به گزارش ایکنا از همدان، آیتالله حبیبالله شعبانی موثقی، نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه همدان، شب گذشته، 11 تیرماه در هشتادوششمین جلسه تفسیر قرآن کریم با محوریت سوره حمد که در مسجد مهدیه همدان برگزار شد، اظهار کرد: با توجه به اینکه دور دوم انتخابات ریاست جمهوری را پیش رو داریم توجه داشته باشیم شرکت در انتخابات در حل مسائل کشور اثر دارد، البته مطالبه معیشتی مطالبه به حق مردم است، اما فراتر از این مسائل مشارکت اثرگذار است، هر فرد حداقل یک نفر را به شرکت در انتخابات دعوت بکند و این خود امر به معروف است.
اما ذیل آیه «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ» سه نکته وجود دارد که نکاتی در جلسات قبل مطرح شد، یکی از این نکات ضرورت هدایت است، نکته دیگر مسئله صراط است که در این آیه میفرماید ما را به راه هدایت کن این نشان میدهد قرآن کریم ما انسانها را موجوداتی متحرک و در حال حرکت میداند، نکته سوم «مستقیم» است اینکه این راه راست چگونه است و چه ویژگیهایی دارد.
در باب نکته اول مطالبی بیان شد و آن را تکمیل میکنیم، دو نکته دیگر نیز در جلسات بعد مطرح میشود؛ انسان یک موجود جدا شده از مبدأ است، اینکه در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) داریم «حب الوطن من الایمان» وطن منظور دارالاسلام و دارالحرب است، مرز جغرافیایی در این زمینه معنایی ندارد؛ وطنی که پیامبر(ص) فرمودند مبدأ و معاد ماست.
بیشتر بخوانید:
داستانی که مولوی در مورد طوطی و بازرگان بیان میکند تمثیلی است برای بازگشت به مبدأ خود، مولوی با این مثال نمیخواهد قصهگویی کند بلکه این تمثیل تأکیدی به مسئله معاد و بازگشت به مبدأ است. طوطی نماد انسانیت است، قفس نیز نماد دنیاست. در این تمثیل طوطی بعد از اینکه خود را به مردن میزند، بازرگان او را از قفس بیرون میاندازد و طوطی پرواز میکند میگوید آن طوطی در هندوستان به من یاد داد راه نجات از این قفس مردن است، همانطور که پیامبر(ص) میفرماید: «مُوتُوا قَبْلَ أنْ تَمُوتُوا؛ بمیرید قبل از اینکه بمیرید» این مرگی است که انسان را به وطن اصلیاش میرساند.
انسان جداشده از وطن اصلی خود است و از طرفی هم موجودی است که همیشه در راه است تا به مقصد نهایی خود برسد. این جدایی از مبدأ و در مسیر بودن و اینکه انسان خود راه را بلد نیست موجب شده تا به هدایت نیازمند باشد.
برخی میگویند انسان با عقل خود مسیر را پیدا میکند در صورتی که قرآن براساس آیه 156 سوره نساء با اشاره به ضرورت ارسال پیامبران میفرماید: «رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا؛ پیامبرانی که مژدهرسان و بیمدهنده بودند تا مردم را در دنیا و آخرت در برابر خدا پس از فرستادن پیامبران، عذر و بهانه و حجتی نباشد؛ و خدا همواره توانای شکستناپذیر و حکیم است.» تنها عقل نمیتواند کمک کند، چراکه برخی از مردم از عقل خود بهرهمند نمیشوند بلکه تحت خیال و وهم خود هستند و عقل به تنهایی نمیتواند راه را نشان دهد.
برخی از مسائل تنها با عقل قابل فهم نیست، بهطور مثال اینکه ما از دنیا برویم چه اتفاقی میافتد با عقل قابل فهم نیست، اگر رسولان و ائمه(ع) نباشند؛ این مفاهیم قابل دستیابی و فهم نیست. از طرفی انسان موجودی رها شده نیست بلکه هدفمند است، «وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ۚ ذَٰلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ؛ و ما آسمان و زمین و آنچه را که میان آنهاست، بیهوده نیافریدهایم، این پندار کافران است، پس وای بر آنان که کافرند از آتش دوزخ.» (ص/ آیه 27)
یکی از مواردی که خداوند در قرآن کریم بر روی آن اصرار دارد که ما آن را باور کنیم هدفمند بودن عالم است؛ این عالم لهو و لعب نیست و این برای این است که انسان خیال نکند رها شده است. طبق آیه 156 سوره بقره «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» باید به مبدأ خود بازگردیم؛ از طرف دیگر خدا میگوید باید سالم برگردید «يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ؛ روزی که هیچ مال و اولادی سود نمیدهد، مگر کسی که دلی سالم از رذایل و خبایث به پیشگاه خدا بیاورد،» (شعرا/ آیات 88 و 89) چنین موجودی نیاز به هدایت دارد.
هدایت دو گونه است هدایت تکوینی که خداوند ابزارهای فهم اولیه (عقل و فطرت) را به تمام موجودات عالم داده است، این نوع هدایت ویژه کافران هم است و به سبب فطرتی است که خداوند در وجود همه انسانها قرار داده است، یعنی حتی کافر هم دلش برای خدا تنگ میشود و به او نیاز دارد.
هدایت دیگر هدایت تشریعی است، اموری که باید انجام دهیم و اعمالی که نباید انجام دهیم؛ حلال و حرامها و اعمال و احکام تعیین شده در اصل هدایت تشریعی است.
یک نوع هدایت دیگر هم داریم؛ هدایت باطنی یا ایصال الی المطلوب یعنی ما انسانها از خداوند یا اهل بیت علیهمالسلام میخواهیم دستمان را در مسیر هدایت بگیرند، در این نوع هدایت تحولی در وجود انسان ایجاد میشود. همچون زهیر بن قین که طی حدود نیم ساعت صحبت با امام حسین(ع) به جایی رسید که در کربلا و روز عاشورا گفت کاش هزار جان داشتم و آن را در راه امام حسین(ع) میدادم.
انتهای پیام