کد خبر: 4322730
تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۴۰۴ - ۰۸:۴۶
جرعه‌ای از تفسیر تسنیم/ 25

مؤمنان در مقابل ستم نفوذناپذیرند؛ نه سازشکار و ذلت‌پذیر

عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی ملایر با بیان اینکه طبق تفسیر تسنیم مؤمنان در رویارویی با نظام ستم و کفر نفوذناپذیرند؛ نه سازشکار و ذلت‌پذیر، گفت: اسلام گرچه حکم استواری در برابر کفر و کافران دارد، اما مراعات ادب در همنشینی با هر انسانی حتی با یهودی را سفارش می‌کند.

مؤمنان در رویارویی با نظام ستم و کفر نفوذناپذیرند؛ نه سازشکار و ذلت پذیر.به گزارش ایکنا از همدان، حجت‌الاسلام والمسلمین حسین مقدس، عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی ملایر با استناد به تفسیر تسنیم آیت‌الله‌ جوادی آملی به تبیین آیه 29 و پایانی سوره فتح «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ ۖ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا ۖ سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ ۚ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ ۗ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا» پرداخته است که مشروح آن را در زیر می‌خوانیم:

آیت‌الله جوادی آملی در پایان تفسیر سوره مبارکه فتح به بیان برخی ویژگی‌های پیامبر اسلام(ص) و یاران ایشان اشاره داشته و بیان می‌دارد که خدای سبحان در آیه پایانی سوره «فتح» پیامبر اکرم(ص) و همراهان ایشان را می‌ستاید و به اقتضای ضرورت و برای زدودن هر شبهه‌ای، با تصریح به نام آن کافران، سختگیر و با یکدیگر مهربان‌اند؛ آنان خشم خود را نسبت به بیگانگان به‌کار می‌گیرند تا آن بیگانگان صلابتشان را دریابند.

قرآن کریم می‌فرماید: «محمد(ص) فرستاده خداست؛ او و همراهانش همواره در رکوع و سجودند و نماز را برپا می‌دارند و در زندگی دنیا در پی دستیابی به پاداشی از سوی خدایند و خشنودی او را می‌جویند؛ نشانه خشوعشان که پیامد سجده‌های آن‌هاست، در رخسارشان نمایان است و با سیمای خاشعانه شناخته می‌شوند؛ این‌ها صفتشان در تورات و انجیل است.»

خدای سبحان در تورات و انجیل به آمدن پیامبر اکرم(ص) پس از حضرت عیسی(ع) بشارت داده و احکام اعتقادی اخلاقی، تربیتی و حقوقی دین آن حضرت را بازگو می‌کند و مؤمنان به او را چنین می‌ستاید که آنان همچون گیاهی‌اند که جوانه‌های خود را پیرامون خویش می‌رویاند و به آن‌ها نیرو می‌بخشد، تا ستبر شده و بر ساقه‌های خویش استوار بمانند به‌گونه‌ای که رشد نیکوی آن، کشاورزان را خرسند کرده و به وجد می‌آورد و خدا این‌گونه بر شمار مؤمنان می‌افزاید و آنان را نیرومند می‌کند تا کافران را به‌ دست آنان به خشم آورد.

خدای سبحان تنها به مؤمنان نیکوکار از یاران پیامبر اکرم(ص) که با حسن فعلی و حسن فاعلی همچنان بر ایمان و کارهای نیک خویش پایبندند و کارهای شایسته کردند آمرزش و پاداشی بزرگ وعده داده است، بنابراین مژده یاد شده همه یاران آن حضرت را دربرنمی‌گیرد.

در آیه پیشین خدای سبحان فرمود پیامبر اکرم(ص) را به هدایت و دین حق به رسالت فرستاد و در این آیه برنامه حیاتی آن حضرت و همراهانش را بیان می‌دارد.

قرآن کریم به اقتضای ضرورت و برای زدودن هرگونه شبهه‌ای، گاهی نام مبارک پیامبر اکرم(ص) را به صراحت بازگو می‌کند و می‌فرماید محمد فرستاده خداست، در بخش پایانی این سوره، نام بردن از ایشان ضروری به نظر می‌رسید، اما زمانی که تصریح نام آن حضرت نیازی نیست با عنوان‌های «رسول»، «نبی» و... بازگو می‌شوند زیرا قرائن و شواهدی برای تعیین اقامه شده‌اند.

عظمت و شکوه پیامبر اکرم(ص) در قرآن تبیین شده است، زیرا خدای سبحان، پیامبران پیشین را با نام‌هایشان خطاب و منادا قرار می‌دهد؛ مانند «يا آدم، يا نوح، يا ابرهيم، يا داوود، یا موسی و یا عیسی بن مریم» و گاهی بدون خطاب و ندا بلکه به صرف نام بردن اکتفا می‌کند؛ مانند اسماعیل، یونس و لوط؛ اما پیامبر اکرم(ص) حرمتی ویژه دارد و هرگز خداوند نام مبارک ایشان را با عناوین یا محمد و یا احمد منادا قرار نداده بلکه همیشه از او با تعبیرهای اجلال‌آمیزی مانند «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ» و «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ» یاد می‌کند. خطاب‌های «يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ» و «يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ» نیز به نکته‌های لطیف اشاره دارند. افزون بر آن، خدای سبحان به مؤمنان نیز می‌آموزد که هنگام صدا زدن پیامبر اکرم(ص) ایشان را مانند مردم عادی خطاب نکنند «لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسولِ بَيْنَكُم كَدُعَاءِبَعضِكُم بَعْضًا.» (سوره نور/ آیه 63)

در آیات پنج‌گانه‌ای نام مبارک آن حضرت بازگو شده است «و ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ»؛ «ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِن رِجَالِكُم بِمَا نَزَّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ»؛ «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ»؛ «مُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ» ولی در هیچ یک نام شریف را منادا و مخاطب قرار نداده بلکه به گونه مبتدا، خبر و... بیان شده است.

خدای سبحان ضمن معرفی و ستایش پیامبر اکرم(ص) همراهان ایشان را می‌ستاید که بر کافران سخت‌گیر و با هم مهربانند «وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُم» چنان که به مؤمنان فرمان می‌دهد از خدا و فرستاده‌اش پیشی نگیرند «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ» بلكه دنباله‌رو پیامبر اکرم(ص) باشند، پس هر جا او مهربان است، مهربان و هر جا وی خشمگین است عصبانی باشند و دستورهایش را امتثال و از نواهی او دوری کنند.

پیامبر اکرم(ص) به یقین الگوی خوبی برای مؤمنان بلکه برای بشر است «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» و هنگامی شخص می‌تواند پیرو او باشد که در موارد اعمال رحمت مهربان و موقع اعمال غضب، خشمناک باشد «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَاءُ عَلَى الكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُم» نه اینکه دانش و اندیشه خویش را بر وحی الهی تحمیل و عواطف و خواست‌‌های خود را بر سیره اخلاقی آن حضرت حاکم کند.

پیامبر اکرم(ص) و کسانی که با اویند در برابر کافران سرسخت و میان خودشان مهربان‌اند، پس از جمله «أَشِدَاءُ عَلَى الكُفَّارِ جملهُ رُحَمَاءُ بَيْنَهُم» آمده است، تا کسی نپندارد که سرسختی در برابر کافران سبب شدت در برخورد با مسلمانان نیز می‌شود، پس این دو جمله می‌رسانند که سیره مؤمنان با کافران شدت رفتار و با همدیگر براساس رحمت است؛ یعنی خشم خویش را در مورد کافران که برون‌مرزی‌اند به‌کار می‌گیرند و رحمت و مهربانی خود را درباره مؤمنان که درون‌مرزی‌اند.

خدای سبحان «أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فِى مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ» و «أشد المعاقبين في موضع النكال والنقمة» است و پیامبر اکرم(ص) نیز که در رحمت و غضب مظهر خدای سبحان و تابع اوست، چنین است، پس پیروان آن حضرت نیز در مهر و قهر باید پیرو ایشان باشند؛ همچنین پیامبر اکرم(ص) تابع خداوند است و در حج از مشرکان انزجار را اعلان می‌کند و بیزاری می‌جوید «وَاذْنُ مِنَ اللهِ و رسولِهِ إِلَى النَّاسِ يَومَ الحَجِّ الأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ المُشْرِكِينَ وَ رَسولُهُ» و هرگز با کافران پیمان، ولایی دوستی و مانند آن نمی‌بندد، پس مؤمنان نیز در رویارویی با نظام ستم و کفر نفوذناپذیرند؛ نه سازشکار و ذلت‌پذیر.

البته اسلام گرچه حکم استواری در برابر کفر و کافران دارد، اما مراعات ادب در همنشینی با هر انسانی حتی با یهودی را سفارش می‌کند، کافران و منافقان به امر حاضر و غایب گوش نمی‌دهند، پس در حقیقت، فرمان الهی به مسلمانان است؛ یعنی باید به‌گونه‌ای باشند که همگان در سراسر جهان نسبت به آنان عظمت و جلال را احساس کنند و امت اسلام را مانند کوه نفوذناپذیر یابند؛ نتیجه آنکه کسی حتی فکر نفوذ نخواهد کرد و از روی میز بودن گزینه‌های نظامی سخن نخواهد گفت.

براین اساس، سفارش قرآن کریم به مسلمانان و مسئولان نظام اسلامی این است که باید نفوذناپذیر و محکم باشند «وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً» نه اینکه به دیگران حمله کنند. دعوت به اسلام راه ویژه‌ای دارد، پس جمله «أَشِدَاء عَلَى الكُفَّارِ» هجوم به دیگران را نمی‌رساند، بلکه رهنمود می‌دهد که در صورت حمله احتمالی باید آمادگی داشته باشند. گفتنی است که جمله «و الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَينَهُم» به‌خوبی نشان‌دهنده سهم مردم در کنار رهبر و وظیفه آنان در اجرای دین الهی است و حضور مسئولانه و پرنشاط مردم در نظام جمهوری اسلامی ایران بهترین شاهد بر تحقق احساس مسئولیت مردم است.

پیامبر اکرم(ص) و همراهان او همواره در حال رکوع و سجودند «تراهُم رُكَّعًا سُجَّدًا» و نماز را برپا می دارند فعل ترا هم خبر دوم برای «الَّذِينَ مَعَهُ» است و استمرار را می‌رساند، آنان در زندگی دنیا در پی دستیابی به پاداشی از سوی خدایند و خشنودی او را می‌جویند «يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللهِ ورِضونًا.»

از نشانه‌های پیامبر اکرم(ص) و همراهانش این است که خشوعشان که پیامد سجده‌های آن‌هاست در رخسارشان نمایان است «سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ»؛ پیشانی‌شان در رستاخیز، مانند چراغ می‌درخشد.

پیامبر اکرم(ص) و یاران ایشان مانند گیاهانی‌اند که جوانه‌های خویش را پیرامون خود می‌رویانند و به آن‌ها نیرو می‌بخشند تا ستبر شده و بر ساقه‌های خویش استوار بمانند «كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلَى سُوقِهِ» يعنى آنان نفوذناپذیرند و پایگاه مستقلی دارند کسی که بی‌پایگاه مستقل است، با هر بادی می‌لرزد و نمی‌تواند استوار باشد. این تمثیل اشاره دارد که خدای سبحان هر روز بر شمار و نیروی مؤمنان می‌افزاید، بنابراین در ادامه می‌فرماید تا به دست آنان کافران را به خشم آورد «لِيَغِيظَ بِهِمُ الكُفَّارَ.»

سه دسته از همراهان پیامبر اکرم(ص) از آمرزش و پاداش بزرگ الهی محرومند؛ منافقانی که اصلاً ایمان نداشته و نفاق خود را از دیگران پنهان داشتند «و من أهلِ المَدِينَةِ مَرَدُّوا عَلَى النَّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُم نَحْنُ نَعْلَمُهُم»، همراهانی که در آغاز ایمان آورده؛ آن‌گاه مشرک و کافر شدند «ان الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدبِرِهِم مِن بَعدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الهُدَى»، یارانی که واقعاً ایمان آورده و به کفر و شرک بازنگشتند؛ ولی کار نیک هم نکردند، چنان‌که از آیات «إِنَّ الَّذِينَ يَرمونَ المُحصنت الغفلت المُؤمِنتِ لُعِنُوا فِي الدُّنيا والآخِرَةِ وَلَهُم عَذَابٌ عَظِيمٌ» و «إن جاءكم فَاسِقٌ بِنَيَا فَتَبَيَّنوا» این معنا برداشت می‌شود.

پیامبر اکرم(ص) و همراهان ایشان باید در همه موارد مانند کوه ستبر باشند تا کسی نتواند در آنان نفوذ کند. آنان باید در استدلال، اقامه، برهان و داشتن اسلحه و... نفوذناپذیر باشند؛ امروزه، دشمن تنها از راه جنگ متعارف نظامی نمی‌آید، بلکه از راه نیرنگ و شبهه با اندیشه و انگیزه اثرگذار در فضای مجازی، بلکه فضای حقیقی رخنه می‌کند که از جنگ نظامی بدتر است.

آیت‌الله جوادی آملی در پایان این آیه اشاره می‌کند که با توجه به آیه مورد تفسیر، فهمیده می‌شود که مسلمانان باید همه خشم خود را در مورد بیگانگان مهاجم به‌کار گیرند «أَشِدَّاءُ عَلَی الكُفَّار» و به این وسیله از آشنایان خشم‌زدایی می‌کنند «رُحَمَاءُ بَینَهُم»؛ باید با بدی مبارزه کرد، نه با مسلمان بد؛ با مخالف درگیر شدن هنر نیست بلکه با مخالفت مبارزه کردن و برداشتن بدی هنر است؛ باید اختلاف و تنازع را برداشت؛ نه مخالف و منازع را.

مردان الهی، بدی را با نیکی می‌زدایند و «يدرءونَ بِالحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ» و رفتار بد را با نیکوترین روش دفع می‌کنند «ادفَعَ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ»؛ این آیه روش چگونگی واکنش به ستمگران و مشرکان را به پیامبر اکرم(ص) می‌آموزد؛ غرض آنکه اصل در اخلاق غیر از اصل در معامله مالی است، زیرا در دادوستد مالی هرگز دستور نرسیده که در برابر پول حلال کالای ناقص یا معیوب را بپذیر و با همان کالا معامله کن؛ لیکن اصل در روابط اخلاقی با بهترین روش پاسخ کار بد، گفتار ناروا و روش تلخ را بده؛ نه آنکه بدی را با بدی پاسخ دهی.

آری خوی نیکو با خوی زشت برابر نیست پس باید کوشید با نیکوترین خصلت، بدی را دفع کرد که قرآن می‌فرماید ناگاه آن کسی که میان تو و او دشمنی است گویی دوستی دلسوز می‌شود «و لا تَسْتَوِي الحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادفع بِالَّتِي هِي أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِى بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدُوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ»؛ او برادر و هم دین و هم وطن است؛ مگر نفوذی باشد که شتابان به سوی بیگانگان می‌رود «فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَرَضٌ يُسْرِعُونَ فيهم» که حساب دیگری دارد؛ اما تحمل آشنای مخالف نیکوست.

انتهای پیام
خبرنگار:
فاطمه رحمتی
دبیر:
اکرم یوسفی پارسا
captcha