کد خبر: 4291264
تاریخ انتشار : ۰۷ تير ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۸
اصحاب سیدالشهدا(ع)/ ۱۴

شهیدی که در برابر دشمن خود را نباخت

مسلم بن عقیل زمانی که از مسجد کوفه خارج شد حتی یک نفر هم با او نبود که راه را نشان دهد یا او را به منزلش ببرد و او غریبانه در کوچه‌های شهر آواره شد. مسلم شجاعانه در برابر ابن زیاد ایستادگی کرد و در حالی که زخمی، بی‌یاور و تشنه بود روحیه‌اش را نباخت و از موضع حقش کوتاه نیامد و همان‌طور که تکبیر می‌گفت و بر رسول خدا صلوات می‌فرستاد به شهادت رسید.

مسلم بن عقیلبه گزارش ایکنا از همدان، در محرم سال گذشته، برخی از اصحاب سیدالشهدا(ع) معرفی شدند و ویژگی‌هایی از این شهدای صحرای کربلا مطرح شد، خبرگزاری ایکنا از همدان در ماه محرم سال جاری نیز به بررسی برخی دیگر از  اصحاب حسین بن علی(ع) می‌پردازد.

حجت‌الاسلام سجاد جمشیدی، پژوهشگر و مدرس مؤسسه کلامی احیا همدان، به معرفی ویژگی‌ها و ابعادی از شخصیت حضرت مسلم بن عقیل پرداخته است که مشروح آن را در زیر می‌خوانیم:

یکی از ویژگی‌های مهمی که در برابر دشمن و در جبهه جنگ انسان باید داشته باشد عدم خودباختگی و حفظ روحیه است. اگر کسی در تقابل با دشمنانش این ویژگی مهم را نداشته باشد ممکن است تسلیم شود و از خود ذلت و حقارت نشان داده و دچار ترس شود.

در بین شهدای کربلا ما این خصلت ممتاز را می‌بینیم، اما در شهیدی که سفیر امام حسین(ع) بود، این صفت را به‌صورت شاخص‌تری می‌بینیم، در چند موقعیتی که با دشمن مواجه شد این صفت را از خود ظهور و بروز داد.

سفیری که نه تنها سفیر ظاهری حضرت سیدالشهدا(ع) بود بلکه در کمالات و صفات برجسته انسانی هم سفارت امام را برعهده داشت صفاتی همچون شجاعت، حماسه‌آفرینی، عدم خودباختگی و... .

امام حسین(ع) بعد از دریافت نامه کوفیان، مسلم بن عقیل را که پسر عمویشان بود را به سمت آن‌ها به‌عنوان سفیر خود فرستادند. در ابتدا جمعیت زیادی با مسلم بیعت کردند که بیعت با ایشان بیعت با امام بود، اما بر اثر تهدید و تطمیع دشمن، آن جماعت از گرد مسلم پراکنده شدند و او را تنها گذاشتند.

شیخ مفید در کتاب ارشاد خود به ماجرای تنها گذاشتن مسلم توسط کوفیان اشاره می‌کند که مردم پس از شنیدن سخنان دشمن کم کم از اطراف مسلم بن عقیل فاصله گرفته و پراکنده شدند. زن بود که پیش پسر و برادرش می‌آمد و می‌گفت: برگرد دیگران هستند که از مسلم دفاع کنند به تو نیازی نیست. مرد بود که پیش فرزند و برادرش می‌آمد و می‌گفت: همین فرداست که لشگر شام از راه برسند برگرد.

پس همچنان مردم منصرف می‌شدند تا شب فرا رسید و مسلم که نماز مغرب را که می‌خواند جز ۳۰ نفر کسی با او در مسجد نبود و هنگامی که از مسجد می‌خواست خارج شود، ۱۰ نفر با او بودند و زمانی که از مسجد خارج شد حتی یک نفر هم با او نبود که به او در کوفه‌ای که در آنجا غریب بود راه را نشان دهد یا او را به منزلش ببرد و مسلم غریبانه در کوچه‌های شهر آواره شد. ولی هرگز در این موقعیت که تنها مانده بود خودش را نباخت. حتی زمانی که مخفیگاه او در خانه زنی به نام طوعه لو رفت قوت قلب خود را از دست نداده و یکه و تنها مثل شیری بر آن‌ها حمله می‌برد.

وقتی که او را در کاخ ابن زیاد هم بردند شجاعانه در برابر آن ملعون ایستادگی کرد و در بحث با ابن زیاد در حالی که زخمی، بی‌یاور و تشنه بود روحیه‌اش را نباخت و از موضع حقش کوتاه نیامد.

در برابر منطق او عبیدالله بن زیاد شروع به دشنام کرد و دستور داد او را بالای قصر برده و گردنش را بزنند و جسدش را به زیر اندازند و مسلم در حالی که تکبیر می‌گفت و بر رسول خدا صلوات می‌فرستاد به شهادت رسید.

زمانی که خبر شهادت مسلم را به امام دادند حضرت بعد از گفتن کلمه استرجاع «انا لله و انا الیه راجعون» به دیگر فرزندان عقیل فرمودند مسلم کشته شده است نظر شما چیست؟ آن‌ها در جواب گفتند: به خدا سوگند ما برنمی‌گردیم تا انتقام خون خود را بگیریم یا آنچه را مسلم چشید ما نیز بچشیم و شهید شویم.

انتهای پیام
captcha