رهبر معظم انقلاب در دیدار نوروزی با اقشار مختلف مردم فرمودند «امسال فعالان فرهنگی به مطالعه و آموزش نهجالبلاغه توجه ویژهای داشته باشند.» از اینرو، ایکنای همدان درصدد است بهصورت هفتگی شرح و تفسیر برخی از حکمتها، نامهها و خطبهها را دنبال کند؛ محمدرضا فریدونی، مدیر کانون دعاپژوهی صادقین و عضو هيئت علمی گروه الهیات دانشگاه بوعلی سینا همدان در ادامه شرح و تفسیر حکمتهای نهجالبلاغه در این نوشتار به تفسیر حکمت 32 تا 40 این کتاب پرداخته است که با هم میخوانیم:
امام علی(ع) در حکمت ۳۲ میفرمایند «فَاعِلُ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنْهُ، وَ فَاعِلُ الشَّرِّ شَرٌّ مِنْهُ. نیکوکار از کار نیک بهتر است و بدکار از کار بد، بدتر است.» این حکمت سوالی ایجاد میکند که فردی که کار خوب انجام میدهد بالاتراست یا کار خوب؟ کسی که کار بد انجام میدهد پستتر است یا خود کار بد؟
هرجا شاهد خوبیها هستیم همه ریزش کمالات حق است و صفات بد و رذایل اخلاقی از ناحیه شیطان است. مثل درختی که اگر ریشه آن خوب باشد ثمر و میوه خوب میدهد، صفات خوب نیز از ناحیه حق نشأت میگیرد.
صفات، کمالات حق هستند و کننده کار بر آن برتری دارد، صفات خوب در دنیا به وفور وجود دارد اما اگر کسی به سمت آن نرود و انجام ندهد و ظهور و بروز پیدا نکند ارزشی ندارد.
«فَاعِلُ الْخَيْرِ» یعنی کسی که در درونش خیری نشسته است و از او خیرهای دیگر هم نشأت میگیرد. معنای شر فارسی با شر عربی تفاوت دارد، شر در عربی امری است که در آن درد و رنج و ضرر باشد.
حضرت امیر(ع) در حکمت ۳۳ میفرماید «کُنْ سَمْحاً وَ لا تَکُنْ مُبَذِّراً، وَ کُنْ مُقَدِّراً وَ لاتَکُنْ مُقَتِّراً در انفاق کردن بینابین باش (جوانمرد باش) و نه اسراف کنید و نه خساست کنید و آدم سختگیر به خودتان و خانواده نباشید.»
علت داشتن این صفت(خساست) بدبینی به خدا و خوشبین نبودن به اوست، بنده وقتی که به خداوند خوشبین باشد میتواند به راحتی انفاق کند.
بیشتر بخوانید:
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند در زندگی به گونهای رفتار کنید که نه انقدر اسراف کنید که زندگی و سرمایه خود را از دست بدهید و نه آنگونه که قطرهای از دست شما نچکد، خداوند با فرد خسیس همانند خودش رفتار میکند.
در حدیثی از امام صادق(ع) داریم «خداوند جوان بخشنده آلوده به گناه را از پیرمرد عابد خسیس بیشتر دوست دارد» چراکه در وجود آن جوان صفتی از خدا که سخاوت است وجود دارد، اما عبادت از صفات خدا نیست، سعی کنیم از صفات خدا در وجود خود چیزی داشته باشیم.
امیرالمومنین(ع) در حکمت 34 میفرماید «َشْرَفُ الْغِنَى تَرْکُ الْمُنَى برترین بینیازی ترک آرزوهاست»، همه ما نسبت به آینده باید هدفی داشته باشیم، بدون آرزو نمیتوان زندگی کرد همانطور که در دعا میخوانیم «يا غايَةَ آمالِ العارِفينَ» اما آرزو به دو نوع خوب و بد تقسیم میشود؛ آرزوی بد آرزویی است که با شرع مقدس اسلام و عقل سازگار نباشد، حرام باشد و باعث از بین رفتن یاد خدا میشود.
آرزوی خوب هم آرزویی هست که بر خلاف شرع مقدس نباشد و عقلانی باشد، مسیر ما ناگزیر به سمت مرگ و انتقال به ملکوت است اگر آرزویی باعث میشود این مسئله را فراموش کنیم آرزویی بد است. در کل انسان خوب است آرزو داشته باشد چراکه آرزو باعث میشود دستش به سمت خدا دراز باشد و از او درخواست کند.
امام(ع) در حکمت ۳۵ فرمودند «مَنْ أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا يَکْرَهُونَ، قَالُوا فِيهِ بِمَا لا يَعْلَمُونَ. کسى که در نسبت دادن کارهاى بد به مردم شتاب کند، مردم (نيز) نسبتهاى ناروايى به او مىدهند.»
این سوال پیش میآید که آیا این حکمت در موضوع امر به معروف صدق میکند؟ این حکمت امام به این معنا نیست که امر به معروف نکنیم بلکه به این معناست که مردم را اذیت نکنیم. اگر ضرورت دارد که نکتهای را به آنها بیان کنیم یا تذکر دهیم، بگوییم، در غیر این صورت آنها را مورد آزاد قرار ندهیم.
در حوزه امر به معروف، باید طبق حکم شرعی و به درستی پیش برویم و با مردم بحث و دعوا نداشته باشیم، همچنین تعریف نابه جا از آدمها نداشته باشیم.
حکمت ۳۶ میفرماید «مَنْ أَطَالَ الأَمَلَ أَسَاءَ الْعَمَلَ. کسى که آرزويش را طولانى کند کردار ناپسند انجام میدهد.» طول آرزو باعث میشود تا از یاد خدا و یاد آخرت غافل شویم و به زندگی روزمره سرگرم شویم.
حکمت ۳۷ نیز میفرماید «وَ قَدْ لَقِيَهُ عِنْدَ مَسِيرِهِ إِلَى الشَّامِ دَهَاقِينُ الأَنْبَارِ، فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَ اشْتَدُّوا بَيْنَ يَدَيْهِ. فَقَالَ عَلَيهِ السِّلَامُ مَا هَذَا الَّذِي صَنَعْتُمُوهُ؟ فَقَالُوا: خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا، فَقَالَ: وَ اللَّهِ مَا يَنْـتَفِعُ بِهَـذَا أُمَـرَاوُکُمْ! وَ إِنَّکُمْ لَتَشُقُّونَ عَلى أَنْفُسِـکُمْ فِي دُنْيـَاکُمْ، وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِي آخِرَتِکُمْ. وَ مَا أَخْسَرَ الْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا الْعِقَابُ، وَ أَرْبَحَ الدَّعَةَ مَعَهَا الأَمَانُ مِنَ النَّارِ. اين سخن را امام (ع) زمانى بيان فرمود که در مسير حرکتش به شام، کشاورزان و دهبانان شهر «انبار» با او ملاقات کردند و به عنوان احترام از مرکب پياده شده و با سرعت پيش روى او حرکت کردند و اين مراسم را که نشانه خضوع فوق العاده در برابر امراى ستمگر بود انجام دادند. امام (ع) فرمود اين چه کارى بود که کرديد؟ عرض کردند: اين رسوم و آدابى است که ما اميران خود را با آن بزرگ مى داريم. امام (ع) فرمود: به خدا سوگند! زمامداران شما از اين عمل بهرهاى نمىبرند و شما با اين کار در دنيا مشقت زيادى بر خود هموار مىسازيد و در قيامت بدبخت مىشويد. چه زيان بار است مشقتى که به دنبال آن عقاب الهى باشد و چه پرسود است آرامشى که با آن امان از آتش دوزخ فراهم گردد.»
در تشریفات باید از احترام بیهوده و آداب و رسوم بی از حد نسبت به دیگران خودداری کرد. این تشریفات میتواند در غذا درست کردن هم باشد که اکثر اوقات به اسراف ختم میشود تا بقیه تعریف کنند. طبق این حکمت حضرت امیرالمومنین(ع) به ما گوشزد میکنند که اینگونه نباشیم.
در حکمت ۳۸ آمده است «لإِبْنِهِ الْحَسَنِ (عليه السلام): يَا بُنَيَّ، احْفَظْ عَنِّي أَرْبَعاً، وَ أَرْبَعاً، لا يَضُرُّکَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ: إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ، وَ أَکْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ، وَ أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ، وَ أَکْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ. يَا بُنَيَّ، إِيَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الأَحْمَقِ، فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَکَ فَيَضُرَّکَ؛ وَ إِيَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِيلِ، فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْکَ أَحْوَجَ مَا تَکُونُ إِلَيْهِ؛ وَ إِيَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ، فَإِنَّهُ يَبِيعُکَ بِالتَّافِهِ؛ وَ إِيَّاکَ وَمُصَادَقَةَ الْکَذَّابِ، فَإِنَّهُ کَالسَّرَابِ: يُقَرِّبُ عَلَيْکَ الْبَعِيدَ، وَ يُبَعِّدُ عَلَيْکَ الْقَرِيبَ.
امام(ع) به فرزندش امام حسن(ع) فرمود: فرزندم! چهار چيز و چهار چيز را، از من حفظ کن که با به کار بستن آنها هر کار کنى به تو زيان نخواهد رسيد: بالاترين سرمايهها عقل است و بزرگترين فقر، حماقت و نادانى است، بدترين وحشت خودپسندى است و برترين حسب و نسب اخلاق نيک است. فرزندم! از دوستى با احمق برحذر باش، چرا که او مىخواهد به تو منفعت رساند ولى زيان مىرساند (زيرا بر اثر حماقتش سود و زيان را تشخيص نمىدهد) و از دوستى با بخيل دورى کن، زيرا به هنگامى که شديدترين نياز را به او دارى تو را رها مىسازد و از دوستى با انسان فاجر بپرهيز، چرا که تو را به اندک چيزى مىفروشد و از دوستى با دروغ گو برحذر باش، چراکه او مثل سراب است؛ دور را در نظر تو نزديک و نزديک را در نظر تو دور مىسازد (و حقايق را به تو وارونه نشان مىدهد).
چهار مورد اول در مورد مسائلی است که برای انسان مفید است، یعنی به این نکته اشاره دارد که جنبه مثبت کار را داشته باشید و حکمت عملی و تهذیب نفس را دارد، مورد دوم جنبه منفی و پرهیز از بدیها و آداب معاشرت با مردم را حضرت بیان میکنند. حضرت علی(ع) به پسرشان امام حسن(ع) میفرمایند که اگر به اینها پایبند باشی به تو ضرری نمیرسد.
امام(ع) در حکمت ۳۹ نهجالبلاغه فرمودند «لا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ. کارهاى مستحب اگر به واجبات زيان برساند موجب قرب به خدا نمىشود.»
هرگاه کارهاى مستحب ضررى به واجبات بزند ارزش آن کاسته مىشود و ثواب آن کم مىشود. برای مثال اگر به هیئت برویم و باعث قضا شدن نماز شود،این عزاداری موجب نزدیکی به امام و خدا نمیشود.
امام (ع) در حکمت ۴۰ فرمودند «لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ، وَ قَلْبُ الأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ. زبان عاقل پشت قلب او قرار دارد در حالى که قلب احمق پشت زبان اوست.»
چطور میتوان فرد عاقل را از فرد احمق تشخیص داد؟ یکی از شاخصههای تشخیص این است که فرد تدبر و تفکر دارد و حرف او نتیجه تفکر و تدبر در سخن گفتن است. کسی که تدبر و تعقل ندارد بدون پشتوانه هرچیزی که به ذهنش خطور میکند، را بیان میکند.
انتهای پیام