به گزارش ایکنا از همدان، به نقل از نوید شاهد همدان، شهید اسدالله صحبتی اول مهر ۱۳۳۸ در شهر لالجین از توابع شهرستان بهار متولد شد. پدرش عزتالله و مادرش هاجر نام داشت. تا دوم متوسطه در رشته مکانیک درس خواند و به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. هشتم اسفند ۱۳۶۱ در جوانرود براثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شده است. در وصیتنامه این شهید آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«أشرَفُ المَوتِ قَتلُ الشَّهادَةِ شریفترین مرگها مرگ شهادت است.» بحارالانوار جلد ۳ رسول اکرم(ص)
چقدر نیکوست که آدمى به لقاء حق تعالى با مرکب شهادت برسد که توام با شناخت و معرفت به تمام مبانى اسلام باشد. برایم طلب آمرزش کنید و به برادران پاسدارم که دستشان را از روى ادب مىبوسم سفارش کنید در هنگام شب بخصوص شبها برایم طلب عفو کنند.
به مادرم بگویید تو را به جان فاطمه گریه نکند، هیچ در مجلس یادبودم نگرید و برایم عکس چاپ نکنید، تمامى سعىتان را بکنید که گمنام بمیرم. همه شما را به پیروى از امام و آمادگى براى قیام حضرت بقیة الله الاعظم(عج) سفارش مىکنم.
به نونهالان انقلاب سفارش مىکنم که دانشگاه الهى را از یاد نبرید یعنى جبهه را. من از مادران غیرتمند مسلمان عاجزانه تقاضا میکنم جوانانشان را به جبهه بفرستند. شما مىدانید که این جوانان برومند دوره دیده در دانشگاه خمینى چقدر عشق مىورزند که در راه الله مبارزه کنند. پس در نتیجه شما اگر جلویشان را بگیرید نمىتوانید جوابگوى اینها باشید.
اما یک پیام حقیرانهاى که دارم به برادران رزمنده اسلام که ازدواج کنند و اگر چنین نکنند به اسلام ضربه زدهاند. ولى تو اى خواهرم که خودت را انقلابى میدانى قدرى به خودت بیندیش و ببین که دارى با چه کسى ازدواج میکنى، با مادیات و یا اینکه میخواهى اسلام عزیز را پیاده کنى؟ اگر چنین است بهانه مگیر که من لیاقت ندارم، لیاقت دارى ولى از مادیات نمىتوانى دست بردارى و اگر چنین است من به عنوان یک فرد حقیر نمىخواهم در تشییع جنازه من شرکت کنى.
در پایان مادرم، پدرم، برادرم گریه مکن پسرتان به حجله عروسى میرود که این حجله آرزویش بود. والسلام علیکم و رحمة الله.
اسدالله صحبتى
بیستم بهمنماه ۱۳۶۱
انتهای پیام