حج و مناسک آن، فرصتی برای تزکیه نفس و آغاز یک زندگی جدید است. طبق دستورات اسلام، مرسوم است که حجاج هنگام بازگشت به وطن و محل اسکان خود، سایر مسلمانان را جمع میکنند و برای آنان از حج میگویند. بنابراین، باید فرصت حج را برای آگاهسازی حجاج و تقویت وحدت و پرهیز از تفرقه غنیمت بشماریم تا حجاج هنگامی که باز میگردند با نگاه جدید و بهتر به تبیین اهداف مناسک عظیم حج و ضرورت انسجام امت اسلامی بپردازند و بتوانند این آگاهی را به جامعه خود منتقل کنند. بهمنظور پرداختن به مبحث حج و تحلیل و تفسیری بر عمل عبادی آن، خبرنگار ایکنا از همدان با فرشته رضیان، مدرس علوم قرآنی و عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان همدان گفتوگویی کرده است که مشروح آن را در زیر میخوانیم:
حج فقط یک عمل عبادی نیست بلکه یک سیر معنوی و اجتماعی است که انسان را به خداوند نزدیک میکند. در حج، یک سیر وجودی برای انسان وجود دارد، این سیر وجودی بهسوی خدا شروع میشود، اما این سیر همگام با خلق انجام میشود، چراکه حج یک عمل اجتماعی بوده و یک عمل فردی و تنها نیست.
وقتی به اعمال حج نگاه میکنیم درمییابیم که خداوند هرچه را که میخواسته به انسان بگوید یکجا در حج خلاصه کرده و در این عمل عبادی نهادینه کرده است.
اسلام با هجرت و حرکت معنا مییابد، هجرت یعنی کار هاجری و «هاجر» یکی از قهرمانان داستان حج است و این افتخاری است برای تمامی بانوان حجگذار برای تمام بانوان مسلمان و همه بانوان این کره خاکی که الگو و سیرهای همچون هاجر در جریان حج وجود دارد. بنابراین، حج هجرت و حرکت توأم است که این حرکت، هجرتی هدفدار به مقصد مشخص است.
بیشتر بخوانید:
اگر بخواهیم حقیقت اسلام را با حرکات نشان دهیم همان حج است و حج مکانی برای اندیشیدن و عملی برای فهمیدن و درک کردن درباره موضوعات مختلف است، به عبارتی کسانی که میخواهند دین اسلام را بشناسند باید قبل از آن حضرت ابراهیم(ع) را بشناسند و با معنای عمل وی آشنا بشوند.
اسلام دینی است که با ابراهیم آغاز با موسی و عیسی ادامه پیدا میکند و با حضرت محمد(ص) ختم میشود. وقتی میگوییم حج ابراهیمی با ابراهیمی آشنا میشویم که بنیانگذار نهضتی است که میخواهد بشریت را نجات دهد اگر نه شکستن چند بت در بابل که این همه حرف و سر و صدا ندارد که بزرگترین فرستادگان خداوند افتخارشان انتصاب مذهب ابراهیم باشد.
بتشکنی حضرت ابراهیم(ع) همان شکستن تعدد طبقات، تبعیض نژادها، تبعیض ملتها و اصالت نژادها و شجرهها و فاصله طبقاتی است. داستان ابراهیم، داستان یک انسان تنها و تک است که در برابر تاریخ قیام کرده است. در حقیقت ابراهیم(ع) مظهر تحولات اندیشه بشری است، تحول از طبیعت و سنگپرستی تا خداپرستی است.
در این بین حج هم یک تحول است، برای ابراهیمی شدن. دکتر شریعتی حج را در سه اصل خلاصه میکند: اصل اول اتصال است، اتصال یعنی اینکه هر کسی و هر نسلی که به حج میرود، پیوند و اتصال خود را با گذشته، با تاریخ که از ابراهیم آغاز میشود برقرار کند و خود را متصل به ریشهها و منابع عظیم و سرشاری که دشمن درصدد قطع آن است نگه دارد.
اصل دوم، اصل اجتماع است، اجتماع یعنی اینکه افرادی مسئول از متن مردم که آگاهانه به مسئولیت خود راهی دیار پیامبر اکرم(ص) شدهاند، در زمان و مکان مشترک با هم دیدار داشته باشند از اوضاع هم آگاه شوند همدیگر را بشناسند و به تبادل فکر و نظر بپردازند و این است که حج در مکان و زمان خاصی در میان مسلمانان برگزار میشود.
اصل سوم اصل حرکت و مهاجرت است اصولاً ادیان ابراهیمی و دین اسلام دین حرکت و هجرت است این هجرت هم در برون و هم در درون باید اتفاق بیفتد.
در میقات حاجیان احرام میبندنند و لباس را عوض میکنند، لباس صرفاً لباس تن نیست که لباس و حجاب جان را هم باید درید، لباسها که کنده شد یعنی تمام منیتها و امتیازات از وجود انسان کنده شده است.
منیت به معنای تشخص، تبعیض، مرز، تفرقه، نژاد، قوم، طبقه، گروه و درجه که در میقات با بستن احرام از انسان کنده میشود و میقات لحظه خروج از منیت است. با مُحرم شدن و تغییر لباس ظاهری، حجابهای قلب نیز عوض میشود.
بعد از مُحرم شدن قدم به قدم به خانه خدا نزدیک میشوید، در کعبه سکوت اندیشه و عشق بر همه چیز ترجیح دارد و در کعبه، آخر راه نیست آغاز است، در کعبه صاحب خانه خداست و اهل خانه مردم هستند. به همین دلیل حاجی از هر کجا که آمده باشد نماز را کامل میخواند، چراکه او مسافر نیست بلکه به خانه خود رجعت کرده است.
هجر اسماعیل که خانه هاجر بوده در کنار خانه خدا قرار دارد. هاجر که زنی سیاهپوست آفریقایی است همسایه خدا و نزدیکترین قسمت به کعبه، خانه او شده است و این نشان از عظمت وجودی این زن و افتخاری برای تمامی زنان عالم است.
از مناسک حج تمتع یکی هم وقوف در سه سرزمین عرفات، مشعر و مناست در عرفات سخن از شناخت و علم است. در مشعر سخن از شعور و فهم است و در منا سخن از عشق و ایمان است. در عرفات تکلیف نیست تأمل است کار و فریضه خاصی وجود ندارد، جای حکم نیست، اما جای بسی تأمل در وجود آدمی است و وقت ذکر است، ذکر هم یعنی یادآوری و مرور آنچه از یاد آدمی رفته است حاجی باید به خود، گذشته و آیندهاش بیندیشد، به تمام آن چیزهایی که در زندگی تکراری و ملالآور روزانه، فرصت و فراغتی برای اندیشیدن درباره آنها وجود ندارد.
انتهای پیام