به گزارش ایکنا از همدان، مسعود طاهری عضد یکی از شاعران استان همدان در پی ترور سرداران دلیر ایران اسلامی توسط رژیم صهیونیستی خبیث، اقدام به سرودن شعری کرده و در آن قدرت و هیبت افکار مردم ایران اسلامی و انگیزه دیرینه آنها برای نابودی اسرائیل و به خاک و خون کشیدن این رژیم کودککش را با قلمی روان به شعر تبدیل کرده که آن را تقدیم مخاطبان ایکنا میکنیم.
دست شاید نماد پیمان است
یا نشان از وفای انسان است
یا تکان دادنش به وقت وداع
آخرین نغمههای پایان است
زدن ضربه پشت در با دست
رسم جاری برای مهمان است
زدن دستها به هم شوق است
در دهان خود نماد حیران است
دست وقتِ نماز پیش دو چشم
خواهش از بارگاه یزدان است
روی سینه نمادی از ادب است
عرض اخلاص پیش سلطان است
دست وقتی به سینه میکوبد
همنواییِ با ثناخوان است
دست بر روی گوش، تصویری
از اذان دادن مسلمان است
دست وقتی که مشت شد یعنی
بانگ لعنت به هرچه شیطان است
دست اما... اگر قلم بشود
جوهرش خون پاکی از جان است
دست اما... اگر به خاک افتاد
روضه کربلای عطشان است
دست اما... اگر به خون غلطید
دست عباسهای دوران است
دست اما... اگر جدا شده است
شعر سرخی درون شریان است
دست اما... اگر زمین افتاد
آن زمین کشتزار ایمان است
دست اما... اگر بریده شود
رشته عشق بر همان سان است
دست اما... اگر در آتش بود
مرد میدان درون میدان است
کوری چشم دشمنان این دست
دست خونخواه خان کرمان است
دست دشمن ز خاکمان کوتاه
دست سردار ما نگهبان است
ای تلاویو! خون به دندان شو
بر دهان تو مشت تهران است
دست سردار ما نه یک دست است
دستِ یکدستِ ملک ایران است
دست او بست و راه او هرگز...
همچنان قصد کوی رضوان است
دست او سرخ شد چو لبخندش
غنچه تزیین روی گلدان است
پیکرش سوخت فکرتش اما
مکتبی در خروش و جریان است
پیکرش سوخت پیک او اما
پیک پیروزیِ شهیدان است
حاج قاسم نماد آزادی است
مثل ماهی که دست افشان است
گل اگر رفت، عطر محبوبش
همچنان در مشام بستان است
مشت او بر دهان استکبار
همچنان نقش ما بر ایوان است
داستانش نه دست بوده و بس
در کت او هزار دستان است
دست وقتی ستاره چینی کرد
از متاع زمین گریزان است
مکتب ما دگر سلیمانی است
جمع ما حلقه سلیمان است
دست آری نماد پیمان است
عهد با زاده خراسان است
حاج قاسم در اندرون من است
همچنان در خروش و افغان است
مشت خونین شعار آزادی
آخرین حرف هر خیابان است