به گزارش ایکنا از همدان، حجتالاسلام والمسلمین حسین مقدس، عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی ملایر با استناد بر تفسیر «تسنیم» آیتالله جوادی آملی به بیان نکاتی از سوره مبارکه حجرات پرداخته است که مشروح آن را در زیر میخوانیم:
تفسیر آیات نهم تا دهم این سوره در شماره قبل بررسی شد که در این مجال به آیه 11 تا 13 این سوره میپردازیم؛
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَىٰ أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَىٰ أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ ۖ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ ۖ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ ۚ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛ ای اهل ایمان، نباید گروهی گروه دیگر را مسخره کنند، شاید مسخره شدهها از مسخرهکنندگان بهتر باشند، و نباید زنانی زنان دیگر را مسخره کنند شاید مسخره شدهها از مسخرهکنندگان بهتر باشند، و از یکدیگر عیبجویی نکنید و با لقبهای زشت و ناپسند یکدیگر را صدا نزنید؛ بد نشانه و علامتی است اینکه انسانی را پس از ایمان آوردنش به لقب زشت علامتگذاری کنند. و کسانی که از این امور ناهنجار و زشت توبه نکنند، خود ستمکارند.» (حجرات/ 11)
در ادامه تعالیم آیات پیشین به جامعه ایمانی برای ایجاد و تثبیت تمدن اسلامی این آیه از مؤمنان میخواهد که از اهانت و مسخره کردن و دیگر رفتارهای ناپسند با یکدیگر بپرهیزند؛ و همانطور که دیدیم در آیه قبلی مؤمنان را برادران یکدیگر خواندند، این آیه با تعبیری بسیار لطیف همه آنان را در حکم یک نفس میشمارد و میتوان گفت تعبیر «آخَوَيْكُم» در آیه قبل، آغازی برای عبارت «أَنفُسَكُم» در این آیه است.
خدای متعال در این سوره برای چندمین بار با عبارت «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» به مؤمنان خطاب میکند که اهمیت و حساسیت مفاد این آیات را میرساند.
بیشتر بخوانید:
آنچه از ظاهر این آیه فهمیده میشود، این است که آیه سه دستور اخلاقی مهم میدهد؛ آنکه هیچ قوم یا فردی از مؤمنان نباید قوم یا فرد دیگری را مسخره و تحقیر کند «يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءامَنوا لا يَسْخَر قَومٌ مِن قَومٍ.»
از منظر تفسیر تسنیم كلمه «قوم» که به معنای جماعتی متشکل از زنان و مردان بهکار میرود، گاهی به معنای «رجال» در برابر «نساء» است؛ یعنی کسانی که به اقامه امور اجتماعی میپردازند، چنان که در آیه مورد بحث، به قرینه تقابل قوم با نساء «لا يَسخَر قَوْمٌ مِن قَومٍ ...» و «لا نساء من نساء» مراد از آن «رجال» است نه قبیله. یعنی هیچ مردی، مردی دیگر را مسخره نکند؛ همچنین هیچ زنی زن دیگری را مسخره نکند.
باید دانست نهی مردان از تمسخر مردان و نهی زنان از تمسخر زنان از باب غلبه و تفصیل میان زنان و مردان است زیرا مردها بیشتر نسبت به مردان و زنان نیز بیشتر نسبت به زنان بدگویی و بدبینی دارند. دلیل اینکه نباید تمسخری از سوی مردان و زنان نسبت به هم صورت گیرد این است که خدای متعال راز نهی از رفتار ناپسند تمسخر دیگران را چنین بیان میفرماید که چه بسا کسانی که استهزاء میشوند و به آنان با نگاه کوتهبینی نگریسته میشود، از گروه مسخرهکننده بهتر باشند «عَسَى أَن يكونوا خَيْرًا مِنْهُم... عَسَى أَن يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ» پس شاید مسخرهشونده، از مسخرهکننده بهتر باشد.
به بیان امیرمؤمنان(ع) «توانگری و تهیدستی و کمال و نقصان انسانها و تمام امتیازها در صحنه قیامت روشن میشود»، بنابراین هیچ مرد و زنی حق ندارد خود را نزد خدا از دیگران عزیزتر بپندارد و آنها را تمسخر کند «الْغِنَى وَ آلْفَقْرُ بَعْدَ آلْعَرْضِ عَلَى آللّهِ.»
قرآن کریم در ادامه تعالیم خود برای استقرار نظام متمدن و فرهنگی در جامعه، در دومین رهنمود اخلاقی در آیه مورد بحث از مؤمنان میخواهد تا عیبجویی نکنند «و لا تلمزوا أَنفُسَكُم.»
از منظر آیتالله جوادی آملی این تعبیر قرآنی، دو معنا دارد؛ معنای ظاهری، یعنی مؤمنان نباید خودشان را «لَمز» و متهم به عیب کنند؛ یعنی رفتار یا گفتاری از آنان سر نزند که آبرویشان برود؛ مانند پوشیدن لباس شهرت یا گفتن سخنان سخیف. معنایی لطیف و آموزنده به همه مؤمنان که علاوه بر داشتن رابطه برادری با یکدیگر «إِنَّمَا المُؤمِنونَ إِخْوَةٌ» در حکم نفس و جان یکدیگرند؛ بهگونهای که عیبجویی کسی از دیگری، آسیبرسانی به خویش و عیبجویی از خودش به شمار میرود.
باید توجه کرد که در جمله «وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ» سخن از «اخوة» و «قوم» و «نساء» نیست، بلکه جامعه ایمانی در حکم یک نفس و همه افراد آن در حکم یک نفر شمرده میشوند، پس باید خویشتن را احترام و از اهانت به خویش و شکستن حریم خودشان اجتناب و برای رسیدن به جامعه متحد، از بدگویی و عیبجویی و تحقیر خودشان پرهیز کنند.
از منظر آیتالله جوادی آملی رفتار و گفتار انسان مستقیم با خود او پیوند دارد؛ قول و عمل هر کسی به خود او متعلق است و هرگز وی را رها نمیکند «إِن أَحَسَنتُم أَحْسَنتُم لِأَنْفُسِكُم وإِن أَسَأْتُم فَلَها»(اسراء/ آیه 7)؛ بنابراین دروغگوی بیپروا یا فرد بیادب نخست خویشتن را پایین آورده و به خود اهانت میکند و در گام بعدی جامعه را پراکنده و تکه تکه میکند؛ حال آنکه قرآن کریم مردم را به اعتصام به حبل الهی فرامیخواند و آن را حبلی ناگسستنی معرفی میکند تا مردم با اطمینان به آن چنگ زنند و متحد شوند و برای تحقق این اعتصام و اتحاد، مردم را از عیبجویی و بدگمانی به یکدیگر در نهان و آشکار بازداشته «وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ» «وَيلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَة» و به خردورزی، هوشیاری و حفظ آمادگی در برابر دشمن بیرونی و درونی و هوای نفس امر میکند.
به تعبیر آیتالله جوادی آملی، انسان خردورز و هوشیار هرگز با گفتار نوشتار و رفتار خود در پی عیبجویی و آبروریزی دیگری نمیرود زیرا همگان با عزت و آبرو و احترام زندهاند و جامعه نیز زمانی به حبل الهی معتصم است که حیثیت افرادش محفوظ باشد.
بنابراین، انسان مؤمن نمیتواند آبرومندی خود یا دیگران را دوست نداشته باشد زیرا شرافت و عزت و آبروی مؤمن در زمره حقوق شخصی و بسان اموال او نیست، تا بتواند به ریختن آبروی خود یا دیگری رضایت دهد بلکه از حقوق الهی است؛ وقتی انسان مجاز نباشد که آبروی خود را بریزد، حتماً نمیتواند با عیبجویی و غیبت و تهمت آبروی دیگران را ببرد.
از منظر صاحب تفسیر تسنیم راهکار درمان عیوب مردم در جامعه نیز عیبجویی و آبروریزی نیست، زیرا با منکر و معصیت خود نمیتوان جلوی منکر دیگری را گرفت بلکه همگان باید بکوشند تا نخست دیگران را دوستانه و از راه تعلیم و موعظه راهنمایی کنند و عیوبشان را با آنان در میان بگذارند و در ادامه از راه امر به معروف و نهی از منکر از منکرات جلوگیری کرده و با آنها مبارزه کنند.
سومین دستور اخلاقی خدای سبحان به مؤمنان در آیه مورد بحث این است که همدیگر را با القاب زشت و تعبیرهای رنجآور و هتککننده یاد نکنند «وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ»؛ دین مبین اسلام، نه تنها مؤمنان را از عیبجویی و تخاطب با القاب بد نهی کرده، از آنان میخواهد که برای رعایت احترام متقابل، همدیگر را در جامعه با لقب خوب صدا کنند؛ نه اسم کوچک.
آیتالله جوادی آملی در ادامه بیان میدارد که قرآن کریم جامعه ایمانی را با فسق سازگار نمیداند، از اینرو مؤمنان را از گفتار یا رفتار ناپسند، همچنین آنها را از اینکه برادران ایمانی خود را به فسق عملی یعنی سخن و کردار زشت متهم کنند بر حذر میدارد «بئس الاسم الفُسُوقُ بَعد الايمن» هر چند در گذشته پیشینهای بد یا اوصاف بدی داشته بودند، زیرا خدای مهربان از آنان گذشته و با پذیرش ایمان، ایشان را اصلاح کرده است.
خدای متعال در پایان آیه میفرماید اگر کسی با وجود نهی الهی از گناهانی همچون استهزا و عیبجویی دیگران توبه نکند و همچنان بر ارتکاب آنها پافشاری کند بیشک بر خویشتن ستم کرده است «و مَن لَم يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّلِمُونَ»؛ تعبير بسيار لطيف الهی در این باره در آیات دیگر چنین است «ما ظَلَمَهُمُ الله ولكن كانوا أَنفُسَهُم يَظْلِمُونَ؛ ما به آنها ظلم نکردیم بلکه آنان به خودشان ستم کردند»، «وَلكِن أَنفُسَهُم يَظْلِمُونَ.»
آیتالله جوادی آملی در پایان این قسمت از آیه به اهمیت مسئله امر به معروف و نهی منکر پرداخته و بیان میکند که براساس آیات قرآن، مردان و زنان مؤمن نسبت به یکدیگر ولایت متقابلی به نام امر به معروف و نهی از منکر دارند «والمُؤمِنونَ والمُؤمِنتُ بَعضُهُم أَولِياءُ بَعضٍ يَأْمُرُونَ بِالمَعروفِ ويَنهونَ عَنِ المُنكَرِ»، امر به معروف و نهی از منکر واجبی علمی نیست تا با برپایی همایش یا سخنرانی موعظه و راهنمایی عملی شود، بلکه باید در مقام عمل و بهگونهای صحیح آن را انجام داد.
انتهای پیام