موسی اعظمی، رئیس بنیاد نخبگان استان همدا در گفتوگو با ایکنا از همدان با بیان اینکه تعیین سرنوشت توسط خود مردم از قدیمالایام بوده و شکل آن به مرور زمان تغییر کرده است، گفت: با پیچیدهتر شدن جوامع و توسعه ابعاد مختلف زندگی، ماهیت اداره امور تغییر کرده و شکل سنتی آن به نظام مردمسالاری نوین با عنوان دموکراسی یا حاکمیت مردم بر خود بهعنوان یک اصل پذیرفتهشده جهانی است.
ایراداتی نیز به این مدل وارد است، اما باید اذعان کرد انتخابات به هر شکل یک ضرورت و نماد حاکمیت مردم و نقطه درخشان در نظام سیاسی است، میزان مشارکت میزان رضایت مردم را نشان میدهد و در اعتبار بینالمللی کشورها تعیینکننده است. انتخابات زمینه مطالبهگری مردم از مسئولان است و از نظر رهبر معظم انقلاب نقطه اتصال دولت و حاکمیت است.
در کشور ما به غلط جا افتاده که میزان مشارکت مردم نشاندهنده رضایت از نظام و اسلام است، در صورتی که اسلام و نظام جای خود را دارد، اگر نماینده، مدیر و رئیسجمهور و... ضعف عملکردی دارد بهویژه در مواردی که انتخابی است نباید به پای دین و نظام گذاشته شود، در کشورهایی که حزبی هستند در صورت نارضایتی از یک حزب، حزب دیگری را انتخاب کرده و روی کار میآورند، اما کل ساختار سیاسی و حکمرانی آن کشور زیر سؤال نمیرود. در مورد کشور ما نظام اسلامی و مدیریت، از هم تفکیک نشده است، این تفاوت کشور ما با سایر کشورها در عرصه انتخابات است که دو عامل درونی و بیرونی دارد.
سرمایههای یک جامعه مؤلفههایی دارد از جمله سرمایه اقتصادی، اجتماعی، طبیعی، مالی و انسانی، در گذشته سرمایه اقتصادی در اولویت قرار داشت اما امروز در اکثر جوامع به این نتیجه رسیدهاند که سرمایه اجتماعی حرف اول را میزند، امنیت، اعتماد، روابط، مشارکت، پاسخگویی و شفافیت زیر مجموعه روابط اجتماعی است. این سرمایه اجتماعی میتواند ناشی از دین و هویت ملی باشد و این با هویت سیاسی متفاوت است.
«فوکویاما» از صاحبنظران در سرمایه اجتماعی در مورد کشور ما در مقابل رژیم صهیونیستی که صحبت میکند میگوید، در مقابله با ایران سرمایه اقتصادی و نظامی جوابگو نیست بلکه سرمایه اجتماعی را باید مورد هدف قرار دهید، چراکه ایرانیها انتظار فرج و اعتقاد به شهادت را دارند. لذا، آنها هویت و وحدت را مورد هدف قرار میدهند. وقتی رضایت از جمهوری اسلامی را به دین ربط میدهند به دنبال از بین بردن این سرمایه اجتماعی است. عملکرد یک مدیر را نباید به اسلام ربط داد که این یک عامل بیرونی محسوب میشود.
عامل درونی مؤثر در مشارکت انتخابات میتوان به این مورد اشاره کرد که فرد برای رسیدن به هدف خود از ابزار دین استفاده کرده است و همچنین مرامنامه حزبی و چارچوب سیاسی که ثابت باشد ندارند، خلأ احزاب یکی از مشکلات بهوجود آوردنده این عامل است، همانطور که احزاب قوی نداریم، افرادی در کشور هستند که زمانی عضو یک حزب سیاسی بوده و امروز در حزب مقابل آن قرار دارند، متأسفانه منافع شخصی اولویت برخی از افراد در حزبهاست که این یکی از آفتهای موجود در کشور است.
عوامل مختلفی میتواند تقویتکننده و یا تضعیفکننده مشارکت باشد. این موارد هم بخش سختافزاری و هم نرمافزاری دارد، احزاب، رسانهها کیفیت انتخابات و چگونگی برگزاری آن، رفتارهای انتخاباتی افراد در گذشته شهروندان و رأیدهندگان، احزاب و کاندیداها، عملکرد دستگاهها و منتخبان باعث میزان مشارکت میشود. هر چقدر نارضایتی باشد این مشارکت کمتر است، بهطور مثال نمایندهای که عملکردش منجر به فساد شود در میزان مشارکت تأثیر دارد. امیدواری، درک اهمیت مشارکت مردم، شبکههای اجتماعی، جایگاه هویت ملی و مذهبی نیز از عوامل مهم در افزایش مشارکت است.
در انتخابات نقش افراد، خواص و عوام و نخبگان مهم و تعیینکننده است، برخی از افراد جایگاه و اثرگذاری بیشتری دارند و در اصل پیشرو هستند، نخبگان گروهی که الگو و اثرگذار برای جامعه هستند، نقش بیبدیلی دارند.
پنج یا شش گروه نخبگان در جامعه داریم؛ نخبگان مدیر که رفتار و عملکرد آنها بر میزان مشارکت اثر دارد، نخبگان ثروت که میتوانند افراد را اجیر کرده و به دنبال خود بکشانند؛ نخبگان علمی، و نخبگان شخصیتی که هر دو از بعد علمی و شخصیتی در بین مردم مقبولیت دارند، و گروه آخر نخبگان سمبلیک هستند که با کمال تأسف در بین این پنج گروه پژواک صدای نخبگان علمی ضعیفترین صداست، حتی نخبگان ثروت از نخبگان علمی اثرگذارتر هستند، البته این مسئله در همه کشورها یکسان نیست، اما در اغلب کشورها بهدلیل هدایت رسانه و جهتدهی آنها نخبگان سمبلیک پیشرو هستند.
این مسئله از میزان دنبالکنندگان چهرههای علمی و سنبلیک در فضای مجازی نمایان است. لازم است جایگاه نخبگان علمی که متشکل از هر محل علمی (آموزش و پرورش، دانشگاه و مراکز علمی) هست به جامعه بازگردد. کسی منکر جایگاه علم در توسعه یک کشور نیست، چراکه حرف اول را میزند. باید تلاش شود نقش نخبگان و به تبع آن دانشگاهها و محیط های علمی به جایگاه اصلی خود بازگردد. اگر مدیریت کشور به نخبگان و عالمان بها دهد و صدای آنها را بشنود میتواند در پیشرفت کشور کمک کند. حمایت از نخبگان و استفاده از ظرفیت آنها باید در عمل اهمیت داده شود و در اولویت قرار بگیرند. شبکه اجتماعی و فضای مجازی نیز بر مسئله مشارکت تأثیرگذار است، زمینه حضور این نخبگان را در این فضا ایجاد کنیم تا بهصورت ویژه افکار عمومی را هدایت کنند.
زمینه اثرگذاری نخبگان آنطور که باید در جامعه وجود ندارد، احزاب کمیسیون و نشستهای مختلفی در درون خود دارند، اما نخبگان علمی چون حزبی ندارند زمینه فعالیت آنها ایجاد نشده و این موجب اثرگذاری کمتر آنها شده، نخبگان اگر احساس کنند زمینه اثرگذاری دارند ورود میکنند، عامل سوم و مهم در عدم حضور نخبگان، پول و هزینههای انتخاباتی است.
یکی از دلایل عدم مشارکت برخی از مردم در انتخابات این است که متأسفانه افرادی که انتخاب میشوند که کارآمد نیستند و این موجب بدبینی شده و این بدبینی به نظام بسط داده میشود. این چهار عامل اگر رفع شود انتظار میرود نخبگان حضور بهتری در عرصه انتخابات داشته باشند.
دانشگاهها و مدارس در آستانه انتخابات باید فعالتر از این باشند و هیجان انتخاباتی در دانشگاهها شکل بگیرد. رسانه، دانشگاهها و مساجد میتواند خلأ اثرگذاری و یا ناکارآمدی احزاب را پوشش میدهد، اگر میخواهیم اثرگذاری بیشتری داشته باشیم این سه مورد بسیار عناصر مهمی هستند.
همانطور که میگوییم ثروت خوب و پیشبرنده است و نقطه مقابل آن فقر بازدارنده است، در مورد انتخابات هم نقاط مقابل عوامل پیشبرنده، بازدارنده است. عملکرد دستگاه در گذشته عملکرد نماینده مجلس، رفتار و... همه موارد تعیینکننده است. بسترهای انتخاباتی و زیرساختهای آن، احزاب، رسانه، کیفیت برگزاری سالم، اعتماد مردم، انگیزانندهها همه در پیشبرد انتخابات مؤثر هستند.
برای هر کاری دو نوع انگیزه وجود دارد انگیزه درونی و بیرونی؛ مردم درک کنند انتخابات مال خود آنها، آینده و سرنوشت خود و کشورشان است، اگر شرکت نکنند انسجام کشور، تعارضات جامعه، سلامت، اعتماد، آرامش روانی و امنیت کاهش پیدا میکند، این خود انگیزهای درونی برای شرکت در انتخابات است.
عوامل بیرونی هم مشوقهایی است که افراد را برای شرکت در انتخابات برانگیخته کند، دولت میتواند این فضا را ایجاد کند البته منظور بنده از این مشوق انگیزاننده مادی نیست. طبقه نخبگان اگر کنار بکشند تنور انتخابات داغ نمیشود، نقش شبکههای اجتماعی بسیار موثر است اگر میدان در دست کسانی باشد که علیه انتخابات و مشارکت باشند بازدارنده است.
انتخاب اصلح در هر پستی ملاکهای مختلفی دارد، کسی اصلح است که منافع عمومی را به منافع شخصی ترجیح دهد، این مسئله ریشه بسیاری از مشکلات ماست. در این صورت فرد به هر راهی (رانت و فساد) دست میزند که آرای مردم را کسب کند، این فرد از صالح بودن دور شده است.
تعهد به جامعه، دین، پیشرفت کشور، داشتن تخصص از ملاکهای انتخاب فرد اصلح است. همچنین مردم سوابق مدیریت فرد را بررسی کنند این موارد میتواند در گزینش فرد اصلح مورد توجه قرار بگیرد.
برای داشتم یک مجلس قوی اصل انتخاب کنندگان هستند که آگاهانه انتخاب کنند و از این انتخاب به راحتی و سطحی گذر نکنند، اگر دلسردی وجود داشته باشد به خود مردم و انتخاب آنها باز میگردد، انتخاب نباید هیجانی باشد بلکه باید فرد را در بین سایر کاندیداها سنجید و انتخاب کرد. مشارکت پشتوانه مشروعیت میدهد و انتخاب اصلح موجب شکلگیری یک مجلس قدرتمند میشود.
اکرم یوسفی پارسا
انتهای پیام