کد خبر: 4298896
تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۶
شنبه‌ها با شهدا/ 99

جز براى دفاع از دین و مملکت به جبهه نرفتم

شهید صفی‌الله مولایی در وصیت‌نامه خود آورده است: براى تزکیه روح به جبهه رفته‌ام، ده‌ها هزار جوان در جبهه هستند، مادرم هر وقت به فکر من مى‌افتى گریه نکن خوشحال باش از اینکه پسرت در جبهه، اسلام را یارى مى‌کند و خداوند او را هدایت کرده است، از خداوند برایم طلب مغفرت کن و بدان پسرت جز براى اسلام و دفاع از دین و مملکت به جبهه نرفته است.

شهید صفی الله مولاییبه گزارش ایکنا از همدان، به نقل از نوید شاهد، شهید «صفی‌الله مولایی» چهارم اردیبهشت ۱۳۴۷ در روستای قباق‌تپه از توابع شهرستان کبودراهنگ متولد شد. پدرش فتح‌اله و مادرش رقیه نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند و کشاورز بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت و سرانجام 16 اسفند ۱۳۶۳ در پادگان ابوذر سرپل ذهاب بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شده است. در وصیت‌نامه این شهید آمده است:

«بسم الله الرحمن الرحیم

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان

با درود و سلام به پیشگاه ولى عصر امام زمان(عج) و منجى عالم بشریت و نایب بر حقش امام خمینى بت‌شکن.

پدر و مادرم سلام علیکم؛ هدف از اینکه به جبهه رفتم به خاطر هواى نفس و فراق از خانواده و فرار از درس نبود، هدفم الله و رضاى خدا بود، حال که هدف این است چرا شما براى من نگران باشید؟ مادر به خود بیا و نگران نباش، از حضرت زینب(س) درس بگیر، از امام حسین(ع) عبرت بگیر که پسرش را، طفل شیرخوار شش ماهه‌اش را هدیه به اسلام کرد. حال که من که یک فرزند ناقابل و بى‌ارزش از نظر اسلام هستم.

براى تزکیه روح به جبهه رفته‌ام، ده‌ها هزار جوان در جبهه هستند، مادرم به خود بیا و ناراحتى در دلت راه نده، هر وقت به فکر من مى‌افتى گریه نکن خوشحال باش از اینکه پسرت در جبهه، اسلام را یارى مى‌کند و خداوند او را هدایت کرده است، از خداوند برایم طلب مغفرت کن و بدان پسرت جز براى اسلام و دفاع از دین و مملکت به جبهه نرفته است، هر وقت به فکر من افتادى به فکر دیگران هم بیفت، به فکر پدر 60 ساله‌اى که آرپى جى به دست گرفته و مى‌رزمد و زیر تانک مى‌رود و به یاد طفل 12 ساله‌اى بیفت که نارنجک به خود مى‌بندد و زیر تانک مى‌رود نه به فکر من حقیر که در مقابل این جامعه اسلامى و اسلام دین زیادى باید ادا کنم و هیچ کارى نکرده‌ام.

مادرم به فکر مادران شهدا و مجروحانی که دست و پاهایشان را از دست داده‌اند باش، نباید به فکر من باشى، به فکر آن مادرى باش که تنها یک جوان در زندگى داشت و آن را در راه اسلام قربانى کرده به بهشت زهرا برو و ببین چه جوان‌هایى در آنجا خوابیده‌اند.

از طرف من از تمام بستگان و همسایگان و آشنایان حلالیت بطلب على‌الخصوص از همسایگان، امیدوارم که اگر احیاناً خدا ما را لایق دانست و به درجه رفیع شهادت نائل شدم این شهادت مخلصانه و خالصانه باشد، پدر و مادرم از من راضى و خشنود باشید، پدر در نماز‌ها از خدا براى من مغفرت و آمرزش بخواه تا اینکه خدا مرا بیامرزد.

تقاضاى من از شما این است که به 40 نفر از مؤمنان که مى‌شناسید بگویید که اگر به درجه رفیع شهادت رسیدم برایم دعا و از خداوند برایم طلب آمرزش کنند، وقتى شهید شدم مرا در بهشت زهرا پیش آن جوان‌هایى که شهید شدند دفن کنید؛ و اى عمویم مرا حلال کن، اگر از طرف من ناراحتى دیدید و اى پسرعموهایم و اى برادرانم راه مرا ادامه دهید و سنگر من را خالى نگذارید و اسلحه من را بردارید و نگذارید بر زمین بیفتد و منافقان خوشحال شوند؛ و اى مادرم شما براى من گریه نکن که منافقان خوشحال مى‌شوند.

والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته

صفى‌اله مولایى»

انتهای پیام
captcha