انفاق؛ مبسوط‎ترین موضوع آیات قرآن در جزء سوم
کد خبر: 3964880
تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۰
نکات کلیدی جزء سوم قرآن/

انفاق؛ مبسوط‎ترین موضوع آیات قرآن در جزء سوم

یک قرآن‌پژوه در همدان به تحلیل موضوعات مربوط به جزء سوم پرداخت و گفت: جزء سوم قرآن مبسوط‌ترین آیات در موضوع انفاق است.

انفاق؛ مبسوط ترین موضوع آیات قرآن در جزء سومحجت‌الاسلام صادق صالح، قرآن‌پژوه همدانی در گفت‌وگو با ایکنا از همدان، اظهار کرد: آیه 254 سوره بقره و آیات 261 تا 274 (15 آیه) مبسوط‌ترین بحث در مورد بحث انفاق در قرآن است، یکی از مهمترین آیات قرآنی یعنی آیة‌الکرسی در ابتدای جزء سوم قرار دارد و ارتباط این دو موضوع (انفاق و آیة‌الکرسی ) قابل توجه و دقت است.

وی ادامه داد: در مورد آیه 256 به بعد لا اکراه فی الدین... در مورد اجباری نبودن دین اما دینداری و تدین اجباری بحث می‌شود اینکه ما در انتخاب دین و راه و برنامه زندگی اجباری نداریم اما پس از آنکه یک دین و برنامه را برای زندگیمان انتخاب کردیم دیگر باید به لوازم آن پایبند باشیم و مواظب رعایت قوانین و دستورالعمل‌های آن باشیم در غیر این صورت علاوه بر بی‌احترامی به آن دین و برنامه، موجب ضرر رساندن به آن دین و پیروان آن خواهیم شد، به‌عنوان مثال اولیاء و دانش‌آموزان برای انتخاب مدرسه‌شان اجباری ندارند و کاملا اختیار دارند اما زمانی که یک مدرسه را انتخاب کردند حتما باید به دستورات و برنامه‌های آن مدرسه عمل کنند و نمی‌توانند به برنامه مدرسه دیگر عمل کنند، راه درست و راه نادرست از هم مشخص شده‌اند.

این قرآن‌پژوه با اشاره اینکه برای تمام بشریت دو برنامه اصلی و کلی برای زندگی وجود دارد، توضیح داد: یک برنامه‌ای که موجب رشد و تعالی انسان و پیشرفت همه جانبه او می‌شود و دیگر برنامه‌ای که موجب سقوط، بدبختی و عدم پیشرفت همه جانبه او می‌شود.

صالح اضافه کرد: شاخصه کلی برنامه و راه درست عبارت است از دوری کردن از آنچه در تعارض با خداست (کفر به طاغوت)، باور داشتن خدا (ایمان به خدا)، این برنامه و راه، تکیه‌گاه مطمئن و بدون تزلزلی است که رونده (راهرو) و عمل‌کننده به خود را از هرگونه لغزش، ترس و اضطرابی نگاه می‌دارد و ثابت قدم، استوار و با آرامش خاطر او را سیر می‌دهد (فقد استمسک بالعروة الوثقی لا انفصام لها).

این قرآن‌پژوه همدانی گفت: کسانی که راه رشد و برنامه درست را انتخاب می‌کنند سرپرست و راهنمایشان خالق و خدایشان است که مدام آنها را در مسیر زندگی از تاریکی‌های اعتقادی و اخلاقی به طرف نور معرفت و پاکی بیرون می‌کشد، ولی کسانی که راهِ مقابل و خلاف رشد را انتخاب می‌کنند یعنی راهی که اعتقاد به خدا محور آن نیست، راهی که عمل به دستورات خالقشان سرلوحه کارشان نیست و از این جهت به آن راه خطا و برنامه باطل می‌گویند، سرپرستشان طاغوت‌هایی هستند که آنها را از روشنایی خداجویی به‌سوی تاریکی‌های بی‌خدایی می‌کشانند.

صالح تصریح کرد: در ادامه این آیات سه مثال و نمونه را برای رهروان هر دو راه بیان می‌دارد، آیه 258 در مورد نمرود پادشاه و حضرت ابراهیم، که نمرود در اثر قدرتی که خالق او و خدای متعال به او داده با فرستاده خالقش یعنی حضرت ابراهیم مجادله و چون و چرا می‌کرد و می‌گفت من خدا هستم. وقتی حضرت ابراهیم برایش استدلال آورد که خدا کسی است که زنده می‌کند و می‌میراند نمرود درجواب دستور داد دو زندانی را آوردند و یکی از آنها را آزاد کرد و دستور کشتن دیگری را داد تا ثابت کند خدایی است که زنده می‌کند و می‌میراند.

وی ادامه داد: اما در ادامه حضرت ابراهیم استدلالی آورد که نمرود نتوانست جوابی بدهد و باید می‌پذیرفت یعنی عکس‌العمل حق (راه رشد و برنامه درست) این بود که ایمان بیاورد به خدای متعال اما نیاورد، حضرت ابراهیم در ادامه گفت اگر تو خدایی همانگونه که خدای متعال خورشید را از مشرق بیرون می آورد، تو آن را از مغرب در بیاور، اینجا بود که نمرود مبهوت ماند.

صالح ادامه داد: آیه 259 در مورد جریان عزیر پیامبر یا یکی از اولیاء است که از کنار شهر ویرانه‌ای عبور می‌کرد به ذهنش خطور کرد که خدای متعال مردم مُرده این شهر را چگونه در قیامت زنده می‌کند؟ به همین خاطر خدای متعال جانش را به مدت صد سال گرفت و سپس زنده‌اش کرد و از او پرسید چه مدتی است که در اینجا درنگ کرده‌ای؟ گفت یک روز یا کمتر از یک روز، جواب آمد که یکصد سال است که مرده بودی، وقتی خدای متعال او را به خوراکی و الاغش متوجه کرد در حالی که الاغش پوسیده و متلاشی شده بود ولی خوراکی‌ها فاسد نشده بودند و سپس زنده شدن الاغش را نشانش داد اعتراف کرد که دانستم که خدا از عهده هر کاری و زنده کردن این مردم نیز بر می‌آید، لذا این نمونه‌هایی برای انتخاب یکی از دو راه رشد و غی (حق و باطل) در قرآن کریم است.

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha