در یک جامعه زنده برای ادامه حیات و پیشرفت نیاز به روشن بودن راه و روشن بودن افکار جناحهاست. بدترین وضعیت برای ادامه حیات یک جامعه و سوق دادن آن به سمت شکست، مشخص نبودن راه، جهل، تحیر و مخلوط شدن حق و باطل است و این بزرگترین خطری است که از میان آن مفاسد بسیاری پیش میآید.
بهمنظور بررسی شرایط سیاسی جامعه در زمان وقوع جریان عاشورا و درسهایی که میتوان از رویکرد امام حسین(ع) در آن شرایط گرفت، خبرنگار ایکنا از همدان با حجتالاسلام والمسلمین مصطفی سلیمانیان، مدرس حوزه علمیه همدان گفتوگویی کرده است که مشروح آن را میخوانیم:
در دوران امام حسین(ع) شرایطی که در بین بنیامیه حاکم بود در لایههای مختلف جامعه نفوذ پیدا کرده بود؛ حال اگر این لایهها با هم تناسب نداشته باشند، آن جامعه شکست میخورد، اما جامعهای که هر لایه آن تکمیلکننده لایه قبل باشد و همگی در یک راستا باشند، آن جامعه پیروز خواهد شد.
شرایطی که بنیامیه حدود ۵۰ سال پس از رحلت پیامبر(ص)، در جامعه اسلامی بهوجود آورد افراد یا گرفتار جاهلیت شدند و تشخیص حق از باطل را نمیدانستند و یا اگر تشخیص حق از باطل میدادند، حق و باطلهای مختلفی را بهطور لایه لایه میدیدند که با هم تناسبی نداشت و گرفتار حیرت و تحیر میشدند و نمیتوانستند تصمیم بگیرند.
در زمان امام حسین(ع) که جامعه دچار تحیر شده بود، بهترین کار برای نجات جامعه اسلامی در این شرایط آن بود که وضوح، شفافسازی و روشنگری اتفاق بیفتد که در این روشنگری افراد در ذهن و قلب خود بتوانند تصمیم بگیرند و در مقام عمل بتوانند ورود پیدا کنند وگرنه دشمنی که سابقه شرک و بتپرستی دارد، جامعه را به سمت شرک برمیگرداند.
هدف مهم سیاسی قیام سیدالشهدا(ع) این بود که در ذهن، عمل و مقام عمل این روشنگری را انجام داد و عدم تناسب لایهها را آشکار و جبههها را مشخص کرد.
اینکه برخی میگویند خون سیدالشهدا(ع) دنیا را تا قیامت تقسیم به دو گروه حسینی و یزیدی کرد، سخن بسیار درستی است که یک الگو برای تمام مسلمانان است که بتوانیم در هر واقعهای تشخیص درست داشته باشیم. برخی از دانشمندان که داستان عاشورا را خواندهاند، بیان میکنند الگویی در ذهن ما شکل گرفت که در تمام اتفاقات تشخیص درست داشته باشیم که در کدام گروه تاریخ ایستادهایم، حسینی یا یزیدی.
حضرت سیدالشهدا(ع) با قیام خود یک صحنه عاشورایی بهوجود آورد که تمام تحیر، جاهلیت و عدم تناسبها در آن صحنه از بین برود و بهطور شفاف حق و باطل مشخص شود.
بنیامیه یک خبث باطنی دارد که بسیاری از نخبگان متوجه آن نمیشوند و صرفاً به ظاهر اسلامی آن توجه میکنند. عاشورا خبث باطنی بنیامیه را ظاهر کرد که به کودکان شیرخواره و زنان هم رحم نمیکند و حتی آب را که حق حیاتی هر انسانی است را از یاران امام حسین(ع) دریغ میکنند. در حالی که پیامبر اکرم(ص) به مردم فرمود حق ندارید آب را از کسی دریغ کنید، حتی اگر کافر باشد.
ایشان تمامی شبهههایی که برای جبهه امام حسین(ع) وجود داشت را با اقدام خود حل و فصل کردند، بهطور نمونه اینکه برخی مطرح میکردند که امام حسین(ع) به قصد برپایی حکومت قیام کرده است، اما همه فهمیدند که امام(ع) ۱۸ نفر از نزدیکان خود از قبیله بنیهاشم را برای نجات امت آورد و نه برای قدرتطلبی.
پس از این حادثه نیز همه متوجه شدند امام(ع) در جهت قدرتطلبی قیام نکرده بود و صرفاً این قیام در جهت نجات امت بوده است. بزرگترین هدف سیاسی سیدالشهدا(ع) در جریان عاشورا این بود که بتواند جاهلیت و عدم تناسبها را از بین ببرد و شفافسازی ایجاد کند.
هر چند که حادثه عاشورا بسیار غمبار است، اما قیامهای مختلفی در حدود ۵۰ قیام بزرگ و کوچک از گروههای مختلف پس از قیام عاشورا رخ داد که همگی علیه بنیامیه بود و ریشه فساد بنیامیه را زد و اسلام را تا روز قیامت در کشورهای اسلامی قطعی و ماندگار کرد.
آنچه که امروزه میتوان از جریان عاشورا الگو گرفت این است که اکنون شمر زمانه دشمنی آشکار با مسلمانان داشته که خبث باطنی دارد و در قالب مذاکره به ما نزدیک شده است و در قالب فیلم و رسانه ظاهری برای خود ایجاد کرده تا جایی که با برخی سران کشورهای اسلامی قرارداد امضا میکند، حاکمان اسلامی در صحنه مورد خطای محاسباتی قرار میگیرند و نخبگانی در جهان اسلام مورد حیرت قرار میگیرند و نمیتوانند تشخیص درست دهند که آیا این جنگ، جنگ شیعه و سنی است یا جنگ اسلام و کفر است.
مردمی که گرفتار مسائل اقتصادی میشوند نمیتوانند درست تشخیص دهند که در این مرحله دشمن وارد فاز حمله نظامی میشود و همگان را از تحیر دور میکند و لایههای نامتناسب را کنار میزند.
ایستادگی و مقاومت لبنان و سوریه و غزه و ایران و کشته شدن چندین هزار کودک و زن و مردم بیگناه چهره حقیقی شمر زمان را نشان داد. این جریان چنان روشنگری میکند که در خود ایران برخی افرادی که اختلاف نظرهایی با مسئولان و سران کشور داشتند در این دفاع مقدس به نفع همین مسئولان سخن میگویند؛ و این الگویی است که از مکتب عاشورا گرفته شده است؛ بهطوری که رهبر عزیزمان فرمودند: «تنها راهحل مشکلات مقاومت و ایستادگی است نه مذاکره»؛ میتوان گفت از دستاوردهای این جنگ تحمیلی اتحادی است که در بین گروههای مختلف مردم ایجاد شده است.
انتهای پیام