کد خبر: 4323883
تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۹
شنبه‌ها با شهدا/ 115

سرانجام حق بر باطل پیروز است

شهید فضل‌الله رضایی معبود در وصیت‌نامه خود آورده است: همچون کوه استوار و محکم و پایدار باشید که سرانجام حق بر باطل پیروز است و صاحب ما خواهد آمد و انتقام خون ما را خواهد گرفت و هیچ‌گاه براى کسى که آگاهانه راه خدا را انتخاب کرده است، گریه نکنید.

شهید فضل‌الله رضایی معبودبه گزارش ایکنا از همدان، به نقل از نوید شاهد، شهید «فضل‌الله رضایی معبود» دهم شهریور ۱۳۴۸ در روستای حبشی از توابع شهرستان اسدآباد متولد شد. پدرش شکرالله و مادرش سمرقند نام داشت. دانش‌آموز سوم راهنمایی بود که از سوی بسیج در جبهه حضور یافت و 26 دی ۱۳۶۵ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شده است. در وصیت‌نامه این شهید آمده است:

«بسم الله الرحمن الرحیم 

«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ؛ مپندارید آنان که در راه خدا کشته می‌شوند مردگانند بلکه آن‌ها زنده‌اند و نزد پروردگار خویش روزى مى خورند.» (آل عمران/ آیه 169)

با درود و سلام بر یگانه منجى عالم بشریت مهدى موعود(عج)، سلام بر رهبرم خمینى کبیر، سلام به رهبران راه حق، سلام بر شهیدان.

پروردگارا اکنون که رضاى تو را در این دیدم که به جبهه بروم و از دین تو حمایت کنم و در برابر این ابر شیطان‌ها بجنگم تو هم از این بنده حقیر روسیاه راضى و خشنود باش و این بنده ضعیف و ناتوان را در شمار بندگان خالصت قرار ده. 

این وصیت‌نامه را مى‌نویسم تا نسل‌هاى آینده خیال نکنند براى پست و مقام و کسب شهرت به جبهه رفتم بلکه تنها براى رضاى خداى تعالى و حفظ اسلام و امر ولایت فقیه که این امر مهم را تکلیف اسلام شمردند به جبهه رفتم. 

پدر عزیزم حال که فرزندت را به‌سوى راهى که حسین(ع) سرور شهیدان قدم گذاشت فرستادید و شمایى که مرا بزرگ کردید و چه بسا در رهگذر تاریخ رنج‌ها کشیدید، جواب زحمت‌هایتان را هم حلالم کنید و مبادا پس از شهادت من اشک بریزید که دشمن شاد شود.

مادر عزیزم من خود مى‌دانم که فرزند خوبى براى شما نبودم و جز زحمت و ناراحتى براى بزرگ کردن من نکشیدید تا مرا به اینجا رساندید ولى چه کنم اسلام غریب است اگر ما در کربلا نبودیم که به نداى هل من ناصر حسین(ع) لبیک گوییم اکنون به نداى فرزندش خمینى پاسخ می‌دهیم.

اى مادر اگر به خواست خدا توفیق شهادت پیدا کردم مبادا گریه و زارى کنى و دشمنان و منافقان را شاد کنى بلکه هر وقت خواستى گریه کنى بر مظلومیت و اسیر شدن خاندان امام حسین(ع) گریه کن و در پایان از تمام دوستان و آشنایان تقاضا مى‌کنم که اگر بدى از من دیده‌اند مرا حلال کنند.

برادران عزیزم من رفتم و از شما مى‌خواهم که پس از من راه مرا که همان راه اسلام حقیقى است ادامه دهید و امام را تنها نگذارید؛ و در پایان خواهرانم سخنى چند با شما دارم؛ از شما مى‌خواهم زینب‌وار که در سوگ حسین(ع) دشمن را خوار و زبون کرد شما آنچنان باشید، از شما مى‌خواهم که همچون زینب(س) صبور و شکیبا باشید و مبادا پس از شهادت من تزلزلى در ایمان شما رخ دهد همچون کوه استوار و محکم و پایدار باشید که سرانجام حق بر باطل پیروز است و صاحب ما خواهد آمد و انتقام خون ما را خواهد گرفت و هیچ‌گاه براى کسى که آگاهانه راه خدا را انتخاب کرده است گریه نکنید.

وصیت من به بچه‌هاى محل این است که وصیت‌نامه شهدا را بخوانند.

راهیست راه عشق که هیچش کرانه نیست/ آن جا جز آن که جان بسپارند چاره نیست 

والسلام على من التبع الهدى 

خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى حتى کنار مهدى خمینى را نگهدار.

 آمین یا رب العالمین»

انتهای پیام
دبیر:
اکرم یوسفی پارسا
captcha