به گزارش ایکنا از همدان به نقل از نوید شاهد، شهید محسن اسکندری، اول خرداد ۱۳۴۷ در شهر سرکان از توابع شهرستان تویسرکان متولد شد. پدرش فتحالله و مادرش مقدسه نام داشت. دانشآموز سوم راهنمایی بود که از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. 28 بهمن ۱۳۶۴ در فاو عراق به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه برجای ماند و پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. در وصیتنامه این شهید آمده است:
«بسم رب الشهدا و الصدیقین
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکمْ عَلَىٰ تِجَارَةٍ تُنْجِیکمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکمْ وَأَنْفُسِکمْ
هماینک که نسیم الهى وزیدن گرفته و رزمندگان سلحشور اسلام مىروند تا بر سیاهى شب یورش برده، خنجر را جانشین ساخته و از طرفى این حقیر نیز لیاقت یافتم تا در قافلهاى که بهسوى مرقد مطهر اباعبدالله(ع) در حرکت است شرکت جویم، لذا لازم دیدم هر چند مختصر هم که شده وصیتنامهاى بنویسم.
خدایا تو را هزار بار حمد و سپاس که به ما نعمت آزادى را ارزانى بخشیدى و توانمان دادى تا یاور دینت باشیم. پروردگارا بر این بنده ضعیف و ناتوانت نظر لطف و مرحمتى بینداز زیرا او همانند قطرهاى است که در برابر دریاى مواج تو قرار گرفته است و اگر یک لحظه استمدادها و الطاف خفیهات را از بندگانت قطع فرمایى به آنجا خواهیم رفت که شیطان لعین سقوط کرد پس یک لحظه ما را به خودمان وامگذار. «اللَّهُمَّ لَا تَکِلْنِی إِلَى نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً»
امت شهیدپرور و قهرمان تا مىتوانید گوش به فرمان حضرت امام(ره) باشید، چراکه نهایت آرزوى تمامى شهدا عمل به دستورات اسلام و پیروى از فرمایشات ولى فقیه زمانمان است.
وحدت و یکپارچگى را که در اول انقلاب بهخصوص ایام فجر سال ۵۷ داشتید حفظ کنید و از تفرقه و جدایى به شدت بپرهیزید تا هم دشمنان و هم منافقان از ضربه زدن به اسلام ناامید شوند.
هر کس از شما که توانایى شرکت در جهاد را دارد در این امر مقدس عجله کند زیرا جهاد درى است از درهاى بهشت که خداوند فقط آن را به سوى اولیای خاص خودش باز مىکند. دشمنان مزدور و کوردلان منافق باید بدانند که من این راه را آگاهانه انتخاب کردهام و با پاى خویش و فقط براى رضاى خدا و انجام وظیفه به جبهه شتافتهام.
از تمامى دوستان، آشنایان و اقوام مىخواهم که مرا حلال کنند و از خدا برایم طلب مغفرت کنند. از پدر و مادر عزیزم نیز که برایم زحمات زیادى کشیدهاند مىخواهم که حلالم کنند و از اینکه نتوانستم فرزند خوبى برایشان باشم پوزش مىطلبم.
اینجانب از پدر و مادرم تقاضا دارم که اگر برایشان امکان داشت و زحمتى برایشان نبود برایم دو ماه روزه بگیرند و یک سال نماز نیز بخوانند. والسلام
وصیتنامه حقیر محسن اکبری
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار.»