کد خبر: 4174331
تاریخ انتشار : ۱۸ مهر ۱۴۰۲ - ۱۴:۱۷
فرمانده گردان غواصی جعفر طیار:

شهید علی شمسی‌پور در هر زمینه سرآمد بود

کریم مطهری، همرزم شهید علی شمسی‌پور گفت: برای اولین بار در سد گتوند با شهید علی شمسی‌پور همراه بودم؛ جوانی با نشاط، هنرمند و ورزشکار بود که در هر زمینه سررشته‌ای داشت و سرآمد بود.

کریم مطهری، فرمانده گردان غواصی جعفر طیاربه گزارش ایکنا از همدان، کریم مطهری، فرمانده گردان غواصی جعفر طیار و همرزم شهید علی شمسی‌پور، روز گذشته، 17 مهرماه در مراسم جشن امضای کتاب «حس غریب پروانگی» که به همت معاونت فرهنگی جهاد‌دانشگاهی واحد همدان برگزار شد، با اشاره به خاطراتی از شهید علی شمسی‌پور اظهار کرد: رهبر معظم انقلاب فرمودند که زوایای دفاع مقدس باید عنوان شود؛ زاویه اول این جریان این است که برای چه دفاع کردیم، زاویه دوم از چه دفاع کردیم و زاویه سوم چه کسانی دفاع کردند، زاویه چهارم نیز تبیین نتایج این دفاع است. این چهار زاویه آنقدر گسترده است که می‌توان در مورد آن پایان‌نامه‌ها نوشت و تاکنون اقدامات خوبی صورت گرفته؛ اما صد برابر آن هم می‌توان انجام داد.

وی با اشاره به مفهوم واژه دفاع مقدس توضیح داد: دفاع در همه موجودات وجود دارد، اگر موجودی به ما حمله کند ما در مقام دفاع بر‌می‌آییم؛ این نوع دفاع، شخصی است، اما این دفاع چه موقع مقدس می‎شود، زمانی که آرمان پشت آن دفاع باشد.  

فرمانده گردان غواصی جعفر طیار با اشاره به آشنایی‌اش با علی شمسی‌پور گفت: برای اولین بار در سد گتوند با او همراه بودم، جوانی با نشاط، هنرمند و ورزشکار بود و در هر زمینه سررشته‌ای داشت. نمره شنای او ۲۰ بود، در شیرجه بسیار ماهر بود، دوچرخه‌سوار حرفه‌ای بود، در هنر اهل نی و فلوت بود و گاهی هم آواز می‌خواند. زمانی که وارد گردان غواصی شد دیدم در هر زمینه سرآمد است، او در بحث آموزش به ما کمک‌ می‌کرد.

شهید شمسی‌پور گره‌گشا بود

وی با تأکید بر اینکه مهم‌ترین خصوصیت علی شمسی‌پور این بود که گره‌گشا بود، اظهار کرد: اگر می‌فهمید کسی مشکلی دارد می‌رفت تا مشکلاتش را حل کند. علی جاذبه بسیاری داشت؛ فردی که از هر قشری محصل، دانشجو، کاسب و... همه مدل دوست و رفیق داشت. اگر فرد جدیدی وارد گردان می‌شد دو شهید علی منطقی و شمسی‌پور می‌رفتند سراغش؛ خیلی روحیه خوبی داشتند.

مطهری گفت: شب عملیات کربلای ۴ وقتی به خط زدیم کار گره خورد، ما در آب بودیم و بعثی‌ها پشت سنگرهای بتنی. ما به‌خاطر شرایط مجبور بودیم سلاح‌های سبک با خود ببریم، به‌طور مثال سنگین‌ترین سلاح‌مان در نهایت یک آرپیچی ۷ بود، با کلی خورشیدی و سیم‌خاردار در مسیر آب، اما آنها با انواع سلاح‌های سنگین از جمله تیربار در کنار آب ما را نشانه می‌گرفتند.

وی افزود: خود شهید شمسی‌پور تعریف می‌کرد که «در این عملیات مشغول پاکسازی سنگرها بودم، دیدم علی منطقی صدایم می‌کند، گفت برو داخل این سنگر را ببین، ترسیدم با خود گفتم حتما در یکی از سنگرها که برای پاکسازی در آن نارنجک پرتاب کرده‌ام، از بچه‌های خودمان حضور داشتند و من متوجه نشدم، با دلهره وارد سنگر شدم، دیدم کیسه خوابی که در سنگر بوده به‌دلیل انفجار نارنجک از هم باز شده و تمام فضای سنگر را پرهای آن پر کرده و این پرها رقص‌کنان در فضای سنگر جولان می‌دادند، فانوسی هم آنجا روشن بود که صحنه بسیار زیبا و دلنشینی ایجاد کرده بود، علی منطقی در این لحظه گفت می‌بینی چقدر قشنگ است.»

مطهری ادامه داد: کسی که جبهه می‌رود به نظر می‌رسد باید خوی خونریزی داشته باشد، اما آنقدر روحیه این بچه‌های رزمنده لطیف بود که از این زیبایی‌ها هم نمی‌گذشتند. بعد از عملیات کربلای ۴، من همراه با سیدحسین مسعودزاده، علی منطقی و علی شمسی‌پور به عقب برگشتیم؛ من مجروح بودم و علی شمسی‌پور خیلی در تلاطم بود و فریاد می‌زد به من نیرو بدهید ببرم برای عملیات. 

این پیشکسوت دفاع مقدس با اشاره به روحیه شجاع و بی‌باک علی شمسی‌پور بیان کرد: وقتی بعد از مجروحیت بهتر شدم، یک سفر زیارتی به مشهد رفتیم، آنجا با دوستان رزمنده به استخری رفتیم، دایوی داشت که ارتفاع آن ۱۲ متر بود، علی هم آدم نترس و جسوری بود، به من گفت بروم از روی دایو بپرم، با خودم گفتم نمی‌رود، جرئتش را ندارد، اما رفت و با دستانش لبه دایو ایستاد و بالانسی زد و پرید، صحنه جالبی بود، بعد از آن گفتم چه حالی داشتی، گفت خیلی ارتفاعش زیاد بود همش منتظر بودم به آب برسم اما خیلی طولانی بود.

مطهری با اشاره به خاطره شهادت علی چیت‌ساز گفت: در یک عملیات شناسایی علی میرزایی، علی موسایی، علی فلاح، علی شمسی‌پور به همراه علی چیت‌ساز همراه می‌شوند(درواقع پنج نفر با اسم علی که همگی به شهادت رسیدند) که در این عملیات علی چیت‌ساز به شهادت می‌رسد و علی میرزایی و شمسی‌پور هم زخمی می‌شوند. بعد از آن علی شمسی‌پور در بیمارستان بستری بود، من هم در عملیات دیگری مجروح بودم و به همراه شمسی‌پور در کنار هم در بیمارستان بستری بودیم، آنقدر بچه‌ها برای عیادت می‌آمدند و این رفت‌وآمد آنقدر زیاد بود که پرستاران کلافه می‌شدند؛ به ما جلوی در ورودی اتاقی دادند، گاهی که جمعیت خیلی زیاد می‌شد می‌رفتیم داخل حیاط بیمارستان و حتی گاهی بچه‌ها ما را از بیمارستان فراری می‌دادند و می‌رفتیم میهمانی.

علی در کارنامه خود افتخارات زیادی داشت جز مدافع حرمی

وی بیان کرد: علی شمسی‌پور خیلی دغدغه خانواده شهدا را داشت، پس از جنگ هم آرام و قرار نداشت، می‌رفت تا پیکر شهدا را پیدا کند، گریه می‌کرد، می‌گفت خسته شدم، می‌خواهم بروم پیش بچه‌ها؛ علی در کارنامه خود افتخارات زیادی داشت، فقط مدال مدافع حرم بودن را نداشت، خیلی تلاش کرد که او را به سوریه ببرند و بالاخره رفت، آخرین بار که می‌خواست برگردد آنقدر اثرگذار بود که نمی‌گذاشتند، برگردد.

مطهری با اشاره به اینکه آخرین باری که در همدان علی شمسی‌پور را دیدم، تازه از سوریه برگشته بود، به دیدارش رفتم، همسرش بیمار و در بیمارستان بستری بود؛ از طرفی دلش با جبهه بود و از طرفی حواسش به همسرش بود، در نهایت علی آخرین بار در تفحص شهدا با انفجار مین والمر به شهادت رسید، گفت: مراسم تشییع جنازه شهید علی شمسی‌پور خیلی باشکوه برگزار شد و از هر قشری حضور داشتند. سال گذشته علی شمسی‌پور به‌عنوان شهید شاخص ورزش در کشور مطرح شد.

انتهای پیام
captcha