با ارائه راهکاری دیگر گفت: در مدارس و در سطح جامعه گروههای متنوعی غیر از گروه هیئتی وجود ندارد که فضای سالمی باشد، ما باید این گروهها را در مدارس تنوع ببخشیم و پس از آن در سطح جامعه تسری دهیم، بهطور مثال کودک و نوجوانان بتوانند در انواع گروههای هیئتی، هنری، موسیقی، ورزشی یا فوتبالی و... که فضای سالمی دارد، وارد شوند.
انتهای پیام