شرح و تفسیر حکمتهای اول تا دهم نهجالبلاغه در شمارههای قبل مطرح شد، تفسیر حکمتهای یازدهم تا پانزدهم نهجالبلاغه را براساس سخنانی که محمدرضا فریدونی، مدیر کانون دعاپژوهی صادقین و عضو هيئت علمی گروه الهیات دانشگاه بوعلی سینا همدان بیان کرده است را در زیر میخوانیم:
حضرت امیرمؤمنان(ع) در حکمت یازدهم نهجالبلاغه میفرماید: «إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ» در این حکمت حضرت(ع) وظیفه اخلاقی کسی را بیان میکند که بر دشمن خود سلطه یافته است و میفرماید اگر بر دشمن خود سلطه یافتی عفو و بخشش او را بهعنوان شکرگزاری از خدا که به تو این قدرت را داده که بر دشمن خود تسلط پیدا کنی قرار ده.
همانگونه که پیامبر(ص) در فتح مکه با ابوسفیان برخورد کرد، وقتی فتح مکه رقم خود ایشان فرمود: «اذهبوا فأنتم الطلقاء، بروید که شما آزاد هستید» برخلاف بسیاری از حاکمان و پادشاهان که وقتی بر دشمن خود تسلط مییابند با قتل و غارت و خونریزی پیش میروند. در جنگ صفین نیز امام علی(ع) وقتی به آب دسترسی پیدا کردند آب را بر روی سپاه دشمن نبستند.
البته در عفو دشمن نباید دچار سادهانگاری شویم، دشمن را مورد عفو قرار میدهیم در صورتی که تشخیص دهیم با عفو ما جسورتر نمیشود، یا حیله و نیرنگی بهکار نمیگیرد و یا بعدها به ما ضربهای نمیزند.
بیشتر بخوانید:
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: در مقابل چهار برخورد دیگران چهار رفتار از خود نشان بده، هر کسی به تو ظلم کرد از او بگذر، هر کس با تو قطع رابطه کرده تو از آن بگذر و تو با او ارتباط برقرار کن، همانطور که در حدیثی از امیرالمؤمنین(ع) داریم «با کراهت دور هم جمع شدن بهتر از این است که از هم ببرید» و هر کس به تو بدی کرد به او خوبی کن و اگر کسی تو را از چیزی محروم کرد تو محروم نکن. البته همه این چهار رفتار بدون سادهانگاری باید باشد. جامعه را عفو و گذشت برپا نگه میدارد نه انتقام.
حضرت علی(ع) در حکمت دوازدهم نیز میفرماید: «أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اکْتِسَابِ الاْخْوَانِ، وَأَعْجَزُ مِنْهُ، مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ؛ ناتوانترین مردم کسی است که در دوستیابی ناتوان است و از او ناتوانتر کسی است که دوستان خود را از دست بدهد.»
«أَعْجَز» به معنای ناتوانی، «ضَیَّعَ» به معنای هلاک کردن و «ظَفِرَ» به معنای دستیافتن است، نکته این حکمت این است که انسان باید بتواند دل دیگران را برای خدا به دست بیاورد.
البته این مسئله هم نیز با حساب و کتاب است و دوستی با هر کسی مدنظر نیست، چراکه همنشین نیز بسیار اثرگذار است و با هرکسی نمیتوان همنشین شد. نگه داشتن دوستان نیاز به مدارا کردن دارد، چراکه انسان نیاز به انس با دوستان دارد.
در این رابطه حدیثی از امام صادق(ع) داریم که میفرماید: «در اهمیت دوست همین بس که دوزخیان در قیامت این آیات را میخوانند: «فَمَا لَنَا مِنْ شَافِعِينَ * وَلَا صَدِيقٍ حَمِيم؛ در نتیجه برای ما نه شفیعانی است، و نه یک دوست نزدیک و صمیمی» (شعراء/ آیات 100 و 101) این آیات نشان از اهمیت دوست و رفیق است. رفاقتها در قیامت به درد میخورد، با کسانی دوست شویم که دنیا را در دید ما کوچک کند.
امیرالمؤمنین(ع) در حکمت سیزدهم میفرمایند: «إِذَا وَصَلَتْ إِلَيْكُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ، فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّكْرِ؛ چون نشانههاى نعمت پروردگار آشكار شد، با ناسپاسى نعمتها را از خود دور نسازيد.»؛ «وَصَلَ» به معنای رسیدن، «اطراف النِّعَمِ» به معنای آغاز نعمت است.
اگر مشخص شد نعمتی قرار است به ما برسد، بهطور مثال قرار است خانهدار یا بچهدار شویم، این نعمتها را با ناسپاسی کم از خود نگیریم، برخی از افراد خیلی شاکی و ناشکر هستند، این ناشکری موجب میشود از مسیر دین خارج شویم.
حضرت در حکمت چهاردهم میفرمایند: «مَنْ ضَيَّعَهُ الْأَقْرَبُ، أُتِيحَ لَهُ الْأَبْعَدُ» کسی که نزدیکانش او را واگذارند بیگانگان او را پذیرا میشوند. «ضَيَّعَ» هلاک کردن «اَقْرَب» به معنای نزدیک و فامیل «أُتِيحَ» اجازه داده شده است، اگر نزدیکان کسی او را محل نگذارند و از او دور شوند و فاصل بگیرند، در صورتی که آن فرد با خدا باشد کسانی که از او دور و غریبه هستند به او محبت میکنند، اگر خیری از اقوامش به او نرسد دیگران به او خوبی میکنند. بهطور نمونه اگر قدر نزدیکان و فامیل خود را ندانیم دیگران او را از ما میگیرند؛ اگر پدر و مادری از فرزند خود دست بکشند غریبهها او را از آنها میگیرند و به عبارتی میدزدند.
در حکمت 15 نهجالبلاغه حضرت علی(ع) میفرماید: «مَا كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَبُ» هر که فریب خورده را نمیتوان سرزنش کرد، چراکه ظرفیت و امکانات و فضای تربیتی و... هر فرد به یک شکل است و همه شبیه هم نیستند.
خبرنگار: اکرم یوسفی پارسا
انتهای پیام