بیانات روشنگر رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)، بار دیگر مسئله هستهای را به سطحی فراتر از مباحث فنی و تخصصی ارتقا داد؛ سطحی که در آن، فناوری هستهای نه صرفاً یک ابزار، بلکه نماد حاکمیت و استقلال ملی بهشمار میآید.
رهبر انقلاب با تأکید بر لزوم برخورداری ایران از چرخه کامل و افتخارآمیز سوخت هستهای، درواقع «خط قرمز غیرقابل عدول» نظام اسلامی را در این حوزه ترسیم کردند. این موضعگیری، پاسخی قاطع به تلاشهای مستمر نظام سلطه برای عقبنشینی جمهوری اسلامی از مواضع اصولی خود است؛ مواضعی که ریشه در شعار راهبردی «ما میتوانیم» دارد و دستاورد دهها سال مجاهدت علمی جوانان این مرز و بوم است.
موضوع غنیسازی امروز برای ملت ایران، نه یک انتخاب فنی بلکه یک تصمیم راهبردی در راستای صیانت از استقلال کشور است. در جهانی که انرژی بهعنوان سلاح جدید در مناسبات سیاسی بهکار گرفته میشود، تسلط بر چرخه بومی غنیسازی، همان چیزی است که میتواند کشور را از فشارها، تحریمها و بدعهدیهای مکرر قدرتهای غربی در امان نگه دارد.
شفافیت رهبر معظم انقلاب در بیان مواضع، عملاً پشتوانهای حقوقی و سیاسی برای تیم مذاکرهکننده فراهم میکند و ضمن خنثی کردن فضاسازیهای رسانهای و روانی دشمن، طرفهای مقابل را از هرگونه توهم درخصوص عقبنشینی ایران ناامید میکند. در این میان، هرگونه توافق احتمالی در قالب کنسرسیوم نیز تنها زمانی مشروع و مفید خواهد بود که با حفظ زیرساختهای ملی، مدیریت داخلی و استمرار چرخه غنیسازی در خاک ایران همراه باشد.
در یک جمعبندی صریح باید گفت صنعت هستهای ایران امروز نقطه پیوند بین علم، عزت و اقتدار ملی است. هرگونه عقبنشینی از این جایگاه، به معنای خدشه به استقلال کشور و تحمیل وابستگی مجدد به بیگانگان خواهد بود. از اینرو، نگاه تمدنی رهبر انقلاب به فناوری هستهای، نهتنها رو به آینده دارد، بلکه مسیر پیشرفت عزتمندانه ملت ایران را نیز تضمین میکند.
در عین حال باید توجه داشت که صنعت هستهای، پیشران بسیاری از علوم نوین و زیرساختهای فناورانه کشور است. از پزشکی هستهای گرفته تا انرژی پاک، از صنعت تا کشاورزی، همه و همه از رهگذر پیشرفت در فناوری هستهای قابل ارتقا هستند. بنابراین، هرگونه محدودسازی این صنعت، عملاً به معنای انسداد مسیرهای توسعه و پیشرفت ملی در سایر حوزههاست.
از سوی دیگر، تجربه مذاکرات هستهای در دو دهه گذشته نشان داده که اعتماد به وعدههای آمریکا و اروپا، نهتنها سودی برای ایران در پی نداشته بلکه منجر به عقبماندگی در برخی حوزهها نیز شده است. خروج آمریکا از برجام و ناتوانی اروپا در عمل به تعهدات خود، هشداری جدی برای هرگونه خوشباوری مجدد به غرب است. در این چارچوب، فرمایشات رهبر انقلاب نوعی هشدار راهبردی برای مسئولان و سیاستگذاران تلقی میشود.
در بُعد حقوقی نیز، مواضع ایران کاملاً منطبق با مفاد معاهده NPT و اصول حقوق بینالملل است. هیچیک از اسناد بینالمللی، کشورها را از داشتن چرخه بومی غنیسازی منع نکردهاند. درواقع آنچه غربیها مطالبه میکنند، تحمیل محدودیتهای فراتر از NPT و در تضاد با حقوق مشروع ایران است. ایستادگی بر این حقوق، نهتنها دفاع از منافع ملی است، بلکه دفاع از نظم حقوقی جهانی در برابر استانداردهای دوگانه است.
همچنین باید توجه داشت که درگیری غرب با برنامه هستهای ایران، بیش از آنکه نگرانی از کاربرد نظامی آن باشد، ترس از الگوی موفق استقلال علمی در جهان اسلام است. آنان از الگوشدن ایران در جهان در هراساند؛ الگویی که نشان میدهد یک کشور میتواند بدون وابستگی به بلوکهای قدرت جهانی، به پیشرفتهای بزرگ دست یابد.
در نهایت، آنچه امروز در پرونده هستهای شاهدیم، نماد رویارویی دو گفتمان است؛ گفتمان مقاومت مبتنی بر استقلال، عزت و خودباوری در مقابل گفتمان سلطه که خواهان حفظ انحصار علمی و فناوری است. جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر ایمان دینی، توان علمی و اراده ملی خود، بار دیگر بر تقابل این دو گفتمان مهر تأیید زد و ثابت کرد که در مسیر عزت و اقتدار، عقبنشینی جایز نیست.
علی اکبری ساجد
انتهای پیام