به گزارش ایکنا از همدان، حجتالاسلام والمسلمین حسین ثروتی، مدرس تفسیر قرآن کریم در تفسیر آیات پایانی سوره فصلت(آیات 53 و 54) که در صفحه مجازی وی در پیامرسان ایتا منتشر شده است، به بیان مطالبی پرداخته است که در ادامه میخوانیم:
خداوند در آیه 53 میفرماید: «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»، «سَ» به معنای قطعاً و به زودی، «نری» یعنی نشان میدهیم و ارائه میکنیم، «آفاق» جمع افق و به معنای کرانهها و جای جای عالم است، «حق» نیز به معنای ثابت و وجود است. آیه میفرماید بهزودی و قطعاً به آنها نشانههای خودمان را ارائه میکنیم، در این ارائه فقط به عالم اکتفا نکرده و در وجود خود آنها هم نشانههایی را قرار میدهیم تا برای آنها روشن شود که خداوند هست.
هرچه ما دچار مشکل میشویم ناشی از این است که متوجه نیستیم خدا هست، این مسئله را با ذکر مثالی بیان میکنم، در ذهن خود تصور کنید کل شهر آتش گرفته است؛ آیا از آن آتش میترسید؟ نه چون فقط در ذهن شماست و آتش در ذهن را احساس نمیکنیم، اما اگر کبریتی را روشن کنیم وقتی آن را ببینیم هرچند شعله کوتاه و گذرایی است دستمان را روی آتش آن نمیگیریم. حال رابطه ما با خداوند شبیه این دو مثالی است که بیان شد.
ماجرای ما با خدا این است که گاهی او را بهصورت مفهوم در ذهن خود در نظر میگیریم و در ذهن خود میدانیم علم، قدرت و حکمت و... او بینهایت است، اما سر نماز باز هم با این وجود حواسمان پرت میشود، در صورتی که اگر رئیس یک مرکز مهم در مقابل ما باشد خیلی مراقب خود هستیم.
بیشتر بخوانید:
ما مفهوم خداوند را در نظر میگیریم در صورتی که باید خود خداوند را مدنظر داشته باشیم، مفهوم برای ما چارهساز نیست، اینگونه است که دچار حواسپرتی و گناه میشویم. بنابراین، طبق گفته آیه مطرح شده خداوند نشانههای فراوانی را در عالم قرار داده است؛ اما راهکار اینکه انسان به خود خداوند توجه داشته باشد نه مفهومی که در ذهنش است، چیست؟ این است که انسان گناه نکند. اگر انسان گناه نکند ایمانش بالا میرود و در آن صورت میفهمد خدا هست.
اما اگر انسان دچار گناه شود؛ هزاران جلد کتاب هم در مورد خدا بنویسد و تدریس هم کند باز هم دچار حواسپرتی میشود. آیه 108 سوره نساء در این باره میفرماید: «یَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ؛ از مردم شرم میکنند ولی از خدا شرم نمیکنند و حال آنکه او با آنهاست.»
از آنجا که خدا غیب است و با چشم سر دیده نمیشود با چشم دل باید او را دید، چشم دل نیز باید شفافیت داشته باشد تا بتوان او را دید، این شفافیت با گناه نکردن حاصل میشود، هر گناهی که انسان مرتکب میشود لکه آلودهای است که بر قلب و دل او مینشیند. در این زمینه قرآن کریم میفرماید: «كَلَّا ۖ بَلْ ۜ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» (مطففین/ آیه 14) به خاطر کارهایی که انجام میدادند، دلهای آنان چرک گرفت، یعنی گناهان همانند چرکی است که بر دل مینشیند، گناه دل انسان را چرکین میکند.
مشکل این است که از مفهوم خدا به واقعیت خدا نمیرسیم. مفهموم و مصداق از هم جدا هستند، وقتی بدانیم خدا هست و او ما را میبیند تمام مباحث اخلاقی را برای ما تمام میشود.
در آیه 54 سوره فصلت خداوند میفرماید: «أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ ۗ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ » «مریه» به معنای شک، «محیط» به معنای احاطهکننده است، آیه میفرماید آگاه باشید اینها برای دیدار و ملاقات پروردگارشان در شک هستند، آگاه باشید او نسبت به هر چیزی احاطه دارد. این احاطه در روز ملاقات برای ما کار را مشکل میکند چون باید پاسخگوی همه باشیم آنجا دیگر جای توجیه نیست که منظور ما چیز دیگری بوده، چراکه بر همه چیز حتی منظور ما احاطه دارد.
انتهای پیام