به گزارش ایکنا از همدان، به نقل از روابط عمومی شهر کتاب، محمدصالح زارعپور، پژوهشگر پسا دکتری در دانشکده فلسفه دانشگاه بیرمنگام، در هشتمین نشست از مجموعه درسگفتارهای بوعلی سینا، اظهار کرد: فلسفه ریاضیات ابن سینا در قیاس با سایر کارهایی که ابن سینا انجام داده بیشتر مغفول مانده و کمتر درباره آن کار شده است چراکه علاوه بر اینکه افراد زیادی به این مساله شکاک هستند که ابن سینا فلسفه ریاضیات داشته، بین ریاضیات و فلسفه ریاضیات هم خلطی صورت گرفته است. در آثار بسیاری از کسانی که در حوزه تاریخ فلسفه اسلامی کار میکنند مرز روشنی بین ریاضیات و فلسفه ریاضیات وجود ندارد و وقتی درباره فلسفه ریاضیات ابن سینا سخن میگویند در واقع درباره کارهای ریاضیاتی ابن سینا صحبت کنند.
وی افزود: همه ما کم و بیش به دلیل تجربههایی که داریم به مساله مرگ و وجود خدا و مسائل شناخته شده در فلسفه دین، فکر کردهایم اما لزوما سراغ مساله ریاضی نرفتهایم و با آنها درگیر نبودهایم.
زارعپور با اشاره به تمایز ریاضیات با فلسفه ریاضیات توضیح داد: معمولا برای بسیاری از افراد تمایز این دو مشخص نیست، برای دریافت تفاوت این دو در نظر بگیرید در علم ریاضیات به این پرداخته میشود که مثلا اعداد و اشکال هندسی چه ویژگیهایی دارند اما در ریاضیات هرگز به این نکته اشاره نمیشود که وقتی درباره عدد صحبت میکنیم دقیقا درباره چه چیزی صحبت میکنیم و کدام قوای معرفتی ما باعث شده است که مفهوم عددی یا شکلی را به دست آوریم.
وی افزود: معمولا مفهوم سردی و گرمی را با لمس به دست میآوریم و مفهوم میز و صندلی را با دیدن و مفاهیم دیگر را از طریق تجربیات حسی اما مفهوم عدد 2 را چگونه به دست میآوریم؟ عدد 2، چیزی شبیه میز و صندلی و درخت نیست و مفهومی مثل عدالت و زیبایی ندارد، این دسته پرسشها در ریاضیات مطرح نمیشود و محاسبهای ندارد، در ریاضیات حکمهای ریاضی اثبات یا نقض میشوند و درباره ویژگی اعداد و اشکال هندسی و اشیاء ریاضیاتی صحبت میشود اما هرگز درباره اینکه شئ ریاضی و طبیعت و ساختار متافیزیکی آن چیست صحبت نمیشود. به این سوالات در حوزه فلسفه ریاضیات پرداخته میشود.
زارعپور با بیان اینکه سوالهای فلسفه ریاضی را به دو دسته کلی میتوان تقسیمبندی کرد، توضیح داد: دسته اول مربوط به هستیشناسی ریاضیات است، سوالاتی که میپرسند طبیعت و هستیشناسی اشیا ریاضی چیست و اعداد و اشکال هندسی در کجا قرار دارند و چه نسبتی دارند با سایر اشیائی که میشناسیم، اما دسته دیگر به سوالات معرفتشناسانه معروف هستند سوالاتی که میگویند چگونه مفاهیم ریاضیاتی را میتوانیم بهدست بیاوریم و به اشیاء ریاضی و روابط بین آنها علم پیدا کنیم، وقتی مفهوم عدد 2 را میفهمیم واضح است که از طریق حواس پنجگانه ما اتفاق نمیافتد زیرا عدد دو چیزی شبیه میز نیست که ما آن را ببینیم و یا زبری و نرمی که بتوانیم آن را لمس کنیم و یا بوی گل یاس نیست که با استشمام مفهوم آن را به دست آوریم.
این پژوهشگر فلسفه گفت: پاسخ این است که ابن سینا هیچ اثر مستقلی درباره این سوالات نداشته است و هیچ اثری نداشته که به طور مجزا در یک کتاب و رساله فقط درباره این سوالات صحبت کرده باشد
وی ادامه داد: در فلسفه ریاضی آنچنان که ما در دوران معاصر میشناسیم ارسطو را یک فیلسوف ریاضی نیز میشناسند زیرا درباره این سوالات در خلال آثارش و در کنار موضوعات دیگر صحبت کرده است، اگر این جوازی باشد برای اینکه ارسطو را فیلسوف ریاضی بدانیم به همین معنا ابن سینا را نیز میتوانیم یک فیلسوف ریاضی مهم بدانیم زیرا ابن سینا اگر چه اثر مستقلی درباره سوالات فلسفی مربوط به ریاضیات نداشته اما در خلال آثارش بسیار زیاد به سوالات فلسفی مرتبط با ریاضیات و هستیشناسانه درباره اشیا ریاضی و معرفتشناسانه درباره احکام ریاضی پرداخته و آنها را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داده است.
صالح یادآور شد: در کتاب برهان شفای ابنسینا سراسر مثالهایی از ریاضیات و هندسه طرح شده است و در آن مساله حساب و هندسه بررسی نشده بلکه مسایل فلسفی آمده مانند اینکه مفهوم برهان در هندسه چیست یا مفهوم اصل موضوعه و متعارفی چیست؟ و در لابهلای آثار ابن سینا در حوزه متافیزیک و الهیات و طبیعیات مثالهایی را میبینید که ابن سینا با مسالهای درگیر شده است که ما آن را امروزه به عنوان فلسفه ریاضی میشناسیم.
وی بیان کرد: به این معنا ابن سینا یک فیلسوف ریاضی بوده است و زمانی که عمق دیدگاههای ابن سینا درباره سوالات هستیشناسانه و معرفتشناسانه را در حوزه فلسفه ریاضیاتی در نظر بگیرید و کنار هم قرار دهید به این نتیجه میرسید که ابن سینا نه تنها یک فیلسوف ریاضیات بوده است چه بسا بتوانیم از آثار و دیدگاهش برای پیش بردن بحثهای فلسفی در ریاضیات معاصر استفاده کنیم.
انتهای پیام