به گزارش ایکنا از همدان، به نقل از نوید شاهد همدان، شهید امیرحسین فضل الهی نهم آبان ۱۳۴۳ در شهرستان همدان متولد شد. پدرش کاظم و مادرش اشرف نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت و سی و یکم اردیبهشت ۱۳۶۵ در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شده است. در وصیت نامه این شهید آمده است:
إلهى هَبْ لى کَمالَ الْانْقِطاعِ إلَیْکَ سلام و درود خدا بر امامان و رهبران راستین تشیع که درس پیروزی خون بر شمشیر را خود در عمل به دیگران نیز آموختند. سلام و درود خدا بر عالمان فداکار، این پیروان حقیقی انبیا که با تمامی محرومیتها توانستند خط سرخ شهادت را در همه زمانها و مکانها ادامه دهند و سلام بر امام کبیرمان، این زبان گویای قرآن در عصر حاضر، ابر مردی که ملت را از غفلت بیدار نمود و صراط مستقیم را از صراط شیطانی و نفسانی جدا ساخته و به ما شناساند. چگونه گام برداشتن و به عبارت کلی چگونه زیستن و مردن را شهدای مظلوم و گمنام نظیر بروجردیها، چمرانها و ... به ما آموختند و خود با عمل به این آزمایشات الهی عاقبت سر به کوی معشوق نهادند و به سر منزل مقصود رسیدند روانشان شاد باد.
فرصتی پیش آمد لذا توبه نامهام را به دنیا که همانا وصیتنامهام میباشد با توکل به خود حضرتش و با لطف و کرمش بروی این صفحه میآورم باشد تا مورد رضایت حضرتش واقع گردد.
بار پروردگارا! در شهادت چه لذتی است که این گونه عاشقان و مخلصان تو اشک ذوق در چشمانشان این گونه شتابانند و مطیعان تو در حیران. ما را نیز از آن جام جرعه بنوشانای امید روسیاهان.
خدای من! موقعی که از ترس تو گناهکاران ناله بر میآورند و تویی که جانهای وحشت زده و هراس کرده بنام تو آرامش و اطمینان گیرند. بلادیدگان به درگاه تو توسل برآورند و آنان که از همه جا و همه کس نومید بمانند به رحمت بیمنتهای تو امیدوار باشند تا تو را دارم، از تنهایی چه باکم باشد و تا پشتیبان و یاور تو باشی از بیکسی هراسم نیست.
معبودا؛ حال ای غفار الذنوب بین حال بندهات، بندهای که عمرم در خطایا بر باد رفته و نباید از فرمان تو سر میپیچیدم. کریما؛ بنده تیره بختت را که جز تو بخشندهای نمیشناسد و چشم امید به جانب تو را داشته است و امید به دستگیری مولایش، امید به بخشندگی کریمش و امید به شفاعت معصومینش(ع) در آخرت دوخته. الها محرومم مساز، به درگاه تو بر پای خواستهام، دست رد به سینهام مکوب و مرا به نومیدی منشان که تنها تویی فریادرس بیچارگان و درماندگان.
وعده تسویه حساب در قیامت است
خداوندا، براستی به تو پیوستن چه مشکل است و هر کسی نمیتواند در ضیافت تو بسر برد پس توفیقی عنایت فرما تا لیاقت به تو پیوستن را کسب کنیم و صحبتم در آغاز با شما امت امام میباشد؛ عزیزانم اگر کمی با خود فکر کنیم و اندکی تأمل به این سوال که آیا جهت قدرشناسی این نهضت و این امام کاری انجام دادهایم؟ چه جوابی به وجدان خود خواهیم داد؟ بزرگوارانم انقلاب نیاز به همیاری و همکاری یکایک ما دارد چه در صحنه جنگ و چه در صحنههای دیگر مبادا کوتاهی کنیم، مبادا کم کاری کنیم که وعده تسویه حساب در قیامت است؛ و هنگامی که باید پاسخ اعمال و دنیوی خود باشیم.
خلاصه شمایی که خود را امت امام معرفی نمودهاید عملاً هر چند تاکنون اثبات کردهاید و تا آخرین لحظه زندگی خود بر عهدی که با امام بستید و خود را امام امت خواندهاید دوشادوش این امام عزیز حرکت کنیم و صحبتهایش را با جان و دل بپذیریم و عمل نماییم و در این راه پر سوال دست نیاز به سوی بینیاز مطلق دراز کنیم که معبودا در این راه ما را ثابت قدم بدار و همواره ما را در لغزشهای نفسانی دستگیری فرما و نیز حمایت خود را تا لحظه آخر از امید امام و امت و جانشین امام و روحانیون در خط امام انجام دهیم.
خواهرانم؛ به عنوان برادر کوچک خود این وصیت را از حقیر بپذیرید و بدان جامه عمل بپوشانید. عفت و پاکدامنی و وقار و اخلاق در حجاب تو نهفته است، اگر حجابت را حفظ کردی در دنیا و آخرت سرافرازی و خشنودی شهدا را بدست آوردهای، اما اگر نه میخواهی اسیر حرفهای دیگران و اسیر تجملات و ظاهر سازی و خود فریبی و غرق در منجلاب گناه غوطه ور بودن باشی و جامعه را با خود بفریبی خود به فساد بکشانی، اگر در دنیا پیشی گیری آیا در آخرت و در صحرای محشر میتوانی خود را نجات دهی و ندامت و پشیمانی خود را در دنیا به ذات اقدس ارائه کنیم.
آخرت روز جزاست و ندامت سودی ندارد، پس به خاطر پاکدامنی خود در وهله اول و اصلاح جامعه و نیز به پاس خون شهیدانمان و ارج نهادن به تمام وادی آنان حتماً و حتماً حجاب را در همه امور حفظ کنید. انشاالله
سخنی با پدر و مادر و برادرانم دارم. پدر بزرگوارم؛ حلالم کن از اینکه نتوانستم فرزند مفیدی برای شما باشم، امیدوارم در خدمت به جامعه اسلام و مسلمین موفق باشید و با دعای خیر خود همیشه یادم کنید. همیشه دعایم کن
مادر مهربانم؛ حلالم کن، مطمئنم که در فقدانم ناراحت میشوی، ولی به یاد زینب (س) باش که از صبح تا ظهر ۱۸ هجده جوان از بنی هاشم را جلوی چشمانش قطعه قطعه کردند، مرا ببخش اگر مرا نبخشی خدا هم مرا نمیبخشد، نمیگویم گریه نکن، زیرا امری محال است، اما برای مصیبت امام حسین (ع) که از همه مصیبتها دردناکتر است گریه کن و در آخر همچون همیشه دعایم کن.
برادران گرامیام؛ از شما طلب حلالیت مینمایم و عاجزانه التماس دعا دارم.
دوستان و برادران عزیزم؛ با شمایی که لیاقت برادری (صیغه اخوت) پیدا نمودم، دست یکایک شما را میفشارم و شما را در این موقعیت به خداوند سبحان میسپارم و به پیوندتان با حبل الله که امروز امام امت است تاکید میکنم و در خاتمه از کلیه کسانی که بر هر نحوی با آنان در ارتباط بودم عاجزانه طلب مغفرت میکنم و از همگی التماس دعا دارم و امیدوارم ما را از یاد نبرند.
در پایان توصیهام به برادران بسیج، این بازوهای قدرتمند ولایت فقیه و سربازان امام زمان(عج) این است که سنگرها را رها نکنند و مردم را به مساجد و اتحاد دعوت کرده و این را هم بگویم که تنها نیروی جاذبه، اخلاق اسلامی و عمل صالح است. فقط در هر کاری خدا را در نظر بگیرید و نیز از همه شما طلب مغفرت و التماس دعا دارم.
والسلام به امید دیدار در آخرت حقیر امیرحسین فضل الهی 7 تیرماه 1364.
انتهای پیام