به گزارش ایکنا از همدان، احمد هاشمی سوم اردیبهشتماه سال ۱۳۳۹ در شهرستان کبودراهنگ استان همدان به دنیا آمد. پدرش علی هاشمی از اهالی خوش نام و معتمد شهرستان کبودرآهنگ بود و مادرش حاجیه حلیمه خاتون در تربیت اسلامی و اعتقادی فرزندان خود بسیار کوشا بود. یک ساله بود که پدرش را از دست داد، از همان سالهای کودکی علاقمند به مسائل دینی و رفتارهای اعتقادی بود.
سال 1346 تحصیلات خود را آغاز کرد و وارد مدرسه نظامی کبودراهنگ شد و مقطع راهنمایی را در پایگاه شهید نوژه گذراند. برای ادامه تحصیل در مقطع متوسطه راهی همدان شد و در دبیرستان ابن سینا مشغول تحصیل شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای ادامه تحصیل وارد حوزه علمیه قم شد و برای ادامه زندگی و رسیدن به اهداف معنوی خود، تحصیل در علوم دینی را برگزید.
با شروع جنگ تحمیلی و حمله ناجوانمردانه رژیم بعث عراق به مرزهای ایران، داوطلبانه از سوی حوزه علمیه قم به جبهههای جنگ عزیمت کرد و عاشقانه در عملیاتهای بزرگی چون ثامن الائمه، شکست حصر آبادان، طریق القدس و رمضان شرکت کرد و مناطق عملیاتی مختلف به جهاد در راه خدا پرداخت.
آنقدر در کسوت یک رزمنده شهادت طلب در جبهه ماند تا سرانجام در دهم تیر ماه سال 1365 در عملیات کربلای یک که به منظور آزادی شهر مهران انجام شد، بر اثر اصابت ترکش به مقام رفیع شهادت نائل شد. شهید احمد هاشمی وصیت نامه خود را که شبیه مناجات نامهای است با آیات 10 تا 13 سوره صف آغاز میکند:
«الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و مولانا ابوالقاسم محمد(ص) خاتم النبین و تمام عدهّ المرسلین و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و القائدنا روح الله الموسوی الخمینی و اصحابه المنتجبین و الشهداء و الصدیقین و لعنتهّ الله علی اعدائهم من الاولین و الاخرین.
سلام و درود بیکران به پیشگاه مقدس یگانه منجی انسانها حضرت بقیهّالله الاعظم روحی و ارواح العالمین له الفداء. سلام بر امید مستضعفان یار مظلومان موسای زمان نایب بر حق امام زمان(عج) رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت آیتالله العظمی الامام خمینی و یاران با وفای امام امت و سلام بر امت شهید پرور حزبالله. سلام و درود بی پایان بر حضرت اباعبداللهالحسین سید سالار شهیدان(ع) مظلوم خط توحید در طول تاریخ و سلام بر سالار شهیدان انقلاب اسلامی شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی.
خدای را حمد میگویم که نعمت جمهوری اسلامی و رهبر عزیز انقلاب اسلامی را به این نسل عنایت فرمود و ما را از ظلمت و تاریکیها رهانید و به طرف نور هدایت فرمود. بار الها تو را شکرگزارم که پدر و مادرم موحد بودند و مرا از کودکی با خودت و با مقربان درگاهت و وسیله نجات که همانا معصومین علیهمالسلام هستند آشنا نمودند. خدایا تو را سپاس که به بنده گنهکارت توفیق عنایت فرمودی تا در این معامله که خودت مشتری جان او هستی شرکت نمایم و به ندای حسین زمان خویش لبیک بگویم. خدایا تو را شکر گزارم که این امانتی را که عنایت فرموده بودی در میدان جهاد در راهت شرکت نمودهام و اگر سعادت داشتم که در این عملیات به شهادت در راهت نائل میگردم و به بزرگترین آرزویم رسیدهام.
فرصتی گرانبها پیش آمده، فرصتی که نمونه آن فقط در زمان پیامبر اکرم(ص) و امیرالمومنین(ع) برای مسلمین پیش آمد و در اثر ایثار و قدردانی از این فرصت گرانبها بود که رهبر عزیزمان فرمودند «ملت ایران الهی شده است» و من از خداوند تبارک و تعالی یاری میجویم که در این حرکت طوری بشوم که او میخواهد و امیدوارم در همه حال و همه جا بتوانم او را از خود راضی نگهدارم انشاء الله.
خیلی دلم میخواست که در این فرصت گرانبها در راه پیاده نمودن هر بعدی از ابعاد قوانین اسلامی پیش میرفتم و برای هریک از آنها یکبار شهید میشدم و خداوند دوباره زندهام میکرد و در راه پیاده نمودن بُعد دیگرش تا حد شهادت پیش میرفتم. ای کاش هزاران جان داشتم تا هر کدام را در راهی فدای اسلام کنم ولی افسوس که بیش از یک جان ندارم . دوست دارم که نمیرم تا ضربهای به دشمنان اسلام زده باشم و روزی که کارنامهام بسته شد برایم جشن بگیرید زیرا که من به آرزویم یعنی وصال به الله رسیدهام، «انا لله و انا الیه راجعون» و امیدوارم از طریق شهادت به این وصال نائل آیم.
به هرحال توفیق خداوند شامل حالم شد که توانستم به بهشت روی زمین یعنی بلده طیبه قم بیایم و درخت تشنه و خشکیده وجودم را از سرچشمه و منبع پر فیض آب حیات مکتب امام صادق(ع) آبیاری نمایم. همان شهری که پایگاه نور و هدایت الهی میباشد. خیلی دلم میخواست که بلده طیبه قم را ترک نکنم، شهری که دامنش صالحین و شهدا و صدیقین و صاحبان امر و امامان نسلهای عصرها و رهروان طریق الهی را پرورانیده و میپروراند و برای من خیلی سخت است دوری از این پایگاه عشق و عرفان و آگاهی.
ای رهبر عزیز، ای زاده زهرای اطهر، ای کوثر، ای که نور را به کشور خاموش و ظلمت زده ما آوردی و آوای رهایی بخش اسلام را به گوش خفتگان این دیار رساندی و ما را از چنگ طاغوت و ظلمات رهانیده و راه نور و الله را نمایاندی . خداوند به شما تا دولت یار، سلامتی و طول عمر با برکت عنایت فرماید که همه مستضعفان جهان را نیز همچون ملت ایران از ظلمها رهانیده و به سوی نور هدایت فرمائید. امیدوارم که آنها نیز همچون ملت الهی ایران زمین خداوند را از لوث جنایتکاران و کافران پاک نموده و با عطر دل انگیز اسلام همه این زمین را بیارایند که شاید به خواست خداوند ابر غیب کنار رود و آن خورشید عالمیان و یگانه محبوب دل شما و منجی محرومین ظهور نماید.
این منتقم واقعی خون شهیدان مظلوم، ارض و محل نزول وحی الهی و سجدهگاه پیام آوران الهی و پیروانشان را منور گرداند، انشاء الله زیرا نتیجه سالها تحصیل و تزکیه و صبر و تقوا و خودسازی و تحمل تبعید و شب زندهداریهای رهبر عزیز بود که در همه ابعاد علوم و سیاست و جنگ و عرفان و فقه و اصول و فلسفه و … کسب نموده با تربیت شاگردانی چون شهید بهشتی و شهید مطهری و آیتالله خامنهای و … که تربیت نمودند .
در پایان خداوند با عنایت خویش ثمره ارتباط رهبر عزیز با او را، جمهوری اسلامی قرار داد در جنبه سیاسی و سپس در مورد جنگ فرماندهی کل قوا نیز به این رهبر عنایت فرمود و ایشان برای ما در همه ابعاد دینی و سیاسی رهبر هستند. در همه ابعاد جنگی، اقتصادی، علمی و صنعتی همه باید کوشش نمائیم این شمائید که باید پشتیبان ولایت فقیه و جمهوری اسلامی باشید و در آینده نیز همچنان پیرو ولایت فقیه بمانید وگرنه در روز قیامت در برابر حسین(ع) و زهرا(س) چه جوابی داده خواهد شد؟
میشود انسان بگوید مسلمان هستم و به فروع دین(جهاد) معتقد نباشد ولی در عمل جهاد نکند آن وقت انتظار داشته باشد که مسلمان واقعی است. امام امت برای ما نمونهای از زندگی حضرت علی(ع) است. اما به یاری خداوند پیروزی و فتح و ظفر نزدیک است و با وجود دلیران رشید اسلام این جمهوری اسلامی پایدار و کفر جهانی نابود خواهد شد انشاء الله.
پدر و مادر عزیز شهدا همانطوری که خداوند در قرآن میفرماید «آیا گمان میکنید که ایمان آوردید ما شما را امتحان نمیکنیم»، نوع امتحان را در سورهای دیگر از خوف و ترس و گرسنگی(محاصره اقتصادی) و نقصان در مال و جان(نیامدن محصول یا شهید و اسیر شدن یا مفقودالاثر شدن یا بمباران خانهها) امتحان میشویم و خداوند مژده داده به کسانی که صبر میکنند. خداوند میفرماید « انا لله و انا الیه راجعون»، سخن کسانی است که وقتی مصیبتی به آنها میرسد میگویند خداوند روزی ما را به دنیا آورده و بالاخره روزی به سوی اوباز میگردیم و مهمتر از همه از مراحل کامل شدن ایمان قربانی نمودن عزیز خویش در راه خداست. همانطوری که ابراهیم(ع) اسماعیلش را به قربانگاه برد تا به مقام امامت رسید، عزیز و پاره تن حضرت رسول(ص) و فاطمه زهرا(س) همراه با بهترین یارانش و فرزند رشیدش علی اکبر(ع) و جگرگوشه 6 ماههاش در آن صحرای گرم عطشان به شهادت رسیدند.
امام، رهبر عزیز انقلاب پاره تن خود را فدای اسلام نمودند که نهال جمهوری اسلامی در 15 خرداد 1342 کاشته بود به بار نشاندند، بنابراین صابر باشید و از این نعمت رهبری الهی گونه جمهوری اسلامی شکرگذاری نمائید، به وسیله پشتیبان و پیرو امام بودن در همه حال. من از خداوند میخواهم که به همسران شهدا هم صبر و استقامت عنایت فرماید که زینب گونه باشند و فرزندان عزیز شهدا را خوب تربیت نمایند و این بچههای معصوم شهیدان هر گاه پدر را از شما خواستند, بگوئید انشاالله پدرتان میآید. سئوال میکنند پس کی میآید؟ بگوئید وقتی آقا امام زمان(عج) تشریف آوردند پدر شما هم میآید. این بچههای شهدا که از خدا بخواهند آقا هم انشاء الله میآید. در خاتمه به همسران شهیدان سفارش میکنم در صورت امکان با فردی که هم کفو خودشان باشد ازدواج نمایند که این به نفع آنهاست همانطوری که رهبر عزیز انقلاب در نصیحت پدرانه از آنها خواستند که ازدواج نمایند.
عزیزانی که این وصیت نامه را میخوانید به خصوص شما جوانها که نسل جدید هستید بدانید همه کسانیکه در جبههها شهید شدند یا مفقودالاثر گردیدند به ندای «هل من ناصر ینصرنی» رهبر خویش لبیک گفتند و قدم در این راه گذاردند، همانطوری که مولا علی(ع) میفرماید «الجنهّ تحت ظلال سیوف» بدانید که این دین اسلام در جای خودش از شمشیر هم استفاده میکند.
ای عزیزان شما باید پیرو شهیدان باشید، شهیدان پیرو امام و ولایت فقیه بودند. در جبههها همین نیروهای بسیج و مردم حزب الله بودند که ماندند و سردارانی رشید برای لشکر سپاه و بسیج شدند. ما چه سرداران رشیدی را در این عملیات ظفرمند از دست دادیم. شماها باید بیائید جای آنها را پر کنید و پرچم آنها و اسلحه آنها روی زمین نماند که خداوند فرموده «با همه توان خود در برابر دشمنان بایستید. در همه جنبهها باید قوی باشیم و شما برادران و خواهرانی که بعد از من این را میخوانید از شما میخواهم پاسدار خون شهدای راه اسلام باشید.»
مادر جان اگر من شهید شدم اگر جسدم باقی بود یا نه به هر صورت خیلی ناراحت نشوید زیرا بهترین یاران امام خمینی جسدشان تکه تکه شدند، من که هیچ خاک پای آنها نمیباشم (مدنیها، دستغیبها، بهشتیها) و اگر اسیر گشتم باز خدا را دارم که حافظ من است. به هرحال شما باید مادر نمونه باشید و با آن روح سرشار از صبر و استقامت خود پیام آور راه شهیدان اسلام به سایر مادران باشید که آنها فرزندانشان را از چنان الگوهائی تربیت نمایند که حیات و ممات آنها مثل ائمه علیهم السلام شود. همانطوری که در زیارت عاشورا میخوانید «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد(ص)».
میدانم که نبودن ظاهری من در بین شما سنگین است و تحملش مشکل اما خداوند فرموده «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون» شما فرزندتان را خیلی دوست داشتید در راه خدا دادید، خداوند هم به شما مقام ابرار عنایت میفرماید. این راهی است که باید طی نمود، جوانها و مردها مانند ابوالفضل(ع) و علیاکبر(ع) و امام حسین(ع) در راه احیای اسلام از دست و پا و بدن و سر خویش بگذرند و زنها و مادران و خواهران همچون زینب استوار در مقابل دشمنان اسلام ایستاده و صبور بوده و پیام خون این شهیدان که حرفشان دفاع از جمهوری اسلامی و پیروی از امام امت بود، خون دادند و شهید شدند، اسیر شدند، مفقودالاثر شدند و تازیانه خوردند، از موسی بن جعفر(ع) مهمتر نبودند که چندین سال اسیر و در زندان بود، مهمتر از حسین(ع) و یارانش نبودند که با آن وضع شهید شدند و جنازه پاک آنها 3 روز در زیر آفتاب سوزان بود. بر جنازه پاک آنها اسب دوانیدند، این بعثیهای کافر بر جنازههای مفقودالاثرها چه میکنند اینها از سالار شهیدان مهمتر نیستند این حرفها را باید مادرها به نسلهای جوان و آینده بگویند که آنها بدانند این اسلام و جمهوری اسلامی با چنین ایثارهایی به دست آنها رسیده.
مادرم، برادرم همانقدر که مرا دوست دارید بیش از آن اسلام را دوست داشته باشید و همه به یاد خدا باشید و در راه اسلام و ناملایمات همچون کوه استوار باشید و یارانش را در نظر بیاورید، مصائب کربلا و اسیری حضرت زینب(س) و جنازه شهیدان کربلا را در نظر بیاورید و گریه کنید زیرا شما را به خاطر شهادت یکی از اعضای کوچک خانوادهتان این همه احترام میکنند ولی با خانواده امام حسین(ع) که درود خدا بر آنها باد بعد از شهادتش چه کارها که نکردند. مادر جان در شهید یا مفقود یا اسیری این فرزند کوچک نیز صبور باش که انشاء الله پیروزی اسلام بر کفر نزدیک است و زیارت کربلای حسینی در پیش و در نهایت ظهور حضرت بقیه اله اعظم که منتقم خون شهداست از صدر تا کنون. مرا حلال کنید برایم طلب رحمت نمائید ای مادر، برادر، مادر بزرگ مهربانم خداوند جایگاه شما را بهشت قرار دهد.
خداوند به شما نعمت بیان و خلق آثار هنری عنایت فرموده، ضمن تحصیل علم تزکیه نفس را فراموش ننمائید که ما خیلی به هنرمندان ماهر و متعهد به اسلام احتیاج داریم و این وقایعی که برای جمهوری اسلامی پیش میآورند و همچنین دستاوردهای این انقلاب الهی را در تاریخ برای نسل آینده ثبت نمائید و با بیانات و طرحها و فیلمها؛ جنایات، ظلمها، فسادهای زمان طاغوت را به نسل های آینده برسانید تا جوانها و خانوادهها بدانند که چه برنامههای فسادی برای متلاشی کردن اسلام از طریق فحشاء اعتیاد و قمارخانهها و مشروبخانه ها و… بود.
در این صورت خواهند دید که جمهوری اسلامی چه نعمت بزرگی است که خداوند در مقابل حرکتها و شهادتهای بهترین فرزندان اسلام به این امت الهی عنایت فرموده است. مبادا نسل آینده فریب ظاهر نیرنگهای شیطانی ابرقدرتها را بخورند که اگر ما یک لحظه از اسلام، اسلام ولایت فقیه، جدا باشیم خیانت به خون شهیدان نمودهایم در این صورت است که خداوند نعمتش را از ما میگیرد «ان الله لایغیر ما بقوم یغیروا ما بانفسهم».
سلام به خدمت همه دوستان و سلام به تمامی اساتیدم پدران و برادران روحانیام که نور علم و ایمان را در قلب من بر افروختند و سلام و درود به مسئولین محترم جمهوری اسلامی رئیس جمهور و رئیس مجلس و اعضای دولت، ائمه محترم جمعه و جماعات و سرداران و فرماندهان قوای مسلح که اسطورههای ایمان و استقامتند و در یک کلام درود و سلام بر امت انقلابی و الهی ایران و سایر بلاد اسلامی که در آینده نزدیک با پیروی از دستورات حضرت امام خمینی روحی له الفداء و الگو گرفتن از امت حزب اللهایران بر حکومتهای استکبار شوریده و حکومت جمهوری اسلامی تشکیل میدهند و با وحدت این جماهیر اسلامی، امید است وعده خداوند نیز انشاء الله تحقق یابد و دولت یار تشکیل گردد و خورشید امامت از کعبه بر جهانیان نور افشانی کند. این نوشته در آخرین لحظات که میخواهیم به عملیات برویم نوشته شد آرزویم پیروزی اسلام است.
این شعار سید و سالار شهیدان حضرت اباعبداالله الحسین(ع) «انی لا اری الموت الا السعاده و الحیاه مع الظالمین الا برما»ای پرورگار من و ای خالق من با چه زبانی شکرت را به جای آورم که مرا از هیچ، هستی و وجود عنایت فرمودی و در اقیانوس پر تلاطم زندگی دستم گرفتی، هدایتم فرمودی و مرا از ظلمتها و هلاکتها رهانیدی که به ساحل فلاح و رستگاری و آب حیات و ابدیت برسانی. همه اینها از لطف و کرم آن وجود نازنینی که از رگ گردن بر من نزدیکتر است، ای معبود من گر چه من بندهای گناهکار و عاصیام لیک به غیر از درگاه تو جائی ندارم، اگر نپذیری مرا پس کجا روم، میدانم که رو سیاهم و گناهکار و مستحق عذاب، اما آخر چطور تحمل توانم کرد عذابت را در حالیکه امید به رحمت بخشش بیپایان تورا دارم و چنگ توسل به حبل الله المتین چهارده معصوم علیهم السلام زدهام.
خدای من خودت وعده دادی کسانی که با مال و جان خویش در راه خدا مجاهدت نمایند در عوض جنت دارند، این بنده عاصی بنا به دستورات به کمک یاری عزیز زهرا حسین بن علی(ع) که ندای هل من ناصر او در همه عصرها و نسلها تا آمدن منتقم حقیقی، بقیهّ الله الاعظم قدم برداشتهام و به رهبری و فرماندهی کل قوا نائب بر حق امام زمان(عج) حضرت امام خمینی در عملیات شرکت مینمایم.
خداوندا این بنده کوچکت که قدم در این راه نهاده او را یاری نما و از لغزشها او را حفظ فرما، پروردگارا چیزی که از تو میخواهم که شاید نجات دهنده یاران اباعبدالله الحسین(ع) قرار دهید. آرزویم پیروزی اسلام سلامتی و طول عمر رهبر عزیز انقلاب تا رسیدن و بر پائی دولت حضرت بقیهّ الله الاعظم و شفاعت عصاره خلقت معصومین علیهم السلام در روز قیامت. مرا حلال نموده برایم طلب مغفرت نمائید.
دهم تیرماه 1365
احمد هاشمی