به گزارش ایکنا از همدان، نزدیک اربعین است و عجیب دلم هوای پیادهروی دارد، پیادهرویهایی که به نیت و با شوق زیارت ارباب همراه بود، اینکه یک یا دو هفته قبل از آغاز سفر اربعین روزانه حداقل یکی دوساعت را در شهر با کفش مناسب و قدمهایی تند بروم تا در سه روز پیادهروی نجف تا کربلا کم نیاورم.
امسال اما با همان نیت و با دلی پر از تنگی هرازگاهی در خیابانهای شهر قدم میزنم به یاد سال گذشته که سعی در ایجاد آمادگی جسمی قبل از سفر به کربلا را داشتم.
همیشه اولینها خاطره انگیز هستند، فرقی نمیکند چندین بار تا به حال با کاروان به پابوس ارباب رفته باشی اینکه اولین بار برای پیادهروی اربعین راهی شوی درک دیگری از کربلا و عاشورا را برایت رقم خواهد زد و طعمی دیگری از زیارت به دست خواهی آورد، هرچند در انتهای این سفر به دلیل ازدحام و شلوغی منتهی به روزهای اربعین حتی نتوانی ضریح و بارگاه سیدالشهدا(ع) را ببینی اما درکی از جنس مصائب حضرت زینب(س) پیدا میکنی تا بدانی این راهی که میروی با چه سختیهایی پیموده شده است؛ البته که این سختیها قطرهای از دریای غمها و سختیهای عقیله بنی هاشم نیست.
اربعین درسی بزرگ از مکتب حسین(ع) است، از زمانی که تصمیم به انجام این سفر میگیری درس میآموزی، باید کمترین مایحتاج را برای خودت برداری به حداقلها قناعت کنی و از خیلی چیزها دل ببندی حتی برای سفری چند روزه و کوتاه، کوله بارت را هرچه سبک بار تر ببندی بالهایت قدرت بیشتری برای پرکشیدن به سمت سیدالشهداء(ع) دارد و این دل بریدن از تعلقات در تمام طول سفر ادامه دارد.
از خیل مشتاقان زیارت در مرز که با سختی و زمانی طولانی عبور میکنی کم کم عظمت این راه که در نهایت به حسین(ع) ختم میشود را میبینی یا با چشم سرت یا با چشم دل.
هر که را به نوعی در خدمت به زائران و امام حسین(ع) میبینی. در اینجا میفهمی قدم زدن تو در این مسیر، معمولیترین حرکت در این قافله است و حضور و خدمتگزاری با تمام توان جانی و مالی برخی تو را به تحسین و تعجب وا میدارد که به راستی امام حسینی که تا به حال شناختهام کیست که چنین تمام عالم با تمام ویژگیهای مثبت و منفی که با خود دارند اینطور مخلصانه و مشتاقانه و بدون خستگی پای خدمت به او آمدهاند.
به نجف میرسی و آماده زیارت امام(ع) میشوی، توقف کوتاهی در نجف داری و سعی میکنی هرچه سریعتر از سوی امیرالمومنین(ع) به آیینه تمام نمای ایشان یعنی فرزندش حسین(ع) برسی و این را درمیابی که حسین(ع) همان علی(ع) است و شجره طیبه امامت به راستی واحد است و 12 معصوم همگی یکی هستند که جانشین رسول خدایند.
خنکای صبح نجف در این فصل دلنواز است، مقابل حرم امیرالمومنین(ع) میایستی با سلام و ارادتی از دور به امام سفرت را آغاز میکنی، از کنار وادیالسلام میگذری و کوچه پس کوچههای نجف را سپری میکنی، نوع پذیرایی و انواع پذیرایی اهل نجف جذبت میکند و تو از کوچههای آب و جارو شده میگذری تا به مسیر اصلی یعنی عمود 1 برسی.
بسمالله؛ آغاز راه است، تویی و اربابت، قدمهایت را تنظیم میکنی به نیتهای زیادی؛ از جمله سلامتی رهبر که آرزوی این سفر را دارد، به نیت شهدایی که به عشق اباعبدالله(ع) به خون غلطیدند و حوائج دیگر فردی اما مهمترین حاجت و نیت «فرج» است که پویش زیبای « قدمهایم را نذر ظهورت میکنم» در همان ابتدا به زائران یادآوری میکند که هدف اصلی برای انجام زیارت اربعین چیست و نکند این هدف فراموشت شود.
و بماند که در این مسیر از عمود 1 تا ۱۴۵۲ برای هرکس چه اتفاقاتی افتاده است، چه دیده و چه تصمیمهایی برای زندگیاش گرفته است اما مطمئنا سختیهایی را به جان خریده که این سختیها یادآور کاروان اسرای کربلا و اهل بیت است و با خود میگویی انگار نباید این مسیر با راحتی همراه باشد.
صدای بوق ماشینی مرا به خود میآورد که کجا هستم، یکی از خیابانهای شهرم که با حسرت حضور سال گذشته بیهدف در آن سرگردان شدم و باز افسوس نعمتی که امسال همگی از آن محروم شدهایم. با خود میگویم کاش طعم این آب گوارا را نچشیده بودم که امسال چنین از تشنگی نبود این نعمت رنج ببرم.
و باز هم من میمانم و حسرت حضور در دریای عظیم عاشقان حسین(ع) و آرزوی برداشتن چند قدم از عمودی تا عمودی دیگر که لذت بخشترین شمارش در زندگیام بوده است.
یادداشت از اکرم یوسفی پارسا؛ خبرنگار ایکنا
انتهای پیام