تاریخچه پدید آمدن و پایان فرقههای مهدویت نشان میدهد که همه آنها به پایان مشابهای رسیدهاند بنابراین لازم است از آنها درس عبرت بگیرم.
در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده «از گذشته عبرت بگیرید که در میان پیشینیان شما درسهای عبرت هست»، همچنین در روایتی از حضرت علی(ع) داریم که میفرمایند «در اقوام پیشین برای شما عبرتهایی هست پس بنگرید ببینید کجایند فرعونیان، مردانی که پیامبران را کشتند و شیوههای ستمگران را زنده ساختند، بنگرید که پایان آنها چه شد.»
فرق انحرافی هم از اوایل تاریخ اسلام وجود داشته همچون خوارج و ...، از نسل و تفکر آنها گروههایی بودهاند که در برابر حق و حقیقت ایستادهاند که باید عاقبت آنها و پیروانشان را بنگریم و درس بگیریم.
حجتالاسلام سعید شیری، کارشناس حوزه مهدویت، در گفتوگو با ایکنا از همدان، درباره فرقه انحرافی «قحطانی» گفت: این فرقه در سال 1400 قمری، همزمان با 1358 شمسی در عربستان شکل گرفت، در این سال فردی به نام محمدبن عبدالله قحطانی در اول محرم در مکه ادعای مهدویت کرد.
وی ادامه داد: در این روز پیروان این فرقه به بهانه تشییع جنازه وارد مسجدالحرام شدند اما به جای اینکه در تابوتها جنازه باشد اسلحه جاسازی کرده بودند، چهارده روز مسجد الحرام را تصرف کردند که پس از این مدت، دولت عربستان به کمک نیروهای فرانسوی خانه کعبه را از تصرف آنان خارج و بسیاری از این افراد را اعدام کرد.
بیشتر بخوانید:
شیری یادآور شد: جهیمان از علمای سلفی عربستان و تئوری پرداز این فرقه، کتابی در رابطه با آخرالزمان و علائم ظهور با عنوان «اشراط الساعه» تألیف کرد و هشت سال به تبلیغ در مناطق مختلف پرداخت. او علائم ظهور امام مهدی(عج) را با حوادث روز تطبیق میداد تا آنجا که ادعا کرد قحطانی همان مهدی موعود است.
این کارشناس حوزه مهدویت به بیان ویژگیهای مشترک فرقه ضاله احمدالحسن و فرقه قحطانی پرداخت و گفت: پیروان فرقه قحطانی مانند فرقه احمدالحسن به تطبیق علائم ظهور و زمینه سازی ظهور پرداختند درحالی که تطبیق علائم ظهور در روایات بسیار نهی شده است.
وی عقل گریزی را از ویژگیهای مشترک این دو دانست و گفت: فرقه قحطانی مانند فرقه ضاله احمدالحسن برای اثبات ادعای خود به خواب استدلال میکردند و به شدت عقل گریز بودند به نقل از کتاب «حتی لا یعود جهیمان» وقتی از محمد بن عبدالله قحطانی سوال میکنند از کجا بفهمیم تو مهدی موعود هستی، پاسخ خود را با خواب و استخاره ارائه میکند در حالی که اگر قرار بود مباحث دینی را با استخاره بیان کنیم دیگر نیازی به علما و علم و فقه وجود نداشت.
شیری استدلال بر اساس تشابه اسمی را ادعای مشترک احمد الحسن و قحطانی عنوان کرد وگفت: احمدالحسن مدعی است بر پایه روایتی از پیامبر(ص) فردی به نام احمد از بصره خواهد آمد و چون او نامش احمد و در بصره متولد شده بنابراین احمدالحسن همان مهدی موعود است؛ قحطانی هم با استناد بر روایتی از پیامبر(ص) که ایشان میفرمایند آخرین امام ظهور میکند که نامش هم نام من و نام پدرش هم نام من است، محمد بن عبدالله قحطانی هم معتقد است، بر اساس این روایت مهدی موعود است درحالی که این روایت جعل شده و از جمله روایتهای دروغین است.
وی ادامه داد: منتسب کردن هر دو مدعی دروغین ذکر شده به حضرت زهرا(س) و سید دانستن خود، از دیگر تشابهات این دو فرقه است، قحطانی خود را اینگونه معرفی میکرد محمد بن عبدالله قحطانی فاطمی و احمدالحسن نیز ادعا دارد از نوادگان حضرت زهرا(س) است در حالی که بر اساس اسناد و مدارک آنها سید نیستند.
این استاد دانشگاه تکفیر هر شخص و گروهی که به این دو ایمان نمیآورد را حربه مشترک دو فرقه دانست و گفت: در فرقه ضاله احمدالحسن همچون فرقه قحطانی، هر کسی که به این افراد ایمان نیاورد از نظر آنها کافر است و تمام اعمالشان تباه میشود.
شیری حرام دانستن تقلید را هفتمین ویژگی مشترک فرقه ضاله احمد الحسن و فرقه قحطانی دانست و گفت: از نظر احمدالحسن تقلید از علما حرام است و باید رسالهها را دور بریزیم، احمدالحسن همان شیوه عالم گریزی را پیش میگیرد که 42 سال قبل قحطانی همان شیوه را پیش گرفته بود.
از شیوه تبلیغ و شباهتهای فرقه ضاله احمدالحسن با فرقه قحطانی میتوان به سرنوشت این قوم نیز پی برد، سرنوشتی که امام علی(ع)، همواره آن را با مسلمانان تاکید میکنند.
انتهای پیام