استناد آیت‌الله نایینی به دو آیه قرآن در تمییز استبداد دینی و سیاسی
کد خبر: 3897841
تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۶:۰۶
حجت‌الاسلام سروش‌محلاتی بیان کرد:

استناد آیت‌الله نایینی به دو آیه قرآن در تمییز استبداد دینی و سیاسی

آیت‌الله نایینی استفاده لطیفی از دو آیه قرآن در تمییز استبداد سیاسی و دینی دارد؛ قرآن درباره استبداد سیاسی فرعون می‌فرماید: «أَنْ عَبَّدتَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ»؛ یعنی فرعون اعمال قدرت کرده و مردم را به بردگی گرفته است، اما در استبداد دینی این مردم هستند که علمای خود را در جایگاه پرستش قرار می‌دهند و تسلیم آنها می‌شوند که قرآن می‌فرماید: «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ».

محمد سروش‌محلاتی

به گزارش ایکنا؛ نشست «نهج‌البلاغه و معضل استبداد دینی» شب گذشته، 20 اردیبهشت‌ماه، با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین محمد سروش‌محلاتی برگزار و از طریق صفحه اینستاگرام انجمن اندیشه و قلم پخش شد که در ادامه می‌خوانید؛

در ابتدا باید روشن شود که استبداد چیست و چه تعریفی از آن می‌توان ارائه کرد. این واژه یک واژه سابقه‌داری در ادبیات دینی و سیاسی ما نیست. از عصر مشروطه وارد فرهنگ ما شده است و اول کسی که در جامعه ما این واژه را به کار برد، مرحوم آیت‌الله میرزاحسین نایینی از علمای عصر مشروطه است. البته این ابداع ایشان نبود و قبل از وی نیز افراد دیگری در برخی از کشورهای عربی این بحث را مطرح کرده بودند، اما برای جامعه ما چندان این موضوع شناخته شده نبود، تا اینکه یک فقیه شیعی بحث استبداد دینی را مطرح کرد. در یک قرن اخیر عالمان زیادی نبوده‌اند که به این موضوع از نگاه دینی پرداخته باشند.

به طور مشخص دو نفر را می‌شناسم که به صورت جدی‌تر به این بحث پرداخته‌اند. اول، مرحوم آیت‌الله نایینی و دوم مرحوم علامه طباطبایی است. بزرگان دیگر نیز گاهی اشاراتی به این بحث داشته‌اند، اما به صورت جدی وارد نشده‌اند؛ لذا در بحث‌های تحلیلی، دیدگاه‌هایی که مطرح می‌شود از این دو بزرگوار است. البته متن اصلی بحث نیز کلمات حضرت علی(ع) است.

سه تفسیر در مورد استبداد دینی

استبداد دینی به چه معنا است؟ سه تفسیر در این زمینه می‌توان ارائه کرد؛ اول اینکه استبداد دینی به معنای استبداد در جامعه دینی است نه در خود دین. اگر جامعه‌ای دینی و مردم متدین باشند، استبدادی که می‌تواند در این جامعه شکل بگیرد، استبداد دینی نامیده می‌شود. تفسیر دوم این است که مراد استبدادی است که از دین و مذهب استفاده می‌کند. دین را ابزاری قرار می‌دهد برای حکومت خودکامه و دیکتاتوری کردن که نقش دین در اینجا ابزاری است. حکومت‌هایی که مستبد هستند، از ابزارهای مختلفی استفاده می‌کنند که یکی از آنها نظامی است؛ یعنی حکومت متکی بر سرنیزه است.

گاهی اوقات نیز از ابزار نظام تک‌حزبی استفاده می‌کنند. گاهی نیز به این اقتضا که جامعه دینی است، شخصی که در رأس قرار می‌گیرد دیکتاتوری خودش را با استفاده از ظواهر دینی پیش می‌برد و از قرآن و ... استفاده می‌کند و بر اساس این استنادات قدرت خود را توجیه می‌کند. تفسیر سوم از استبداد دینی این است که اساساً استبداد زاییده خود دین است؛ یعنی تفسیری از دین ارائه می‌شود که بر اساس آن، شخص باید قدرت مطلقه داشته باشد و فعال ما یرید باشد و هرگونه که می‌خواهد در رأس قدرت عمل کند.

در تفسیر دوم به سراغ یک شخص می‌رویم و معمولاً بزرگان که می‌خواهند مثالی بزنند از معاویه نام می‌برند که نوع استبدادی که در معاویه بود، از نوع دوم بود؛ یعنی یک شخص در رأس قدرت قرار گرفته و برای توجیه قدرت خودش از ظواهر دینی و اسلامی استفاده می‌کند و اگر نیازی هم بشود قرآن را نیز بر سر نیزه می‌کند، اما او واقعاً اعتقادات دینی ندارد. به تعبیر علی(ع) کفر پنهان را با آشکار کردن اسلام و تظاهر به اسلام نشان می‌دهند.

استفاده ابزاری از دین

اما در نوع سوم، با انسان منافق مواجه نیستیم. بحث استفاده ابزاری از دین نیز مطرح نیست. انسان‌هایی هستند که به دین اعتقاد دارند، اما دینی که می‌شناسند دینی است که محصول و میوه‌اش استبداد است و اعتقادشان این است که حکومت از طرف خدا به آنها واگذار شده و حق دارند بر مبنای این حق الهی در میان مردم فرمانروایی مطلق داشته باشند و معتقدند که به مردم نباید پاسخگو باشند. اعتقادشان این است که می‌توانند مسائل حکومت را از مردم مخفی کنند.

متأسفانه در مباحثی که بزرگانی مانند نایینی مطرح کرده است هرچند بحث استبداد دینی مطرح است، اما عمدتاً ناظر به تفسیر دوم از استبداد دینی است. در حالی‌که بحث مهم‌تر و جدی‌تر این تفسیر سوم است. بر اساس این تفسیر، استبداد زاییده تفسیری از خود دین است، نه زاییده سوءاستفاده برخی اشخاص از دین. در خود دین این ظرفیت وجود دارد که بر اساس برخی از تفاسیر به استبداد برسیم.

تفاوت اساسی این دو دیدگاه این است که در تفسیر اول آنچه مطرح است، انحراف عملی است که در نظام و سیستم حکومت رخ می‌دهد؛ یعنی یک شخص ناصالح به قدرت می‌رسد و از عناوین دینی و مسائل دینی سوءاستفاده می‌کند که یک انحراف عملی در حکومت است و وظیفه است که مسلمانان جلوی آن را بگیرند، اما در قسم دوم، بحث در انحراف یک شخص نیست و این بحث یک بحث نظری است و پایه‌های فکری دارد که در قرآن و فقه مطرح است و باید آن استدلال‌ها را مورد بررسی قرار داد که چطور ممکن است اشخاصی از این منابع دینی استفاده کنند و نتیجه این باشد که یک حکومت در اختیار یک شخص قرار می‌گیرد و او هر طور می‌خواهد عمل می‌کند.

با توجه به این دو تفسیر، بیشتر روی مباحث مبنایی و نظری تأکید می‌کنیم؛ یعنی باید دید کدام تفسیر از دین به استبداد می‌انجامد و کدام فتوا زمینه را برای حکومت مطلقه و استبداد فراهم می‌کند و باید اینها را بررسی کرد.

تقسیم‌بندی علامه طباطبایی از حکومت‌ها

علامه طباطبایی یک تقسیم‌بندی در زمینه حکومت‌ها دارد و نوع اول را به حکومت انسانی نام‌گذاری می‌کند. می‌گوید آنچه که خدا برای جامعه دینی خواسته حکومت انسانی است. علامه به جای حکومت اسلامی، در اینجا تعبیر حکومت انسانی را به کار می‌برد، با اینکه در موارد دیگر از تعبیر حکومت اسلامی هم بهره می‌برد. نوع اول حکومت نوعی است که مردم جامعه از حقوق مربوط به خود برخوردار هستند و همه دارای حق هستند و حقوق همه محترم تلقی می‌شود.

بعد فرمودند این حکومت غیر از حکومت فردی استبدادی است. حکومت استبدادی را نیز تفسیر می‌کنند و می‌فرمایند که حکومت استبدادی حکومتی است که فقط بر مبنای آنچه که حاکم می‌خواهد عمل می‌شود. قدرت بر مبنای اراده یک شخص شکل می‌گیرد و جامعه بر اساس خواسته او اداره می‌شود. هرکسی که او تصمیم بگیرد خونش ریخته می‌شود و هر کسی که او تصمیم بگیرد آبرویش نابود می‌شود و در نظام استبدادی این طور است که همه مأمور هستند و نگاهشان به دهان حاکم است و اگر او اشاره کرد که این شخص باید هتک حرمت شود، می‌شود.

اما پایه و اساس این حکومت به لحاظ نظری چیست؟ یک موقع فرد نالایقی به قدرت می‌رسد و استبداد ایجاد می‌کند که این یک مشکل عملی است و برای همه می‌تواند این اتفاق رخ دهد، اما نوع دوم اینکه کدام مبانی فکری می‌تواند ما را به این استبداد برساند و در اینجا دیگر بحث نفاق و ... مطرح نیست.

تعریف آیت‌الله نایینی از استبداد دینی

ایشان فرموده‌اند که حقیقت استبداد دینی، عبارت از اداره خودسرانه است که در «منسلکین در زی ریاست روحانیه» به عنوان دیانت اظهار می‌کنند. اولاً خود این استبداد ماهیتش اراده خودسرانه است و بین استبداد دینی و غیردینی تفاوتی نیست و در هر دو جا یک خودسری از نظر اراده و تصمیم وجود دارد که این تصمیم و اراده، جای قانون را می‌گیرد و هرچه او بگوید یا به تعبیری قانون و به تعبیر دیگر حکم خداست. اما اینکه این استبداد دینی است، ایشان این نسبت و اضافه را که استبداد دینی است را از این جهت قرار داده‌اند که این استبداد از سوی کسانی است که در لباس دین هستند و این را تعبیر به «منسلکین در زی ریاست روحانیه» تعبیر کرده‌اند.

کسانی که چهره دین دارند، در جایگاه سخنگوی دین قرار گرفته‌اند و به عنوان روحانی شناخته می‌شوند. این افراد هستند که به عنوان دیانت، اظهارنظر می‌کنند. مبدأ اطاعت را نیز فرموده‌اند که جهل مردم است و به این دلیل که مردم دین را نمی‌شناسند، به اطاعت از مستبدینی که در لباس دین آمده‌اند، می‌پردازند. در جوامعی که استبداد فقط دیکتاتوری سیاسی و نظامی است، ابزار استبداد فقط ابزارهای نظامی است و از زور و قهر و چکمه استفاده می‌کنند و قدرت بر مبنای سرنیزه است و بس. این در نظام‌های استبدادی است، اما در نظامی که استبداد دینی وجود داشته باشد، از ابزارهای دینی استفاده می‌شود و مردم فریب داده می‌شوند.

آیت‌الله نایینی در بحث دیگری این را نیز دارند که استبداد قسم اول یعنی استبداد سیاسی، به قهر و تقلب مستند است و در قسم دوم که استبداد دینی است، به خدعه و تدلیس مبتنی است. اینجا دیگر کسی که در قدرت قرار گرفته، قیافه غلط‌انداز مذهبی دارد و به جای اینکه از چماق استفاده کند، با چند لفظ دینی افراد را از صحنه بیرون می‌کند.

اما این تفاوت را از کجا به دست آورده؟ استفاده لطیفی را از دو آیه قرآن دارد. می‌گوید در استبداد سیاسی که مربوط به فرعون است قرآن از زبان موسی گفته است «أَنْ عَبَّدتَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ»، مردم را به بردگی گرفته است. این فعل را به فرعون استناد می‌دهد؛ یعنی فرعون اعمال قدرت کرده و در اینجا استبداد با ابزار زور از بالا به پایین است، اما در استبداد دینی از پایین به بالا است و مردم هستند که علمای خود را در جایگاه پرستش قرار می‌دهند و تسلیم آنها می‌شوند. در قسم دوم تعبیر آیه فرق دارد و می‌فرماید «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ».

انتهای پیام
captcha